تهران- ایرنا- اگر به‌ جای تمرکز بر «حیات طیبه» بخواهیم با مبنای «ایمان» و «عمل صالح» بخش‌هایی از سند تحول آموزش و پرورش را بازنویسی کنیم می‌شود زمینه تاثیرات عمیق‌تری را به صلاح نظام تعلیم و تربیت ایجاد کرد که به شدت تشنه تغییر و تحول است.

مَن عَمِل صالحاً مِن ذَکَرٍ اَو اُنثَی و هُو مؤمنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طیبه وَ لَنَجزِینَّهُم اَجرَهُم بِأحسَنِ مَا کَانُوا یعمَلُونَ

هر کس، مرد یا زن، عمل صالح انجام دهد و مؤمن باشد قطعاً به «حیات طیبه» (زندگانی پاک و پسندیده) زنده‌اش می‌داریم، و همانا آن ها را در برابر بهترین اعمالی که انجام داده‌اند، پاداش خواهیم داد. (قرآن کریم: سوره نحل آیه ۹)

بر پیشانی ابتدایی کتاب مبانی نظری در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران آیه فوق نقش بسته است. این آیه الهام‌بخش تفکر بنیادین نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی شده است.

در صفحه ۹۷ این کتاب در بخش ۷-۴-۱ چنین آمده است: حیات طیبه مفهومی ذومراتب است که برخی از مراتب نخستین آن مطلوب بالفعل همه انسان‌ها است و لذا باید تلاش برای تحقق حیات طیبه، از این مراتب آغاز شود.

می‌توان دست‌یابی به مراتبی از آن را با عنایت به علاقه ذاتی همه انسان ها نسبت به تداوم و پیشرفت زندگی پاکیزه، گوارا و متوازن مطلوب فطری همه انسان‌ها دانست و همه افراد جامعه را به سوی تحقق مراتب حیات طیبه در همه ابعاد فراخواند.

از این رو دست‌یابی به مراتب حیات طیبه در همه ابعاد، نه تنها مقصود اعمال فردی و اجتماعی هر انسان دیندار است، بلکه وصول به برخی مراتب مقدماتی و پیش‌نیاز حیات طیبه نظیر رفع متعادل نیازهای زیستی و طبیعی افراد جامعه یا رعایت بعضی ارزش‌های اخلاقی مقبول همگان (نظیر انصاف، آزادگی، عدالت ورزی، صداقت، وفای به عهد و امانت داری) مورد درخواست هر شخص خردمند و دارای عقل سلیمی است.

فردی که حیات طیبه دارد، انسان معتدلی است که علاوه بر شکوفایی فطرت الهی، به رشد همه جانبه همه استعدادهای طبیعی وتنظیم متعادل تمایلات وعواطف خود (به دور از هرگونه افراط و تفریط) دست یافته است.

از سوی دیگر برای تحقق حیات طیبه، باید دشمنان خدا (طاغوت) و موانع راه خدا (الذین یصدون عن سبیل الله) را شناخت، با آن‌ها دشمنی ورزید (تبرّا) و با مبارزه خالصانه با همه دشمنان راه خدا (جهاد فی سبیل الله) سعی نمود حتی الامکان موانعی را برطرف کرد.

مطالب فوق بخشی از عباراتی است که مبانی تفکرِ نظریه‌پردازان بنیادهای نظام تعلیم و تربیت رسمی را نشان می‌دهد.

با وجود این که در صفحه ۹۰ غایت نهایی انسان را قرب الی الله دانسته است اما از آن پس نظام فکری اسلامی را در تعلیم و تربیت تحقق حیات طیبه دانسته است. بر همین منوال شروع به برشمردن ویژگی‌های حیات طیبه داشته است تا بر اساس آن همه انسان‌ها را به سوی تحقق حیات طیبه در تمامی مراتب آن دعوت و راهنمایی کرد و در نتیجه جهت اصلی نظام تعلیم و تربیت اسلامی را هدایت دانش آموزان برای وصول به حیات طیبه دانسته است.

اما این گونه نتیجه‌گیری از آیه فوق که تنها در آن از حیات طیبه نام برده شده است مشکلات جدی دارد که موجب می‌شود جهت‌گیری نظام تعلیم و تربیت برساخته بر آن مبنا، با دیدگاه‌های دیگر برگرفته از بسیاری از آموزه‌های دیگر دینی، مخصوصا با مفاد همان آیه، ناسازگار باشد.

