ایدهاصلی داستان هفت بهار نارنج ایدهای است در نوع خود جذاب و دلفریب. عاشقانه ای فداکارانه از یک زوج که می تواسنت تبدیل به یکی از ماندگارهای سینما بشود اما نخستین ساخته فرشاد گل سفیدی که پیشتر نام او را به عنوان مدیر فیلمبرداری در تیتراژ بسیاری از سریال ها دیده ایم به بار نمی نشیند و صرفا تبدیل می شود به فیلمی قابل احترام.
تاریخ سینمای ایران سرشار از نام فیلمبردارانی است که پس از سالها تجربه و تصویر سازی برای کارگردانان مختلف تصمیم گرفتند تا خود روی صندلی کارگردان بنشینند و یکبار هم که شده برای خودشان تصویر بسازند و این از ویژگی ها و جذابیتهای جادویی به نام سینماست که افرادی مثل محمود کلاری- تورج منصوری- تورج اصلانی- مهدی جعفری- زنده یاد مازیار پرتو- زنده یاد نعمت حقیقی و بسیاری دیگر را در مقام کارگردان نیز معرفی کرده و از این به بعد میبایست نام فرشاد گل سفیدی را هم به این فهرست اضافه کنیم.
هفت بهار نارنج شاخصه های اصلی و لازم برای تبدیل شدن به یک فیلم خوب را دارد؛ از موضوعی جذاب تا بازیگران حرفه ای و لوکیشنی دلفریب، اما یک عنصر و ابزار اصلی را ندارد و آن هم فیلمنامه ای منسجم و قوی است
هفت بهار نارنج شاخصه های اصلی و لازم برای تبدیل شدن به یک فیلم خوب را دارد؛ از موضوعی جذاب تا بازیگران حرفه ای و لوکیشنی دلفریب، اما یک عنصر و ابزار اصلی را ندارد و آن هم فیلمنامه ای منسجم و قوی است. ضعف در پرداخت شخصیتهای فرعی در فیلمنامه، پیش برنده نبودن خرده پیرنگ ها و عدم ارتباط صحیح و کاملشان با پیرنگ اصلی، و کلیتی که ما را به یاد آثاری همچون پدر فلوریان زلر و عشق پیتر هانتکه می اندازد همگی از جمله ضعفهای جدی فیلمنامه محسوب می شوند.
از طرف دیگر عدم اتصال صحیح روایتهای مختلف و موازی فیلم که جنون عشق ، فراموشی و استیصال آقاشمس (علی نصیریان) و در نهایت مبحث شکست زمان است به نوعی باعث بروز یک بی نظمی و بد سلیقگی در چیدمان روایی و فیلمنامه شده و باعث می شود قصه خیلی جاها از دست کارگردان در برود. البته که در ساختار تلاش شده بخشی از این نقایص به چشم نیاید و انصافا هم فیلم ساختار مناسبی دارد و بسان یک فیلم شاعرانه و لطیف به دور از کمدی های مضحک و یا خشونتها و سیاه نمایی محصولات این روزهای سینمای ایران، روایت خود را پیش می برد اما واقعا همه این نکات مثبت برای فیلم کافی نیست و حسرتی که برجای مانده این است که ایکاش فیلمنامه بازنویسی می شد و ایکاش فیلمنامه چاچوب محکمتری می داشت و ایکاش های دیگر.
بازی ها خوب و دیدنی است از استاد علی نصیریان بگیر که در این سن و سال همچنان می درخشد و انصافا هر بازیش در فیلیم ضمن اعتبار دادن به آن اثر نوعی کلاس بازیگری برای علاقه مندان و جوانان جویای نام این رشته محسوب می شود تا سایر بازیگران فیلم مثل فرهاد آییش و لادن مستوفی و دیگران.
فیلم شروع خوبی دارد و کادرها و قابهایی که در فیلم دیده می شود بسیار چشم نوازند که بدون تردید حاصل تجربه همه سالیان گل سفیدی در حوزه تصویر است. اما هر چه که فیلم پیش میرود قصه جلو نمیرود و یکی پس از دیگری مشکلات خود را نمایان میسازد. نمیتوان به ضرس قاطع بگویم که فیلم می تواند بعد از تدوین مجدد میتواند فیلم بهتری شود یا خیر اما حتما نیاز به تدوین مجدد دارد. با این همه همانطور که پیشتر نیز اشاره شد.
هفت بهار نارنج عاشقانه ای به دور خشونت، لطیف و با تمکرز بسیار زیاد روی مسائل انسانی و احساسی. فیلم از آن دست محصولاتی است که خانوادهها میتوانند بدون دغدغه دیدن خشونت یا شنیدن دیالوگها و رفتار زننده به تماشایش بنشینند و بعنوان نخستین ساخته گل سفیدی نمره قبولی در ساختار می گیرد اما برای تبدیل شدن گل سفیدی به یک کارگردان همه چیز تمام هنوز راه باقی مانده است.