تهران- ایرنا- فیلم سینمایی «کاپیتان» عنوان تازه ترین فیلم محمد حمزه‌ای است که به لحاظ مضمون و تولید فیلم سختی است.

کاپیتان در بیان قصه و روایت مشکلات زیادی دارد و پایان بندی عجیب و غریب اش مخاطب را کلافه می کند اما به لحاظ سوژه، بکر بودن و پرداخت به موضوع ملتهب کودکان سرطانی از یک استاندارد قابل قبول بهره می برد.

فیلم لحظه های خوبی دارد که به لحاظ دراماتیک در دنیای امروز که کمتر فیلمسازی جرات می کند به سراغ سوژه هایی از این جنس برود، قابل تامل است و یک دستاورد محسوب می شود. پرداختن به دغدغه های کودکانی در این سن و سال که با سرطان مبارزه می کند، روی کاغذ جذاب است اما مساله اصلی اینجا است که این روایت چه قدر به سینما تبدیل می شود؟

اگر بگوییم که فیلمساز توانسته یک درام هولناک را به درستی روایت کند، چنین نشده است، اما در سکانس های مختلف به لحاظ بصری تلنگر می زند و در جهان قهرمان های کودک اش (پروانه و عیسی) لحظات جذابی را خلق می کند.

هدفش در روایت این قصه این است که آگاهی بدهد و یادآوری کند نباید این بچه ها را فراموش کنیم. خانواده هایی را داریم که در این فضا با مشکلات زیادی مواجه هستند. حرف فیلم در همان ابتدا این است که باید حواسمان به دنیای این بچه ها باشد و بگذاریم کودکی کنند.

فیلمساز در انتقال این مفاهیم موفق بوده است. قدرت کارگردانی اش در بازی گرفتن از این بچه ها که تجربه بازیگری ندارند و از میان فراخوان انتخاب شدند، کاملا مشهود است. سختی تولید این فیلم در بازی گرفتن واقعی از همین کودکان است، اگر تجربه ساخت فیلم با بچه ها را داشته باشیم، متوجه این موضوع خواهیم شد که کاپیتان فیلم دشواری به لحاظ تولیدی است.

در کنار این قهرمان ها، یک بازیگر زن حضور دارد که پانته آ پناهی ها است که در اینجا بازهم حضور موثری دارد و با بازی به اندازه و درستش در روایت این قصه تاثیرگذار است. کاپیتان فیلم کارگردانی است و ای کاش فیلمنامه جدی تری داشت تا به یک فیلم متفاوت در سینمای امروز تبدیل می شد.