این برداشت فلسفی، دینی و قرآنی که بر حیات طیبه بنا شده است مشکلاتی به شرح زیر دارد:

نخست: انسان در این جهان با اعمالی که انجام می‌دهد تحقق وجودی خود را مرتب فربه‌تر می‌کند و مجموعه اعمال او است که هویت او را تشکیل می‌دهد. نظام تعلیم و تربیت برای آن است که این هویت انسانی به متعالی‌ترین وجهش از سوی خود انسان و با اختیار خود برساخته شود. به همین جهت آیه مذکور بر انجام عمل صالح تاکید دارد که فعالیت های انسانی حول آن باید تحقق یابد. مفاد عمیق و نتیجه اصلی تعلیم و تربیت محقق ساختن اعمالی انسانی است که دربردارنده یک نظام معیار باشد. مفاد آیه فوق بر عمل تاکید دارد و از انسان‌ها نه تنها فعالیت عملی بلکه صالح بودن آن را می‌خواهد. در ادامه نیز می‌گوید این فعالیت صالح باشد کفایت لازم را برای ارزشمند بودن ندارد بلکه وقتی ارزش اصلی خود را می‌یابد که بر اساس ایمان به خداوند و در نسبت با خداوند باشد.

دوم: سپس آیه فوق می‌گوید اگر کسی این هویت خود را که انجام عمل صالح بر اساس ایمان است محقق سازد نتیجه آن حیات طیبه خواهد بود. حیات طیبه نتیجه عمل صالح همراه ایمان است و از آیه برنمی‌آید که خداوند بشر را به محقق ساختن حیات طیبه امر کرده باشد یا هدایت کرده باشد. حیات طیبه ثمره طبیعی عمل صالح همراه ایمان است.

سوم: نکته ظریف و مهم دیگری که در این آیه وجود دارد این است که فاعل انجام عمل صالح و ایمان خود انسان است (که در معرض تربیت است) و فاعل حیات طیبه خداوند است که با رحمت خاص خود پس از آنکه انسان عمل صالح انجام دهد از جانب خداوند به او افاضه می‌شود. یعنی حیات طیبه داده شدنی است و نه بدست آوردنی. افاضه ربانی است و نه کسب بشری. در آیه مزبور به ما امر نشده است که حیات طیبه را بدست آوریم بلکه امر شده است که عمل صالح انجام دهیم تا خود را در معرض حیات طیبه که خداوند محقق می سازد قرار دهیم. جالب آن است که فلنحیینَّه با دو تاکید «ل» و «نون تاکید ثقیله» به خداوند نسبت داده شده است و «فاء» اول آن ناظر به نتیجه عمل صالح است. پس بر اساس آیه مزبور بهتر است نتیجه بگیریم که نظام تعلیم و تربیت برای آن است که متربیان عمل صالح انجام دهند و اگر این گونه کنند به حیات طیبه خواهند رسید نه این که برای رسیدن به حیات طیبه است. حیات طیبه حالتی از نشاط زندگی است و عمل صالح مبتنی بر ایمان، وظیفه ما در زندگی است.

چهارم: در نظام های سکولار نحوه مواجهه با عالم و انسان مواجهه‌ای مستقیم از جانب انسان است که معیار نهایی آن عقل خودبنیاد انسانی است که تصمیم می گیرد چه چیزی درست است و چه چیزی برای خودش و طبیعت و سایر موجودات خوب است. حتی دین از منظر انتظار بشر از دین تعریف می شود. اما در نظام دینی مواجهه انسان با طبیعت و عالم و سایر موجودات و من جمله خود او از طریق خداوند است. چرا که در منظر دینی انسان و سایر موجودات، چون هویت تعلقی به خداوند دارند، لذا به هرکدام از آنها به عنوان وابسته‌هایی به خداوند نظر می شود و هرگونه حکم یا وظیفه ای که برای بشر درنظر گرفته می شود در پرتو این تعلق و وابستگی معنا پیدا می کند. یکی از مضامین لااله الا الله چنین توجهی است که بشر باید داشته باشد. در نظام تعلیم و تربیت سکولار «خوب زیستنی» که بشر آن را خوب می داند هدف نهایی است. تمام هم و غم اینگونه نظامها ایجاد بهترین شرایط رفاهی اجتماعی عاطفی و حتی معنوی برای انسان است و این انسان به ما هو انسان مستقلا محور توجه آنهاست؛ درحالی که با آموزه پرتکرار قرب الهی، انسان از حیث تقربش به خداوند مورد توجه قرار می گیرد. هدف از خلقت انسان برکشیده شدن او با پرستش الهی است. مضامینی که در تبیین حیات طیبه در مبانی نظری سند تحول در نظام تعلیم و تربیت بکار گرفته است گویا همانند تفکر سکولار زندگی بهتر انسانی را البته از نوعی دیگر مورد توجه قرار داده است و این انسان است که وقتی خوب و راحت زندگی کرد هدف نظام تعلیم و تربیت محقق می شود. حال باید پرسید آیا نظام تعلیم و تربیت انسان را مورد توجه قرار داده است یا انسان از حیث وابستگی اش به خداوند که با پرستش خداوند باید به آن نگریست؟ مجموعه تبیین های مفصل حیات طیبه در کتاب به رنگ و بوی خوب زیستن انسانی در اندیشه سکولار نزدیک تر شده است.

