تهران- ایرنا- یک خصلت بزرگ بچه ها این است که نگران فردا نیستند و هر آنچه که در چنته دارند برای زندگی امروزشان هزینه می کنند. بنابراین همواره باید از کودکان آموخت.

«کاپیتان» هم تلاش دارد بگوید که بزرگترها باید از کودکان بیاموزاند. در همه حال. حتی کودکانی که بیمارند و نحیف نیز، آنقدر آموزاننده و متعالی زندگی می کنند که فرصت پلک زدن را از ما می گیرند. فیلم تازه حمزه ای، درباره کودکی به نام «عیسی رضایی» است که دچار بیماری وخیمی شده است. همه صحنه های فیلم به غیر از یک سکانس (در دریا)، در بیمارستان فیلمبرداری شده است.

پدر عیسی، «کرامت» نام دارد که هر روز لباس دلقک ها را می پوشد و برای بچه های بیمارستان برنامه اجرا می کند. اما تلاش می کند که ناشناس بماند و فرزندش او را نشناسد.

هسته اصلی کنش گر فیلم، تلاش برای رسیدن به دریاست. نقش اسطورگی دریا در فیلم به عنوان نماد بخشندگی، به جا درست و دقیق است. بچه ها نیز در این فیلم می بخشند و همچنان بر این خلق و خوی شان، اصرار دارند.

خلاقیت در رفتار بچه ها برای بهتر زیستن، بخش مهمی از فیلم است که می خواهد بگوید، همواره باید از کودکان بیاموزیم. پیامبر اسلام هم بر 5 رفتار کودکان برای آموختن تاکید داشت؛ بخشیدن، فراموش کردن، بازی با خاک، دل نبستن و کینه نداشتن. اینها را ما با شمایلی باورپذیر و اثرگذار، در فیلم می بینیم.

اما یکی از صحنه های مهم فیلم در رختشوی خانه رخ می دهد و این صحنه دو بار در فیلم تکرار می شود. عیسی همراه به آنجا می رود و به دور از چشم پرستاران و مسوولان بیمارستان شروع می کند به تمرین کردن و حفظ آمادگی اش برای بازی فوتبال. رختشوی خانه، مکانی برای پاکیزه شدن و زدودن آلودگی هاست که به ارتقا و عروج می انجامد. در فیلم اغلب شخصیت های کهن الگویی را می توانیم ببینیم: کودک یا معصوم، یتیم، دلقک، حامی، پدر، مادر، عاشق، آفرینشگر، جست وجوگر، در این فیلم دیده می شوند. بنابراین رختشوی خانه می تواند نمادی از ناخودآگاه جمعی یا حتی ایگوی عیسی باشد.

«کاپیتان»، فیلمی درباره بچه ها است اما برای آنها نیست. برای بزرگترهاست تا بیاموزند که بخشش کودکانه و عاشقانه برای زیستن مومنانه، در این جهانی که اعتمادی به فردایش نیست و مرگ و بیماری از ریزترین روزن ها نیز می تواند، در بر بگیردمان، بزرگ ترین رسالت آدمی ست.