«سید محسن قشمی» ۷۷ ساله از خانواده مذهبی در جلسات قرآن حضور فعالی داشت در راستای مبارزه با مظاهر فساد و اجرای احکام اسلامی کنجکاوانه مسایل سیاسی را دنبال می کرد.
وی روز سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا با بیان خاطراتی از دوران قبل از انقلاب افزود: ۱۵ خرداد مطابق با سوم عاشورا و سرکوبی قیام قم، فضای امنیتی شدیدی بر جامعه حاکم شد که از آن پس پیام ها و جزوات حضرت امام را مطالعه و آن را در جلساتی با دوستان به اشتراک می گذاشتم.
وی ادامه داد: نظر به حساسیت رژیم پهلوی به کتب حضرت امام، صفحات اول و دوم این کتابها از جمله رساله آن حضرت را جدا کرده و در جلسات قرآن تدریس می کردم.
قشمی افزود: با ادامه فعالیت ها، در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ فعالیت ها به صورت زیرزمینی انجام می شد و چند بار بازداشت و پس از چند روز بازجویی مجدد آزاد می شدم.
به گفته وی در سال ۱۳۵۶ و پس از شهادت حاج مصطفی خمینی زمینه ای فراهم شد تا نوار سخنرانی روشنگرانه امام خمینی دست به دست به افراد مورد اعتماد برسد و با قیام ۱۹ دی در قم به مناسبت چاپ مقاله ای با نام ایران و استعمار سرخ و سیاه و همچنین صدور بیانیه آیت الله گلپایگانی فضای خفقان بر شهر همدان حاکم شده بود اما به شکل زیرزمینی پخش می کردیم.
قشمی ادامه داد: شاه در هشتم اسفند ۱۳۵۶ در سخنانی به امام بی حرمتی کرد و من که خود را پیرو امام می دانستم در کنار فعالیت هایی چون پخش مخفیانه نوار آیت الله گلپایگانی و اطلاعیه های مربوط به حضرت امام ، مردم را در سرای گمرک بازار همدان جمع کردم و از وضعیت حضرت امام در نجف برای مردم سخن گفتم در این حال ۶ مامور به بهانه اینکه قصد دارند از مغازه من خرید کنند به مغازه ام آمدند.
وی گفت: پس از لحظاتی با ضرب و شتم بازداشت شدم و سوار بر خودروی جیپ با همراه چند ماشین اسکورت مرا به ساواک بردند.
وی اظهار داشت: در آنجا بود که دست و پایم را بستند و همزمان با پخش نوارهای سخنرانی مرا زیر باد کتک و توهین گرفتند و با بازرسی منزل سر هر کوچه ماموری گذاشتند و گفتند تو مخالف آزادی زنان هستی.
به گفته وی در شهربانی آن روز افسری به نام آصف چنان سیلی به من زد که تاکنون آثارش در شنوایی به جای مانده است.
وی ادامه داد: مرا به زندانی تاریک و کثیف انداختند که روزنه ای به اندازه یک سکه داشت و ۹ روز در آن سیاهچال مرا نگه داشتند و پس از آن سه مرحله بازجویی و در دادگاه نظامی محاکمه به اتهام اقدام علیه امنیت کشور، اهانت به اعلی حضرت و مخالفت با نظام شاهنشاهی به ۱۵ سال زندان محکوم شدم.
قشمی گفت: با وکیلی که گرفتم این مدت را به هفت و در نهایت به سه سال حبس در تبعید کاهش دادم و ۱۱ ماه در زندان سنندج در حبس بودم و در این مدت هر روز خبرهای انقلاب از جمله آتش زدن سینما رکس آبادان، فوت آیت الله آخوند ملاعلی و قیام مردم همدان را می شنیدم.
این فعال انقلابی افزود: در زندان با برخی زندانیان سیاسی دیگر از جمله چند تن از سران کومله و کمونیست ها هم بنده شده بودم و با آنها درباره دیدگاه هایشان همواره به بحث می پرداختم تا جاییکه وقتی منابعی در رد "ایسم ها "(کمونیسم، امپریالیسم ، سوسیالیسم) به آنها دادم دیگر در دفاع از این مسائل با من سخن نگفتند.
وی ادامه داد: یک افسر همدانی به نام صمدیه در زندان در ظاهر و در جلوی دیگران با من رفتار تندی داشت اما دلش با من بود و طبع شاعرانه ای داشت که بعدها به مداحی نیز روی آورد.
قشمی اظهار داشت: چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، از تهران به کرمانشاه اطلاع دادند که چندین دستگاه تانک باید برای سرکوب مردم به تهران برده شود و مردم غیور همدان با اطلاع از این برنامه با هدایت آیت الله مدنی جانانه در برابر تانک ها ایستادند و مانع از عبور آنها به سمت تهران شدند.
وی یادآور شد: مردم سلاح های موجود در تانک ها و نفربرها را در اختیار گرفتند و همه آنها به خصوص تیربارها را به منزل آیت الله مدنی بردند و نظامیان اعزامی به تهران تسلیم شده و به دیدار شهید مدنی رفتند و با این اقدام از کشتار و جوی خونی که قرار بود در تهران راه بیافتد جلوگیری شد.
قشمی ادامه داد: در زمان شاه فساد اخلاقی زیاد بود، مشروب فروشی مجوز خاص داشتند و افراد مست در خیابانها جولان می دادند و عربده می کشیدند.
وی گفت: سید احمد حسینی، آیت الله عندلیب زاده ، آقایان رحمانی و فاضل حسنی و آیت الله مدنی از همدان به شهرهای دیگر تبعید شدند.
وی افزود: چند روز قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مرا از سنندج به نهاوند بردند و سپس مجبور به آزاد کردن زندانیان سیاسی شدند.
قشمی به جوانان توصیه کرد باید قدر انقلاب را بدانند.