پنجم: همان گونه که گفته شد حیات طیبه مفهومی نیست که در ادبیات دینی و قرآنی فراوان به‌کار برده شده باشد بلکه فقط در این یک آیه به آن اشاره شده است. معلوم نیست نویسندگان این کتاب این همه ویژگی برای حیات طیبه را از کجا استخراج کرده‌اند. بدیهی است ادبیات این اصطلاح، فقط ادبیاتی قرآنی است و در سایر منابع معرفتی مثل روانشناسی، فلسفه از چنین ادبیاتی استفاده نشده است. پس اگر هم بخواهیم به سراغ ویژگی های آن برویم باید بازهم از ادبیات قرآنی مدد بجوییم درحالی که آموزه های قرآنی در این خصوص مطلبی را نگفته است که دقیقا ناظر به حیات طیبه باشد. درحالی که قرآن به کرات و به صورتهای گوناگون درباره ویژگی های عمل صالح و ایمان که باید مبنای تعلیم و تربیت باشد سخن گفته است و به‌صورت‌های مختلف درباره ویژگی های آن می توان از قرآن مدد گرفت. به‌نظر می رسد نویسندگان این کتاب به نظام معیاری اسلامی از مجموعه آموزه های قرآنی و روایی و عقلی دست پیدا کرده اندو آن را به حیات طیبه نسبت داده اند درحالی که ملازمه ای بین این دو که یکی از یک آیه به‌دست آمده است و دیگری با نظریه پردازی از مجموعه آموزه های اسلامی فراهم شده است وجود ندارد. شاید به این صورت بوده باشد که توصیف معنایی حیات طیبه حالتی را اشاره می‌کند که مجموعه آن آموزه های نظام معیار نیز از لحاظ معنایی با آن مشابهت دارد؛ اما این مشابهت نمی تواند باعث شود که یکی را از دیگری استنتاج کنیم.

ششم: آیه‌ای دیگر قضیه خلف آیه مذکور است که بسیار مناسب بود در این کتاب به اندازه حیات طیبه به نقیض آن یعنی «معیشه ضنک» نیز اشاره می شد. این آیه می‌گوید:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا

هرکه از یاد من روی بگرداند زندگی تنگ و سختی خواهد داشت (قرآن کریم: سوره طه آیه ۱۲۴)

اگر این آیه را کنار آیه حیات طیبه بگذاریم دیده می شود محوریت حیات طیبه و معیشت ضنک توجه به معبود بودن خداوند و یا دوری از یاد اوست. یعنی نوع ارتباط انسان با خداوند برای حیات طیبه اهمیت دارد و نه صرف زندگی پاک انسان.

مجموعه مطالب فوق اشاره دارد که استفاده از حیات طیبه به عنوان محور اصلی نظام تعلیم و تربیت چندان موجه نیست. قرآن مشحون از ارزش مبنایی ایمان و عمل صالح است که بارها و بارها انسان را به آن فراخوانده است. لذا اگر بخواهیم هسته مرکزی برای مبنای تعلیم و تربیت با رویکرد اسلامی داسته باشیم باید بر«ایمان و عمل صالح» تمرکز کنیم و چندان وجهی برای استفاده از حیات طیبه نیست.

نتیجه

با وجود نقدهای جدی که در متن فوق درباره مبنا قرار دادن حیات طیبه برای سند تحول آموزش و پرورش شد، اما هنوز اقرار می‌کنم که سند مزبور حتی با همان مفهوم حیات طیبه ارزشهای والایی دارد و اجرایی کردن آن ثمرات بسیاری را برای نظام تعلیم و تربیت خواهد داشت. لذا این نقد به معنای زیر سوال بردن محورهای عمده و دستورالعمل‌های جزئی‌تر آن سند منتشر شده نیست؛ بلکه نشان می دهد اگر بنا بر بازپیرایی سند باشد با در نظر گرفتن این تغییر مبنایی به سندی دقیقتر دست پیدا خواهیم کرد.

درنظر داشتم نشان دهم اگر به‌جای مبنای حیات طیبه بخواهیم با مبنای ایمان و عمل صالح بخش‌هایی از این سند تحول را بازنویسی کنیم به چه صورتی درمی آمد تا با تغییرات در اجزای سند، تاثیر عمیق در اثر این تغییر مبنا دیده شود. اما به‌نظر آمد شاید همین اقدام، تردیدهایی در اجرایی کردن همین سند به‌وجود آورد درحالی که اکنون این تردیدها به صلاح نظام تعلیم و تربیت که به شدت تشنه تغییر و تحول است و برای آن لَه لَه می زنَد نیست.

* استاد دانشگاه علامه طباطبایی و مدیرعامل موسسه میزان