به گزارش روز شنبه ایرنا، شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان یک نهاد بینالمللی که با هدف حفظ صلح و امنیت جهان بنا نهاده شد، از همان بدو تولد به دلیل چارچوبهایی که به آن اجازه میداد در راستای اهداف و سیاستهای استعمارگران گام بردارد، زیر تیغ انتقاداتی مبنی بر سیاستهای یکجانبهگرایانه برخی اعضا و لزوم بازنگری و تغییر در ساختارها و عملکردها بوده است.
در این نهاد بینالمللی، ایالات متحده آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه به عنوان پنج عضو دائم و دارای حق وتوی شورای امنیت شناخته میشوند و به عبارتی شاکله اصلی تصمیمهای این نهاد بینالمللی بر اساس منافع آنها ترسیم میشود. چارچوبی قدیمی و ناعادلانه که هرچند به ظاهر در راستای حفظ صلح و امنیت بینالملل طراحی شده بود، اما به اعتقاد تحلیلگران، با یکجانبهگرایی برخی از اعضای آن، از ماموریت اصلی خود دور شده و در موارد متعددی ناکارآمد بوده است.
پیشینه
شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) یکی از ۶ رکن اصلی سازمان ملل است که وظیفه تضمین صلح و امنیت بینالمللی را بر عهده دارد و اختیارات آن شامل ایجاد عملیات حفظ صلح، اعمال تحریمهای بینالمللی و مجوز اقدام نظامی است و تنها نهادی در سازمان ملل است که صلاحیت صدور قطعنامههای الزامآور را درمورد کشورهای عضو دارد.
این شورا همچون تمامیت ساختار سازمان ملل متحد، پس از جنگ جهانی دوم برای رسیدگی به ناکامیهای جامعه جهانی در حفظ صلح بینالمللی ایجاد شد و نخستین جلسه خود را در ۱۷ ژانویه ۱۹۴۶ برگزار کرد.
در دهههای بعدی به دلیل جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی (و متحدان آنها) تا حد زیادی عملکرد این شورا فلج شد؛ اما با این وجود، مجوز مداخله نظامی در جنگ کره و بحران کنگو و ماموریتهای حفظ صلح در قبرس، غرب گینه نو و شبه جزیره سینا را صادر کرد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تلاشهای حافظ صلح سازمان ملل به طور چشمگیری افزایش یافت و شورای امنیت مجوز ماموریتهای نظامی و صلحبانی بزرگ در کویت، نامیبیا، کامبوج، بوسنی و هرزگوین، رواندا، سومالی، سودان و جمهوری دموکراتیک کنگو را صادر کرد.
هم اینک این شورا متشکل از ۱۵ عضو دائم و غیر دائم است که پنج عضو دائمی آن شامل چین، فرانسه، روسیه، بریتانیا و ایالات متحده و به عبارتی قدرتهای بزرگی است که پیروز جنگ جهانی دوم (یا کشورهای جانشین آنها) بودند.
اعضای دائمی میتوانند هرگونه قطعنامه اساسی شورای امنیت از جمله مصوبات مربوط به پذیرش کشورهای عضو جدید در سازمان ملل یا نامزدهای منصب دبیرکل را وتو کنند و ۱۰ عضو دیگر به صورت منطقهای برای مدت ۲ سال انتخاب میشوند و ریاست این نهاد هر ماه به صورت چرخشی بین اعضای آن دست به دست میشود.
قطعنامههای شورای امنیت به شکل معمول توسط نیروهای حافظ صلح سازمان ملل که متشکل از نیروهای نظامی هستند که به طور داوطلبانه توسط کشورهای عضو تشکیل شده و مستقل از بودجه اصلی سازمان ملل تامین میشوند، به اجرا گذاشته می شود و بر اساس برخی گزارشهای منتشرشده، تا نوامبر سال گذشته میلادی ۱۲ ماموریت صلح با بیش از ۸۷ هزار پرسنل از ۱۲۱ کشور جهان، با بودجه کلی حدود ۶.۳ میلیارد دلار توسط این نهاد عملیاتی شده است.
اهمیت موضوع
حال این ساختار معیوب که در دهههای گذشته فرصتهای بیشماری برای قدرتهای دارای حق وتو و همپیمانان آنان ایجاد کرده است، بیش از پیش ناکارآمدی خود را ثابت کرده و نشستهای آن به فضایی طنزگونه بدل شده است.
در تبیین این شرایط غیرقابل باور که این روزها بر فضای نشستهای شورای امنیت سازمان ملل حاکم شده است، میتوان به جلسه روز جمعه این نهاد به ظاهر بینالمللی آنهم در زمینه امنیتی اشاره داشت.
در این جلسه، از یک طرف دیمیترو کولبا وزیر امور خارجه اوکراین پس از سخنانش در نشست شورای امنیت سازمان ملل متحد از کشورهای عضو خواست به احترام قربانیان اوکراینی این جنگ یک دقیقه سکوت کنند.
اما هنگامی که اعضای به پا خواسته بر صندلیهای خود تکیه زدند، این بار این واسیلی نبنزیا سفیر و نماینده دائم روسیه در سازمان ملل بود که درخواست مشابهی را مطرح کرد و گفت: ما برای گرامیداشت خاطره همه جان باختگان از سال ۲۰۱۴ برمیخیزیم.
سفیر روسیه به احترام همه جانباختگان ایستاد و از آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل نیز که نشسته بود، خواست بایستد. پس از لحظهای تردید، همه اعضای شورای امنیت و حاضران در این نشست دوباره از صندلی های خود برخاستند.
جلسهای که بیشباهت به قهر و آشتیهای کودکانه و بگومگوهای بچهگانه نبود و نکته قابل تامل آن بلاتکلیفی جمع کثیری از اعضا است که نگاه و رفتارشان را با دیگر همکارانشان تعریف و هماهنگ میکنند!
ارزیابی
اگر تا دیروز در نشستهای شورای امنیت سازمان ملل متحد شاهد ژستهای حقوق بشری و صلحطلبانه برخی اعضای شورای امنیت که از قضا ید طولانی در نسلکشی، جنایت علیه بشریت، پایمال کردن حق حاکمیت کشورها، لشکرکشی و راهاندازی جنگها در نقاط مختلف جهان بودیم، این روزها باید شاهد طنزهایی از روند جلسات این نهاد رسمی باشیم.
روندی که حاکی از تشدید اختلافهای درونی، ترسیم چشمانداز غلط در اهداف و چارچوبها و ناکارآمدی در عملکردها بوده و برایند آن امنیت جهانی را به بیراهه کشانده و داد همگان را درآورده است.
هرچند انتقادها به شورای امنیت سازمان ملل به این مقوله محدود نمیشود و سالهای بسیاری است که کشورهای مختلف جهان به ساختار ناعادلانه و یکجانبهگرایانه این شورا که در مسیر پایمال کردن حقوق کشورهایی از جمله جمهوری اسلامی ایران گام برداشته است، انتقاد داشتهاند.
باید منتظر ماند و دید که تا چه زمانی اعضای اصلی و صاحب حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل در برابر این رویه غلط و استعمارگونه مقاومت میکنند و مانع از تغییر در موازنه جهانی و پایان عصر سلطهگری در این شورا میشوند تا دیگر شاهد منفعتطلبیها در این نهاد بینالمللی نباشیم.