درحالی که می خندید، گفت چطوری پیرمرد؟ گفتم من که پیر نیستم. تازه ۵۰ سالمه ولی هرچی حساب می کنم، می گم کجایی جوانی که یادت بخیر! پرسید چرا و گفتم چون اگه دوباره به جوونی برمی گشتم، خیلی از کارهایی رو انجام می دم که در زمان جوونی ازش غفلت کردم.
گفت مثلا چه کارهایی؟ گفتم اگه می دونستم این مدرکم به درد کوزه هم نمی خوره که بذارم روی درش و آبش رو بخورم.
گفت عوضش الان بهت می گن دکتر. خیلیا دوست داشتند جای تو بودند و این لقب رو یدک می کشیدند. کلی هم تحویلت می گیرن. گفتم اگه کسی اون موقع می گفت که آخر و عاقبت مدرک گرفتن اینه، همون موقع عطایش را به لقایش می بخشیدم.
گفت خب اگه اون موقع می فهمیدی، به جاش چکار می کردی؟ گفتم به جای درس خوندن می رفتم یه حرفه خوب یاد می گرفتم که الان بتونم نون بازوم رو بخورم. اسنپ هم شد شغل؟ الان درآمد یه آدم آچار به دست و تعمیرکار خیلی بیشتر از کارمندی و کارگریه.
گفت ما دلمون خوش بود که این همه فوق لیسانس و دکتر تو کشورمون داریم ولی اگه حال و روز بقیه هم مثل تو باشه که کلامون پس معرکه است! گفتم دکتر و مهندس خوب هم زیاد داریم ولی مشکل اینه که همه به درد دانشگاه نمی خورن و ما هم که کله مون باد داشت، بعد از گرفتن دیپلم همه آرزومون این بود که فلان رشته قبول بشیم و توی فک و فامیل با افتخار سرمون رو بلند کنیم. حالا می بینم خیلی از همون کسایی که مدرک گرفتن و دکتر شدن یا سر از خارج کشور درآوردن یا مثل من آس و پاسن.
پرسید دیگه چه کار می کردی که الان پشیمونی؟ گفتم خیلی کارا. مثلا اگه می دونستم وضعیتم اینجوریه، توی همون جوونی زن می گرفتم تا الان از زندگی و بچه لذت ببرم نه این که توی ۴۰ سالگی زن بگیرم و به قول قدیمیا زنگوله پای تابوت داشته باشم؛ اونم فقط یکی.
گفت خیلیا که میگن حالا که زن و بچه ندارن خیلی راحتترن ولی تو میگی باید زودتر زن می گرفتی؟ گفتم تو جوونی و حالیت نیست! وقتی به سن و سال من برسی، تازه می فهمی چه خبره. منم وقتی جوون بودم، هر چی پدر و مادرم می گفتن زن بگیر، می گفتم حالا زوده؛ بذارید درسم تموم شه، یه کار درست حسابی پیدا کنم یا بذارید یه خونه نقلی بخرم ولی الان می بینم بدون مدرک هم می تونستم زن بگیرم، بدون خونه هم می تونستم زن بگیرم. درسته که روزگار عوض شده و توقع دخترا هم زیاد شده ولی بودند دخترایی که می گفتن با همون حقوق بخور و نمیر می سازن ولی من گول زندگی بعضی از دوستانم رو خوردم که بیشترشون حقوق و مدرک خوبی داشتن و می خواستم مثل اونا زندگی کنم.
گفت بچه که یه دونه اش خوبه. برای چی پشیمونی، اونم با این وضعیت که هر روز قیمت دلار بالا و بالاتر می ره؟ گفتم بذار به سن و سال من برسی، اون موقع می فهمی یعنی چی. اگه منم یه کم جلوی پام رو می دیدم و به قول معروف دوراندیش بودم، حال و روزم این نبود. الان حساب می کنم اگر دخترم دو سه سال دیگه عروسی کنه، خونه مون سوت و کور میشه. نمی دونم اونایی که بچه ندارن، دلشون به چی خوشه.
گفت اتفاقا دخترت که شوهر کنه، با دوماد و بچه اش میاد خونه تون. گفتم با این فیس و افاده هایی که پسر دخترهای حالایی دارن، معلوم نیست کی شوهر کنه. تازه وقتی هم عروسی می کنن، معلوم نیست کی بچه دار بشن. حالا می بینم که زنگوله پای تابوت درسته.
