تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۲:۱۵

مراغه- ایرنا- استاد «میرزاحسین کریمی مراغه‌ای» که نشان درجه یک هنری خود را در شعر آئینی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی کسب کرده بود، در ۹۲ سالگی جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرد.

رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مراغه روز پنجشنبه در گفت‌وگو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: استاد چندین روز در بیمارستان امیرالمومنین (ع) بستری بود و در نهایت به دلیل کهولت سن و نارسایی برخی از اعضای بدنش از جمله قلب درگذشت.

به گفته «احمد دادرس فیاض» نشان درجه یک هنری استاد کریمی به پاس سرودن بیش از۳۵۰ هزار بیت شعر اجتماعی، طنز، مداحی و مرثیه، طی سال ۱۳۹۹ به ایشان تعلق گرفت و بسیاری از اشعارش را نه تنها در آذربایجان بلکه در آن سوی مرزها هم از بَر می‌خوانند.

وی افزود: اشعار اجتماعی و طنز استاد کریمی در قالب ۲۵ جلد کتاب رنگارنگ، و اشعار مرثیه و مداحی استاد در ۳۰ جلد چاپ و منتشر شده است.

این شاعر معاصر خطه آذربایجان متولد ۱۳۱۰ در مراغه و ساکن این شهر بوده و ادامه‌دهنده سبک سنّتی و کلاسیک شعر است؛ استاد کریمی بیشتر در اشعار طنز خود رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفته بود.

اکثر اشعار او هرچند به ترکی آذربایجانی سروده شد اما به علت مقید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری، با تعبیرها و اصطلاح‌های عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارد.

حکایت ورود میرزاحسین به دنیای شعر و شاعری

میرزاحسین از اوان کودکی تحت نظارت دقیق پدرش به آموختن الهیات و معارف دینی پرداخت و در ۶ سالگی وارد بازار شد؛ تجربه‌ای که رنگارنگی طبقات و افکار و باورهای مردم را در ذهنش بنیان نهاد و آرزوی ورودش به دنیای شعر و شاعری نطفه بست.

«محمدحسین قابل‌نژاد سردرودی» که در سال ۱۳۹۵ ارج‌نامه‌ای نزدیک به ۸۰۰ صفحه‌ برای میرزا به رشته تحریر درآورد، در مورد سرآغاز ورود میرزا به دنیای پررمز و راز شاعری نوشته است: «رفته‌رفته متوجه شد که خواهد توانست مثل پدرش کلمات را به رشته نظم کشد و عباراتی موزون بسازد؛ ولی نه تجربه کرده بود و نه جرأت آن را داشت تا اینکه عشق و شوق او را جسور کرد و او با اندک توان نوشتنی که پدر دانش‌پرورش به او آموخته بود، شروع به نوشتن کرد؛ این بود آغاز شاعری این نابغه بزرگ و زیربنای دایره‌المعارف بزرگ طنز رنگارنگ که حقایق در قالب طنز در آن مجموعه آمده و به ما و نسل آینده بیان شده است.

کریمی در ابتدا شعرگونه‌های درهم و برهم‌اش را از پدرش پنهان می‌کرد و «قابل‌نژاد» در توصیف اولین رویارویی پدر با دلنوشت‌های پسر می‌نویسد: «روزی چشم تیزبین «ذاکر» به جیب‌های پر از کاغذپاره پسرش حسین می‌افتد و از او می‌خواهد که آنها را به پدر نشان دهد و او همه آن دلنوشته‌ها را با اضطراب تمام و عرق‌ریزان جلو آن استاد مسلم و دانای مراغه می‌ریزد».

