«رضا و سیاوش دو جوان عشق سینما هستند که از کودکی و نوجوانی عاشق سینما و عاشق فرانک دختر عمو نادر آپاراتچی سینما متروپل آبادان هستند. این دلدادگیها تا زمان پیروزی انقلاب نیز ادامه می یابد و در زمان شروع جنگ تحمیلی و حصر آبادان. هر سه جوان تصمیم می گیرند که با راه اندازی سینما متروپل شکل جدیدی از مقاومت و امید و زندگی را در دل جنگ تجربه کنند.»
جدیدترین ساخته محمد علی باشه آهنگر ادای دینی به فرهنگ و هنر و بالاخص سینمای کشور است ادای دینی که نقش تاثیر گذار سینما را در همه دورانها به ویژه در سخت ترین روزهای دفاع مقدس و محاصره آبادان تببین کرده و به رخ همگان میکشد.
ماجرای سینما متروپل و تلاش چند جوان برای احیای آن در دل روزهای جنگ که بنا به گفته سازنده اش خود شاهد آن بوده و برگرفته از ماجرایی واقعی است که در دل جنگ رخ داده است؛ محتوای هفتمین اثر باشه آهنگر یک محتوای چند لایه است. عشق به سینما و عشق به همنوع، جنگ و دفاع مقدس و البته زیر متن بسیار مهم سینما متروپل یک محتوای سیاسی است که این محتوای سیاسی به شکل بسیار تلخ و گزنده ای از ویرانی فرهنگ و هنر می گوید ویرانه ای که به تلخ ترین شکل ممکن در تیتراژ و کپشن پایانی مطرح می شود آنجا که فیلمساز تاکید می کند بهجای خرابه سینما متروپل که دهها سال پس از جنگ نیز همچنان پابرجا بود و نمادی بود از زنده بودن و پابرجا بودن فرهنگ و هنر و سینما در مملکت، برجی ساخته شد که حتی به بهره برداری هم نرسید و به شکلی تلخ فاجعه ای سهمگین را آفرید.
سینما متروپل انتقاد به افرادی که با نگاه دگماتیستی خود ضربه به فرهنگ و هنر می زنند و شرایط را به گونه ای فراهم می سازند تا قیصر با آن همه ابهت تبدیل به انیمیشن بشود و برادران متجاوز آب منگل هم تبدیل به ماموران ساواک!؟ اگرچه در قالبی طنز ساخته و پرداخته شده و صد البته بازی بسیار زیبا و قدرتمندان رضا کیانیان نقش حاج صرافت را به نقش و قامت بسیاری از تصمیم گیران اشتباهی حوزه های مختلف فرهنگ و هنر و غیره نزدیک کرده نیز یکی دیگر از انتقادات لایه پنهان و سیاسی فیلم است.
قصه در هر سه لایه به موجزترین و بهترین شکل روایت می شود. شخصیتپردازی کامل خرده پیرنگهای جانداری که کاملا در خدمت پیرنگ اصلی قرار دارند. ریتم خوب که با وجود زمان بالای فیلم اصلا مخاطب را متوجه این زمان بالا نمیکند بازی مناسب بازیگران اصلی و فرعی همگی از جمله جذابیتهای ساختاری سینما متروپل محسوب می شوند. جذابیتی که آمیخته با طنز و تراژدی است و به اعتقاد من بهترین فیلم باشه آهنگر در کارنامه فیلمسازی اوست.
سینما متروپل یک سینما پارادیزوی کاملا ایرانی است که در زمان حصر آبادان روایتگر بسیاری از شاخصه های ایرانی است. از مثلث عشقی بگیر تا عشق به سینما و مقاومت در برابر دشمن تا انساندوستی ایرانیان و بسیاری شاخصه های دیگر که بدون تردید این اثر را به یکی از آثار ماندگار و پر مخاطب سینمای ایران بدل می سازد. و البته بازنگری مجدد در تدوین فیلم اندکی اصلاح رنگ و انجان امور فرهنگی و صد البته در نظر گرفتن زمان اکران خوب برای آن می تواند کمک موثری باشد برای فروش خوب سینما متروپل در گیشه و جذب و جلب مخاطبان و سینما روها به سالنهای سینما. نقیصه ای که روز به روز بیشتر نمایان می شود و ساخت فیلمهایی همچون سینما متروپل می تواند این فاصله را به شکل محسوسی کاهش دهد.