گفت اتفاقا کار درست رو تو کردی که هم دیر زن گرفتی و هم دیر بچه دار شدی، اون هم فقط یه بچه. هم زندگی راحت و بی سر و صدایی داری، هم دخل و خرجت به هم می خوره. گفتم درسته که حقوقم پایینه ولی اگه یه کم توقعمون رو بیاریم پایین خیلی از مشکلات حل می شه ولی اونایی که وضع مالیشون خوبه، چرا یه بچه دارن؟ تازه، خیلی از اونایی هم که وضع مالی خوبی ندارن ولی چند تا بچه رو تربیت می کنن، مشکلاتشون به پای ما نمی رسه. به یاد آن دختری افتادم که به سیم آخر زده بود و گفته بود که بعد از ۴۰ سال حالا فهمیده که درس و پول و خونه نیست که حرف اول زندگی رو می زنه. فیلمش هم پارسال در فضای مجازی دست به دست می شد.
از بقیه آروزهایی که در سر داشتم و افسوس آنها را می خورم، گفتم و ای کاش آرزو بر پیران هم عیب نبود. آرزوهایی مثل فرصت عمر و جوانی که دیگر نه آن نشاط را دارم و نه حال و حوصله کار و مطالعه و نه خیلی از کارهای دیگر را. ای کاش این روایت حضرت علی (ع) را در دوران جوانی می دیدم که فرمود شایسته ترین چیزهایی که جوانان باید آنها را بیاموزند، چیزهایی هستند که دربزرگسالی به آنها نیاز دارند و چه زیبا فرمود آن حضرت که ارزش چهار چیز را جز چهار گروه نمی شناسند؛ جوانی را جز پیران، آسایش را جزگرفتاران، سلامتی را جز بیماران و زندگی را جز مردگان.
با آیه ۶۸ سوره یس می توان بهترین تصویر را برای حال و روز امروز کسانی دید که حسرت عمر گذشته را می خورند و می گویند کجایی ای جوانی که یادت بخیر؛ همان آیه ای که می فرماید به هر کسی که عمر طولانی بدهیم در عوض در آفرینش او خلل ایجاد می کنیم و به سوی ضعف و سستی و فراموشی سرازیر می شود. این روایت پیامبر هم جالب است که خطاب به گروه های سنی مختلف، سفارش هایی داشتند و فرمود خدا فرشتگانی دارد که صدا می زنند و می گویند ای ۲۰ ساله ها ! دنیا فریبتان ندهد؛ ای ۳۰ ساله ها! بشنوید ندای الهی را؛ ای ۴۰ ساله ها! برای ملاقات با خدا چه چیزی آماده کرده اید و ای ۶۰ ساله ها! چه عمل صالحی را پیش فرستاده اید.
حالا توجه داشته باشید که در حدود یک چهارم جمعیت کشورمان را جوانان تشکیل می دهند؛ جوانانی که با در نظر گرفتن جایگاه و توان آن ها در بخش های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به خوبی می توان، آینده جامعه پیش رو را ترسیم کرد. به گفته جمعیت شناسان تعداد افراد بین ۱۵ تا ۳۰ سال در کشور اعم از دختر و پسر، بالغ بر ۲۰ میلیون نفر می شود که به این قشر با توجه به شرایط سنی و موقعیت اجتماعی که در آن قرار دارند و همچنین از لحاظ روانشناسی، جمعیت جوان اطلاق کرد.
در نظر گرفتن نیاز و احساسات جوانان با توجه به نوع جنس و شرایط محیطی که در آن قرار دارند و از طرفی مهیا کردن زمینه های رشد علمی و معنوی آن ها از ضروری ترین امور ابتدیی برای حمایت از این نسل به شمار می رود که این وظیفه مهم به عهده مسئولان و نهادهای اجرایی کشور است تا به جای نیروی افسرده و ناتوان، نیروها مولد آینده را بسازد.
امروز که در تقویم رسمی کشورمان، به مناسبت سالروز ولادت حضرت علی اکبر(ع) روز جوان نام گرفته، فرصتی دست داد تا به نکته ای از مسائل مربوط به جوانان اشاره کنیم که برای بزرگترها هم مفید است. چون اگر بزرگترها آستین ها را بالا بزنند و بیشتر به فکر راه حل هایی برای مشکلات جوانان باشند، متوجه می شوند که یکی از این مسیرها دادن مشورت به آنان است، حالا این بزرگترها می توانند پدر و مادر یا استاد و مربی یا وزیر و نماینده باشد که هر کدام در حیطه کاری خود می توانند موثر باشند.
