تهران- ایرنا- دیدن یا اندیشیدن؟ مساله برای سینما این است. آیا ما فیلم می سازیم که سرگرم کنیم یا به فکر کردن وادار کنیم؟ چالش سخت و بی پایانی ست این.

«روایت ناتمام سیما»، دائما در حال معاشرت و تردد این دو مضمونی است که سینما را درگیر خود کرده است. ساخته تازه علیرضا صمدی، هم اندیشه داشت و هم سرگرمی. تعلیق ها و گره ها و گره افکنی هایش، به جا و درست بود. تنش ها و بحران ها، به اندازه بود. از آن طرف زیبایی های بصری و نکاتی که مخاطب را پای فیلم بنشاند هم زیاد داشت. داستان مردی است به نام آرش سمین یا ثمین (حامد کمیلی). استاد دانشگاه است. مجری همایش های انگیزشی هم هست. معنای لغوی سمین، چاق و فربه است اما او، اندام لاغر و نسبتا نحیفی دارد. ثمین هم یعنی گرانبها که به فضای فیلم نمی خورد. بنابراین شاید نویسنده از این نامگذاری، به دنبال تناقضی در رفتار و کردار او بوده است. سلبریتی دنیای مجازی هم محسوب می شود. همسرش «لاله» (آزاده صمدی) پزشک است. همین فضای مجازی، برایش حاشیه های بسیاری به وجود می آورد و دردسرهای بسیار.

البته سال هاست که محصولات تصویری در تلاش هستند که ثابت کنند فضای مجازی دردسرزا و تنش آفرین است و می تواند زندگی آدم ها را در لحظه ای، نابود کند. جالب است که در همه این آثار، دست به دست شدن فیلم یا عکس درباره پرسوناژهای فیلم در فضای مجازی، به سرعت نور انجام می شود. با این حال، از آنجا که شخصیت اصلی فیلم؛ آرش در فضای مجازی چهره ای شناخته شده و پرطرفدار است، این سرعت انتشار فیلم ها و عکس ها علیه او، شاید منطقی به نظر برسد.

نقش کلیدی فیلم که نام آن هم بر روی این فرد استوار است، «سیما» (غزل شاکری) یک زن جوان است که راننده تاکسی اینترنتی است. آرام و بی حاشیه.

فیلم، با قاب بندی های زیبا و همراستا با محتوا، تلاش می کند، مخاطب را به مضمون فیلم نزدیک کند. تدوین خوب فیلم هم، یکی از برجستگی های آن است گر چه نام او در تیتراژ نیامد و در اخبار آن هم، ناشناخته مانده است.

آنجا که آرش در کلاس درس درباره کنش ارتباطی هابرماس سخن می گوید، در واقع، بنیان رفتاری پرسوناژهای فیلم را که نمایی از جامعه امروز ما هستند را زیر تیغ نقد می برد. در این نظریه، خردگرایی و تفاهم، جایگاه مهمی دارد و حرف حساب اش این است که در یک جامعه کنش مند، آدم ها با یکدیگر گفت و گو و تعامل می کنند و آنگاه به تفاهم می رسند. در چنین جامعه ای، سوءتفاهم یا نیمه تمام ماندن نظرات و صحبت ها، جایی ندارد. صمدی، در این فیلم اش می خواهد بگوید در جامعه ای که هنوز نمی توانیم با هم گفت وگو کنیم و فرصت تعامل و رسیدن به تفاهم از یکدیگر می گیریم، پلتفرم های مجازی و فضای مجازی، همچون تیغی است در دست زنگی مست؛ هم خود به خود آسیب می زند، هم به دیگران. بنابراین، این نکته تکراری که «پیش از واردات فناوری باید فرهنگ آن را وارد کنیم» را جدی تر بگیریم و فرهنگ اش را پروار کنیم، نه اینکه کسوت دیو سفید را تن اش کنیم و چشم اش را به درآوریم.