به گزارش ایرنا، محمدعلی عسگری چهارشنبه شب در نشست مطبوعاتیِ فیلم سینمایی اتاقک گلی در سانس دوم برای اصحاب رسانه و منتقدان در سینمای رسانه (پردیس سینمایی ملت) با حضور عوامل فیلم و با اجرای محمدرضا مقدسیان با اشاره به اینکه از جانب تهیهکننده پیشنهاد قصه به من داده شد، اظهار کرد: در اسفندماه سال گذشته پس از چند ماه به نسخه اولیه فیلمنامه رسیدیم. من به دعوت تهیه کننده فیلم پذیرفتم که این فیلم را با وجود سختیهایش کار کنم. اما در حوزه سینما هرکاری در حوزه دستیاری داشتم، پروداکشن سنگینی داشتند و این باعث شد سمت چنین کارهایی بروم. البته بیگ پروداکشن بودن دلیل بر فیلم خوب بودن نیست اما علاقه من در این حوزه است.
وی درباره قهرمان در فیلم هم گفت: قهرمان باید در این دسته از فیلمها باشد اما قهرمانی که از جنس مردم است. ما گاهی قهرمانهای دست نیافتی را میبینیم. اینجا همه تلاش اینگونه بود که «شاهو» که قهرمان قصه است به اندازه خودش فعالیت قهرمانانه انجام میدهد.
عسگری تصریح کرد: جنگ مقولهای است که بشر همواره با آن درگیر بوده است درحالیکه دوست دارد در آرامش باشد. ما خواستیم در این فضا قهرمانی داشته باشیم که همانطور که گفتم از میان مردم باشد. همچنین درباره رنگ و تنوع شخصیت هم کار شد.
وی اضافه کرد: او تلاش میکند اهالی روستا را نجات دهد و بعد تلاش میکند وحدتی را ایجاد کند. ما تلاش کردیم که هیچ چهره مثبتی از منافقان نمایش ندهیم.
همه تلاشم این بود که بازیگران مستعدی را پیدا کنم
کارگردان اتاقک گلی در ادامه درباره اینکه چگونه بدون استفاده از بازیگران چهره اثر خوبی ساخته است، توضیح داد: همه تلاشم این بود که بازیگران مستعدی را پیدا کنم که بازی درخشانی داشته باشند و به سینما معرفی شوند. ماحصل آن را میتوان در فیلمهایی که با کارگردانها همکاری داشتم، دید.
عسگری تاکید کرد: اینجا بازیگری داشتیم که تورج الوند که پیش تر او را در فیلم نگهبان شب به رضا میرکریمی معرفی کردم و حالا اینجا هم از او بهره گرفتم. البته اعتقاد دارم فیلم خوب را مجموعهای از عوامل تشکیل میدهند. ترجیح دادم از بازیگرانی استفاده کنم که چهره شناخته شدهای در سینما نباشند. علی رغم اینکه که الوند قبلا کار کرده و حتی آناهیتا افشار هم همینطور بود. برخی از بازیگران هم به دلیل شباهت به برخی شهدا از میان بازیگران تئاتر انتخاب شدند.
وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه سکانسی را از فیلم مجیدی وام گرفته است یا خیر، گفت: مگر میشود دانش آموخته استادی بود و از او تاثیر نگرفت. همکاری با مجید مجیدی و رضا میرکریمی در من اثرگذار بوده اما اینگونه نبوده است که بخواهم از آثارشان به صورت مشخص استفاده کنم.
تلفیق صحنههای حماسی و تغزلی نگاه ما بوده است
کارگردان اتاقک گلی در پاسخ به سوالی درباره پایانبندی فیلم خاطرنشان کرد: ما پایانهای مختلفی برای فیلم در نظر گرفتیم اما ارکان اصلی فیلم تصمیم گرفتند که به این پایانبندی برسیم. تلفیق صحنههای حماسی و تغزلی نگاه ما بوده است.