این روزها زبان حال بسیاری از افرادی که نه مسن هستند و نه جوان این است که چرا از تجربه دیگران استفاده نکردیم و چرا به حرف بزرگترهایمان گوش ندادیم. به طور قطع پدر و مادر یا معلم و استاد، خوبی فرزندان و شاگردان خود را می خواهند ولی غرور جوانی
شاید شما هم گفت و گوهایی از این دست را در محافل خانوادگی، محل کار یا کوچه و خیابان شنیده باشید و تحلیلی هم در هر زمینه داشته باشید ولی واقعیت این است که وقتی پا به سن می گذاریم و نگاهی به گذشته می کنیم، متوجه برخی اشتباهات خود می شویم ولی دیگر کار از کار گذشته و نمی توان کاری کرد ولی دوست داریم جوانان مثل ما به جدول نزنند و مسیر درست را طی کنند.
در واقع خطاب این جملات به افراد سن و سال دار نیست بلکه جوانانی است که هنوز این دوره ها را طی نکرده و غرور جوانی هم به آنها اجازه نمی دهد تا از هر کسی الگو بگیرند و کوله بار تجربه بزگترها را آویزه گوش خود کنند. جوانان حتی ممکن است خود را عقل کل بدانند در حالی که به تجربه ثابت شده آنچه جوان در آینه بیند، پیر در خشت خام می بیند و امیر سخن هم فرمود نظر پیر بهتر از حضور فعال جوان است.
اما این که چگونه به فرزند دلبندمان چه پسر جوان و چه دختر جوان مشاوره بدهیم، نکته ای است که ذهن بسیاری از پدر و مادرها را به خود مشغول کرده است. برخی از سر خیرخواهی و به شکلی پوست کنده، فرزندان خود را نصیحت می کنند، برخی دیگر به دنبال مشاور خانواده و روانشناس هستند تا به شکلی دقیق تر فرزندان خود را راهنمایی کنند.
گاهی که پدر یا مادر زبان به نصیحت می گشاید تا دلبند خود را در فراز و نشیب های زندگی از مسیرهای انحرافی نجات دهد، زندگی خود را به عنوان ملاک و الگو مثال می زند. مثلا برخی می گویند زمان ما که اینجوری نبود یا ما که اینقدر ولخرجی نمی کردیم یا عروس در گذشته با کمترین و ساده ترین جهیزیه راهی خونه بخت می شد ولی پسر دخترهای حالا کلی انتظار دارند. در پاسخ به اینگونه راهنمایی ها و مشورت ها سخن حضرت علی (ع) کافی است که فرمود فرزندانتان را به انجام آداب و رسومی که خود داشته اید، مجبور نکنید. چرا که آداب و رسوم تغییر می کند.
یکی از کارشناسان می گفت: برخی از این سخن حضرت علی (ع)، آزادی به معنای بی قیدی را برداشت کرده اند، در حالی که منظور امام، تخطی از حلال و حرام نیست و عمل به آداب زمان حاضر، هیچ گونه منافاتی با رعایت ارزشهای دینی و حلال و حرام الهی ندارد. بنا بر این دختر مسلمان می تواند تحصیل کند یا در فعالیت های اجتماعی حضور یابد اما حجاب خود را نیز داشته باشد و خود را از نامحرمان بپوشاند.
امیرمومنان در جایی دیگر فرمود: هرگاه به مشورت نیاز داشتید، نخست به جوانان مراجعه کنید. چون آنان ذهنی تیزتر وحدسی سریع تر دارند. سپس نتیجه آن را به نظر میان سالان و پیران برسانید تا پیگیری نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب کنند، چرا که تجربه آنان بیشتر است.
حالا اگر چه ممکن است آب از سر شما هم گذشته باشد و گرد و غبار پیری بر سر و صورت شما نشسته باشد ولی توصیه های پیامبر و ائمه، بهتر به جان می نشیند که رسول خدا (ص) فرمود هر انسانی در قیامت در چهار مساله مهم مورد بازخواست قرار می گیرد که یکی از آنها عمر و دیگری جوانی است که چگونه آن را سپری کرده است یا در سفارشی دیگر به حضرت علی (ع) فرمود که حواسش به چهار چیز پیش از چهار چیز باشد که یکی از آنها جوانی است قبل از آن که پیری از راه برسد. با این حال اگر خیلی نگران وضعیت جوان خود هستید، کتاب نهج البلاغه را باز کنید و نامه ۳۱ را مطالعه کنید و ببینید که چگونه امیرمومنان (ع) به فرزندش نامه می نویسد و یک نسخه کامل از درس اخلاق و خودسازی برای فرزندش می پیچد.