در ادامه این توصیف آمده است: «میرزاحسین با دلهره در انتظار اظهارنظر پدر جسمانی و معلم روحانی خود روی دو زانوی ادب ساکت می‌نشیند و با چشمان دردمند به آن دردآشنا خیره می‌شود؛ «ذاکر» چون از خواندن آن رنگارنگ پاره‌ها فارغ می‌شود، ابر عاطفه از دریای احساس، قطرات باران محبت را به چشمان حیرت‌زده انتقال می‌دهد»

«آری پدر شروع به گریه کرده و اشک دیدگانش محاسن پاکش را خیس می‌کند و قلب باصفایش منقلب می‌شود و در آن حال روحانی پدر آموزگار پسر شاگرد را به آغوش پرمهر خود می‌کشد و به پیشانی فرزندش بوسه می‌زند؛ «ذاکر» یکی از آن کاغذها را که انتخاب کرده بود به فرزندش نشان داده و می‌گوید: پسرم این عقدنامه خوشبختی با مراغه است؛ تو شاعر بزرگ و بی‌نظیری خواهی شد. من بعد همیشه شعر بنویس و همه آنها را به من نشان بده»

ارادت استاد کریمی به اهل بیت(ع)

ارادت به اهل بیت و سرودن نوحه و مرثیه از «کریمی» پدر به فرزندش «میرزا حسین» رسیده بود تا جایی که علاوه بر مجموعه «رنگارنگ» کریمی که اشعار طنز وی را شامل می‌شود، آثار بسیاری در زمینه نوحه و مرثیه دارد که تعداد آنها به بیش از ۳۰ جلد می‌رسد.

«شعله آه»، «سحاب اشک»، «سوغات کربلا»، «دریای اشک»، «زیارتنامه»، «خیمه‌گاه کربلا»، «چهارده معصوم» و «توشه عتبات» از جمله آثار مرثیه استاد کریمی مراغه‌ای است که در میان مرثیه‌سرایان دست به دست می‌شود.

بیانات مقام معظم رهبری در خصوص میرزا به خوبی منظومه فکری این شاعر معاصر را معرفی می‌کند؛ شاعری که به فرموده رهبری «در جای‌جای اشعار طنز خود مواد مخدر و آلودگی‌های جوانان که سوغات دولت‌های جهانخوار برای کشورمان بوده را به باد انتقاد گرفته و به بی‌تحرکی ملت و دولت حاکمه رژیم گذشته اشاراتی بس آگاهانه کرده است».

«در هر ورقی از رنگارنگ استاد کریمی، مطلبی تازه و فکری بکر به چشم می‌خورد و طی یک شعر بلند با عنوان «عهد حضرت سلیمان» رو در روی صاحبنظران قرار می‌گیرد و آنانکه با فن نویسندگی آشنایی دارند و در جراید رژیم گذشته قلم‌زنی می‌کردند، می‌دانند که نوشتن و چاپ کردن اینگونه مطالب چه خطرهایی در پی داشت».

مقام معظم رهبری اینگونه ادامه می‌دهند که «استاد کریمی در لفافه طنز داستانی زنده و گویا از انتخابات دوران رژیم گذشته به قلم آورده و با مهارت به وضع زندگی و تقسیم ناعادلانه ثروت‌های مملکت به وسیله هیئت حاکمه و به مقام و منصب‌رسیدگان اشاره می‌کند و در آن دقایقی که تنور خشم و شلاق جهل بر سر صاحبان قلم و اندیشه آتش می‌ریخت و لب‌ها را دوخته می‌داشت، مذاکرات و انتخابات مرغان را به تصویر کشیده است».

«قابل‌نژاد سردرودی» با مطالبی تحت عنوان چند کلمه راجع به این شاعر ملی اینگونه می‌نویسد: «ایشان طنزپردازی اجتماعی و مردمی است که در مقام یک جامعه‌شناس و مردم‌شناس چیره‌دست، روحیات آدمیان و رویدادهای زمان را به خوبی می‌بیند، واقعیت‌های اجتماعی و تلخی‌ها و شیرینی‌های زندگی را تصویر می‌کند و بدی‌ها و نیکی‌ها، زشتی‌ها و زیبایی‌ها را در شعرهای خود با زبان طنز بازتاب می‌دهد؛ از این‌رو شعر طنر او مرزها را در می‌نوردد».

مسئولان رده بالای استانی و کشوری در سفر مراغه با استاد کریمی دیدار می‌کردند و «محمدمهدی اسماعیلی»، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آخرین شخصیت ملی کشورمان بود که به دیدار استاد رفت.