عسگری در جواب به انتقادی درباره نمایش صحنههای خشونت در فیلم عنوان کرد: مگر میشود خشونت را در جنگ نشان نداد. اگر این اتفاق نیفتد، خشونت جنگ درنمیآید. فکر میکنم اگر خشونت به میزان کافی نباشد، اصلا فیلم باورپذیر نمیشود.
این کارگردان در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره برخی ایرادهای فیلم گفت: ما در برههای از التهابات کشور قرار گرفتیم که محدودیتهایی برای تولید فیلم داشتیم و شاید برخی از ایرادها مثل شلیک گلوله را خودمان میدانستیم. اگر جایی غلوآمیز بوده است، اصلاح میکنم.
وی درباره بازیگران اثر نیز تصریح کرد: برخی بازیگران از همان ابتدا انتخاب شدند و انتخاب اول ما بودند.
کارگردان این فیلم سینمایی درباره بخشی از درام داستان عنوان کرد: بزرگترین داستانی که در بخش دوم فیلم وجود دارد، این است که عدهای رزمنده بروند و اهالی روستا را نجات دهند. در خلال این عملیات، ایثار و فداکاری را میبینیم.
ما از کودکی قصه را دوست داریم
کارگردان فیلم در پایان سخنان خود درباره غنای فیلمنامه گفت: ما از کودکی قصه را دوست داریم. قصهگویی در فرهنگ شرق همواره بوده است و به نظرم فیلمهای که داستان فقیری دارند، شکست خوردهاند.
استرس داشتم
داوود صبوری تهیهکننده اتاقک گلی هم درباره وضعیت روحی خود بیان کرد: من دیشب اصلا نخوابیدم آنقدر که استرس داشتم و فکر میکردم خانوادهای شهدا میآیند و چه نگاهی دارند.
تهیهکننده فیلم نیز درباره تابلویی که در نشست خبری به نمایش گذاشته شد، اظهار کرد: من با این تابلو به نهادها میرفتم و با تصویری که به نوعی از واقعیت در آن وجود دارد، سعی داشتم برای ساخت فیلم کمک بگیرم و با این تابلو چهار ماه در نهادها چرخیدم.
فیلم من مربوط به شهداست
وی درباره نگرانی از اینکه فیلمش همانطور که خواسته نمایش داده شده و تخریب نشده است؟ خاطرنشان کرد: فیلم من مربوط به شهداست. شهدا هیچ گاه تخریب نمیشوند. فیلم مربوط به عطا بحیرایی یا شهیدان مظفر، غلامعلی رجبی است. هیچ نگرانی نداریم و باز هم از این آثار خواهیم ساخت.
یک فیلم اجتماعی در حداقلیترین شرایط با یک تک بازیگر زیر ۱۵ میلیارد تمام نمیشود
تهیهکننده فیلم در ادامه در پاسخ به سوالی درباره سهم مشارکت نهادها در فیلم گفت: یک فیلم اجتماعی در حداقلیترین شرایط با یک تک بازیگر زیر ۱۵ میلیارد تمام نمیشود. من یک قرارداد ناهار و شام با ۴۵ هزار تومان بستم اما ظرف سه ماه ۹۵ هزار تومان شد.
وی گفت: یقینا فیلمهای دفاع مقدسی به دلیل فضای معنوی نیاز دارد، هزینهها به درستی صورت گیرد. من تمام تلاشم را کردم که از ظرفیت استان کرمانشاه بهره بگیرم. به جرات میتوانم بگویم این پروداکشن، در نقطه مرزی کشور، با حدود ۷۵ دستگاه ادوات جنگی در تاریخ دفاع مقدس بیسابقه است. همچنین این ارزان ترین فیلمی بوده است که من ساختهام. من این کار را با لطف موزه دفاع مقدس که زیرمجموعه بنیاد حفظ آثار است، شروع کردم. بعد دوستان گفتند که باید مشارکت بیاورم. بنیاد روایت فتح ادوات مختلفی را در اختیار ما گذاشت و من هم از آنها خواهش کردم که از ما پول نگیرند.