سوال این است که چرا عده ای از جوانان تحمل پذیرش انتقاد دیگران را ندارند و گاهی در پاسخ به پرخاشگری می پردازند؟ برخی کارشناسان می گویند پرخاشگری نوجوانان و جوانان معلول عکس العمل است نه عمل. مثلا اگر خانواده و مربیان و جامعه حالات بحرانی دوران بلوغ جوانی را درک نکنند و برخورد سالم و سازنده نداشته باشند، زمینه پرخاشگری در جوان به وجود می آید یا چنانچه در دوران کودکی به علت عدم درک نیازهای عاطفی و روانی او از طرف خانواده و مربیان، احساس امنیت روانی و عاطفی نکرده باشد برای پرخاشگری آمادگی دارد.
بر اساس نظر روان شناسان، دوره بلوغ و جوانی دوره شکوفا شدن حس مذهبی و آمادگی برای پذیرش حقایق است و این سخن امام صادق (ع) که فرمود جوانان را دریابید، چون آنان سریع تر به کارهای خیر روی می آورند، یک حقیقت روانی جوان است اما نصیحت در جوان، باید با شناخت روحیه جوانی همراه باشد؛ همانگونه که مولوی گفته است چون سر و کار تو با کودک فتاد، پس زبان کودکی باید گشاد. جوان زیر بار امر و نهی غرورشکن نمی رود و تصور می کند امر و نهی بزرگ ترها او را متوقف می کند و مانع حرکت او به سوی تجدد و نوآوری هاست.
این سفارش امیرمومنان (ع) راهنمایی برای پدران و مادران است که فرمود هرگاه جوان را توبیخ کردی، برخی خطاهای او را نادیده بگیر تا توبیخ تو او را به مقابله وادار نسازد. روان شناسان معتقدند جوان را از راه شناساندن الگوها می توان تربیت کرد نه از راه انتقاد آمرانه و گاهی طلبکارانه. به بیان دیگر، با لغزش های جوانان باید طبیبانه برخورد کرد نه بازپرسانه و مجرمانه.
گاهی این روایت پیامبر مهربانی ها را فراموش می کنیم که فرمود شما را به نیکی با جوانان سفارش می کنم، چرا که آنان دل های رقیق تری دارند یا این حدیث امام صادق (ع) که فرمود جوان خوش اخلاق، کلید خوبی ها و قفل بدی هاست یا این کلام امیر کلام که جوانان را به مباحثه و مناظره، میان سالان را به اندیشیدن و پیران را به سکوت فرمان دهید.
این کلام زیبا را هم از دست ندهیم که رسول خدا (ص) سفارش کرد برای جوانان در مجالس جای باز کنید و کارهای جدید را به آنان تفهیم کنید. چراکه این گروه جایگزین شما و درگیر مسائل جدید خواهند شد و در جایی دیگر درباره توبه فرمود توبه زیباست ولی توبه جوان زیباتر است.
بسیاری از جوانان دیروز که امروز ستون خانواده پناهگاه جوانانشان هستند، آرزو داشتند که زمانه ظهور را درک کرده و جزو یاران امام زمان (عج) باشند. خدا رحمت کند مرحوم حجت الاسلام احمد کافی را که با حضرت ولی عصر (عج) اینگونه نجوا می کرد؛ فرزندانمان بزرگ شدند، جوانانمان پیر شدند و برخی از پیران هم مردند ولی تو را ندیدند. البته حضرت علی (ع) فرمود یاران مهدی(عج) جوان هستند و کهن سالان در میان آنان بسیار کم هستند. به امید روزی که جوانان این مرز و بوم و تمام جوانان مشتاق یاری حضرت حجت (عج) در سراسر جهان در صف یاران آن حضرت قرار گیرند و پرچمدار تبلیغ و ترویج قرآن و آموزه های دینی شوند.
از همه این ها گذشته هستند پیرانی که دل جوان دارند و همچون جوانان در میدان های بزرگ افتخار می آفرینند؛ بزرگانی همچون سردار شهید قاسم سلیمانی که رهبر انقلاب فرمود اگر حاج قاسم زنده می ماند، سال ها از تجربیات او استفاده می کردیم. هنوز هم هستند پیرمردانی که جوانی خود را در جبهه های جنگ گذراندند و اکنون نیز گمنام در گوشه و کنار کشور به خدمت مشغول هستند. در قرآن نیز هنگامی که از اصحاب کهف سخن به میان می آید، به به عنوان جوانانی معرفی می شوند که به خدا ایمان آوردند. حالا شما جزو کدام گروه هستید؟ جوانانی که در عرصه های مختلف مایه افتخار و سرافرازی کشور هستید یا همان جوانان سابقی که همچنان دل جوان دارید و هنوز آماده فداکاری و ایثار در عرصه های این میدان هستید؟