تهران- ایرنا- فیلم از قتلی در میان قومی شروع می‌شود و با قتلی در میان آنها خاتمه می‌یابد و این میان شهید بروجردی چونان یک غریب می‌ماند و کسانی که هر کدام به خودشان یا انتقامشان فکر می‌کنند.

فیلم سینمایی غریب به کارگردانی محمدحسین لطیفی در آخرین روزهای چهل و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر میزبان اهالی رسانه و جامعۀ منتقدان بود. فیلمی که از پیشتر اعلام شده بود در وصف بزرگی ها و خدمات شهید بروجردی است و همه منتظر اکران آن بودیم تا ببینیم این فیلم در مقایسه با فیلم های قهرمان پرور کنونی که بیشتر از آنکه الگوسازی می کنند الگو سوزی می کنند چه چیزی برای ارائه دارد. فیلمی با موضوعی با دربرگیری بالا به خصوص میان اقوام کرد که می توانست کنجکاوی مخاطب برای رفتن به سینما را تحریک کند.

پرداختن به زندگی یک قهرمان ملی می تواند حاشیه های مثبتی برای یک فیلمساز به همراه داشته باشد و هم حاشیه های منفی که این حاشیه ها هم جزو جدا نشدنی صنعت سینماست و محمد حسین لطیفی با اهدای جوایز خود به دختر شهید بروجردی و مردم کردستان به درستی از این حاشیه ها عبور کرد و نشان داد هدفش صرفاً نمایش صفحه ای از زندگی یک قهرمان ملی است، حال ممکن است این فیلم نقطه ضعف هایی هم داشته باشد کما اینکه در سایر فیلم های راه یافته به جشنوارۀ فجر نیز دیدیم.

فیلم غریب در جشنوارۀ امسال یک امتیاز نسبت به بعضی از رقبا داشت و توانسته بود نسخۀ کاملتری را به جشنواره ارائه کند هرچند که تدوین آن همچنان نیازمند زمان است تا نسخۀ کاملتری برای اکران عمومی آماده شود. با این حال این کامل بودن تقریبی باعث شد مخاطبان را به خود جذب و نوعی دید مقایسه ای با سایر فیلم ها ایجاد کند.

فیلم از قتلی در میان قومی شروع می شود و با قتلی در میان آنها خاتمه می یابد و این وسط شهید بروجردی مثل یک غریب می ماند و کسانی که هر کدام به خودشان یا انتقامشان فکر می کنند. تمام این مفاهیم در گورستان شهدا نمود پیدا می کند و نمایش غربت شهدایی که مهمترین سکانس این فیلم نیز محسوب می شود. این فیلم به درستی مصداق بیتی از سعدی شیرازی است که می گوید:

بگریست چشم دشمن من بر حدیث من/ فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست

فیلم از بعد فنی نیز قابل بررسی و نقد است. چنانکه می دانیم برای ایجاد حس ضعف یا قدرت در یک شخص و انتقال آن به مخاطب از زوایایی استفاده می شود که در این فیلم چندان توجهی به آن نشده است.

در ابتدای فیلم نیز بارها شخصیت اصلی (با بازی بابک حمیدیان) در نقش شهید بروجردی پشت به دوربین قرار می گیرد. شخصیت پردازی ضعیف زنی که داستان فیلم از مرگ عشقش به دست کردهای معارض شروع می شود و در پی انتقام شخصی در انتهای فیلم گونه ای جدید از قهرمان را می آفریند، یکی از نقاط ضعف فیلم است که باعث می‌شود مخاطب با این شخص همزادپنداری نکند.

از بعد فنی تجربه هایی نه چندان خلاقانه در فیلم استفاده شده؛ مثل کات هایی که تداوم سکانس و پلان را بر هم می زد و زوم هایی که سینمای هند را به خاطر متبادر می‌سازد. ممکن است یکی از دلایل ریتم تند فیلم و مشکلات کات ها در بعضی از جاها را به زمانبندی فیلم ربط داد. به وضوح مشخص است پلان هایی از کار حذف شده اند تا فیلم در زمان استاندارد ارائه شود. این در حالی است که زمان فیلم در بعضی از کشورها بالای ۱۲۰ دقیقه است ولی در کشور ما به علت محدودیت در اکران کارگردان مجبور می شود فیلم را زیر ۱۲۰ دقیقه جمع کند.

سخنرانی طولانی شخصیت ضد قهرمان با آن صدای بلند ضرورتی نداشت و رفتارهایش به اندازۀ کافی گویای شخصیتش بود. یکی از مضامین استخراجی از فیلم مربوط به صحنۀ دستگیری همین مرد است. او با اینکه به همنوعان خود ظلم کرده ولی باز هم ترجیح می دهد یک همنوع او را دستگیر کند که دو مفهوم ظاهری و پنهان به همراه دارد. مفهوم ظاهری آن برای نشان دادن شخصیت متناقض و منافقانۀ این فرد است و مفهوم پنهان آن مصداقی از ضرب المثل «دو برادر گوشت هم را بخورند استخوان هم را دور نمی اندازن» است. همین یک جمله بار معنایی زیادی دارد و هرکس می تواند تعبیری شخصی نسبت به این دیالوگ داشته باشد. وقتی یک دیالوگ باعث فکر شود یعنی دیالوگ خوبی است.

با تمام این اوصاف از آنجا که یک فیلم برای مخاطب ساخته می شود و فیلم بدون مخاطب مثل جاده ای بی مسافر است که انتهایش به جایی ختم نمی شود این فیلم را می توان از نوع فیلم هایی دانست که با تمام ضعف های فنی اش بدون تماشاگر نخواهد ماند و ویژگیهای لازم برای کشاندن مخاطب به سینما را دارد.