صبوری در ادامه درباره برخی دیالوگ های طولانی در جنگ که در فیلم نمایش داده شده است، اظهار کرد: در جنگ باید در لحظه تصمیم گرفت و اقدام کرد. در فیلم شاید نباید بسیار دیالوگ داشت اما در صحنه و جنگ باید آنقدر دیالوگ شود تا مخاطبان قانع شوند. ما سعی کردیم موضوع مورد نظر را انعکاس دهیم.
ما دوست داشتیم داستان را از دوکوهه آغاز میکردیم
پدرام کریمی نویسنده فیلم نیز درباره قصه بیان کرد: روزهای اول که با تهیهکننده صحبت میکردیم، تاکید داشتیم که یک کارگاه قالیبافی در فیلم باشد و مفهوم گرهها را در اتحاد برساند. خواستیم بگوییم این اتحاد، ایران را می سازد. یک نفر از من پرسید چه زمانی این فیلم را ساختهایم و نظرش این بود به وقایع امروز میخورد اما این مفاهیم ابدی و ازلی است.
وی یادآوری کرد: ما دوست داشتیم داستان را از دوکوهه آغاز میکردیم اما بسیاری قومیتها در آن منطقه حضور داشتند و این هم برای ما جالب بود که آن را نشان دهیم.
اگر ما میخواستیم کاری را که منافقین کردند، در فیلم نمایش دهیم، اصلا قابل پخش نبود
نویسنده فیلمنامه درباره خشونت یادآور شد: اگر ما میخواستیم کاری را که منافقین کردند، در فیلم نمایش دهیم، اصلا قابل پخش نبود پس تعدیل کردیم تا بتوان نمایش داد. آنها چشم یک شهید را درآورده بودند یا کارهای بدتر که نمیشد نشان داد. ما نمونههای داشتیم که دوربین سمت منافقان میرود و اینها برای مخاطبان سمپات میشود اما ما نمیخواستیم اینگونه شود.
کریمی درباره اینکه چقدر فیلمنامه با واقعیت عملیات مرصاد نزدیک بوده است، گفت: سعی کردیم به واقعیت عملیات مرصاد وفادار باشیم. سعید غلامعلی رجبی همان ابتدای ماجرا در واقعیت شهید میشوند ولی ما دوست داشتیم به ایشان بیشتر بپردازیم.
وی درباره کارهای شاخص سینمایی جهان عنوان کرد: در برخی فیلمهای شاخص همه طرحها ساده است مانند نجات سرباز رایان که طرح اصلی ساده است با این حال ما در این کار چند داستان داریم و آنچنان هم ساده نیست.
کریمی با بیان اینکه علاوه بر فعالیت در حوزه اجرا، در فیلمنامهنویسی نیز فعالیت دارد مطرح کرد: کار اصلی من فیلمنامهنویسی است که البته براساس رشتهام باید نمایشنامهنویسی باشم اما چون پول ندارد سمت سینما آمده ام (می خندد) وگرنه حوزه اصلیتر کاری من اجراست.
حسن نجفی مدیر جلوههای ویژه بصری نیز در سخنانی گفت: در این جشنواره فرصت بسیار کمی داشتیم اما سعی کردیم همزمان با گروه پیش رویم. کم و کاستی هایی هم حتما در کار بود که میتوانست بهتر باشد.
فاطمه صفری طراح لباس عنوان کرد: من ابتدا دستیار در گروه صحنه بودم. در نهایت شبانهروزی توانستم لباس را به صحنه برسانم.
محسن خدابخشی طراح صحنه نیز در سخنانی اظهار کرد: ما یک روستا را بازسازی و یک روستا را به طور کامل ساختیم. ادوات زیادی استفاده کردیم که به نوعی در پروژه های دفاع مقدس رکوردشکن بود. حدود چهار ماه بازسازی فضا طول کشید و من ۹ ماه در این پروژه بودم. ما مقطعی به لحاظ امنیتی نمیشد، در منطقهای که حضور داشتیم، تیراندازی کنیم و به لحاظ لجیستیکی مجبور شدیم از جلوههای ویژه استفاده کنیم.