به گزارش ایرنا؛ حجتالاسلام دکتر قاسم کاکایی استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز روز دوشنبه در این نشست با بیان اینکه فارس نقش مهم و محوری در حفظ هویت ایرانیان داشته و دارد، گفت: هویت یعنی شاخصه و آنچه که یک جریان را از سایر جریانهای مشابه جدا میکند همین شاخصه ها و همین هویت است .
وی اضافه کرد: ما یک فرهنگ ملی داریم که از پیش از اسلام به جامانده و حکایت هخامنشیان را مطرح میکند و همچنین از یک فرهنگ اسلامی برخوردار هستیم که این دو فرهنگ با هم عجین شدهاند و جداییناپذیر هستند.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز ادامه داد: البته کشورهای دیگری هم هستند که اسلام را به عنوان هویت خود مطرح کردهاند و جزو کشورهای اسلامی و مسلمان به شمار میروند اما آنچه که شاخصه فرهنگ ایرانی است و آنرا از سایر فرهنگها جدا میکند بحث عقلانیت و معنویت است.
حجتالاسلام کاکایی اضافه کرد: در واقع دو شاخصه عقلانیت و معنویت هویت ایرانیان را تشکیل میدهد و مشخص میکند. در جریان عقلانیت بحث حکمت و فلسفه مطرح میشود؛ در واقع از آنچه که به عنوان حکمت و فلسفه در جهان اسلام نام برده میشود خاص ایران است. برخی کشورها دنبال این هستند که بزرگانی از جمله ابن سینا و ملاصدرا را مصادره کنند اما در نهایت ایران و ایرانیت شاخصه حکمت اسلامی است.
وی با اعتقاد به اینکه عرفان شاخصه فرهنگ ایرانی است، گفت: عرفان اسلامی را به مولانا میشناسند؛ مولانا خلاصه و عصاره عرفانی را که در قرآن و حدیث متبلور است به ظهور و بروز رسانده است.
او حکمت و عرفان، عقلانیت و معنویت را شاخصه هویت ایران دانست و افزود: این پرسش مطرح است که فارس و شیراز در چه مقطعی این بار فرهنگ ایرانی که آمیخته از ایرانیت و اسلامیت است را بر دوش داشته؟ میتوان گفت از قرون هفتم تا دهم هجری فارس عهدهدار حفظ فرهنگ ایرانی و اسلامی است. مکتب فلسفی شیراز در مقطع زمانی که فاصله بین خواجه نصیرالدین طوسی و میرداماد است این امر را به عهده داشته است.
این روحانی و عرفان پژوه ایرانی ادامه داد: در بحث عرفان هم میتوان گفت که از حلاج که اهل بیضای فارس بوده تا استادان حافظ و خود حافظ در گسترش این فرهنگ نقش بسزایی داشتهاند؛ در حقیقت عرفان اسلامی با حلاج و ابنخفیف گره خوردگی زیبایی دارد.
وی با بیان اینکه ملاصدرا چه قبل و چه بعد از هجرتش به شیراز تعلق دارد، افزود: در ادبیات ایران، سعدی که متعلق به قرن هفتم و حافظ که در قرن هشتم زندگی میکرد در رأس شاعران و به عنوان قله های دست نیافتنی هستند که نقش مهمی در شکلگیری فرهنگ در شیراز و فارس داشتهاند.
وی به محتوای کتاب «غیاث الدین منصور دشتکی و فلسفه عرفان» که در سال ۸۷ به مناسبت مکتب فلسفی شیراز منتشر شده، اشاره کرد و گفت: در مکتب فلسفی شیراز سه جریان با هم گره میخورند. در واقع سه جریان قرآن، عرفان و برهان در شیراز در یک مقطع زمانی در کنار هم قرار میگیرند و حتی یکی از بزرگترین تفسیرهای قرآن به نام تفسیر بیضاوی نیز مربوط به همین دوران است.
او با اشاره به شکلگیری بحث منطق و اصول فقه در شیراز گفت: فقه مربوط است به جبل عامل که منطقهای در جنوب لبنان است. در حقیقت فقه در این مناطق گسترش بیشتری از شیراز یافته است اما اصول فقه و منطق در شیراز بسیار مورد توجه قرار گرفته و میتوان گفت جایگاه آن در شیراز بوده است.
این استاد دانشگاه به حکمت متعالیه ملاصدرا اشاره کرد و با بیان اینکه شیراز سهم بسزایی در حفظ حکمت در دورانهای مختلف داشته است، گفت: مردم شیراز روحیه صلحآمیزی داشته و دارند و شیراز در طول تاریخ از بزرگان و آدمهای دلاور بسیاری بهره برده است. بدون شک شیراز پاسدار بحثهای عقلی، کلام، منطق، اصول فقه و به طور کلی پاسدار بحثهای عقلانیت بوده و این شهر حتی پاسدار جریان نظامی بوده است. به گونهای که حمله مغول هم نتوانست شیراز را شخم بزند و شیراز از حمله مغول محفوظ ماند.
وی اضافه کرد: در آن دوران همه جریانهایی که میخواستند حفظ شوند به شیراز میآمدند و شیراز به دلیل گسترش عقلانیت در آن به نام دارالعلم و به دلیل توسعه امور معنوی و معنویت به نام برجالاولیا شناخته شد.
او با بیان اینکه برج الاولیا یعنی محلی که عرفا هستند، گفت: در برخی کتابها آمده که در هیچ زمانی بازار شیراز خالی از ۴۰۴ ولی خدا نبوده است؛ این در حالیست که بازار را محل شیاطین میدانستند اما عرفا در بازار شیراز و حتی مدارس و مساجد شیراز حضور پررنگی داشتهاند؛ اگر کتابهای سعدی یعنی بوستان و گلستان را زیر و رو کنیم وضعیت شیراز در آن دوران برای ما مشخص میشود؛ در آن دوران حتی حکومت حاکم بر شیراز یک حکومت عقل پذیر است.
استاد فلسفه و عرفان اسلامی دانشگاه شیراز اضافه کرد: وضعیت شیراز در این مقطع زمانی به گونهای است که سایر جریانها را در خود حل کرده است، مغولها، ترکها، عربها و گرجیها در این فرهنگ حل میشوند و این فرهنگ بر آنها تأثیرات بسیاری میگذارد.
در جریانات اخیر پیوند ملی مورد هدف قرار گرفته است
دکتر ابوالقاسم فروزانی استاد تمام بخش تاریخ دانشگاه شیراز هم گفت: حرفه مورخ حرفه جانکاهی است و میتوانم به جرأت بگویم که هیچ علمی مثل تاریخ لگدمال افرادی که هیچ اطلاعی از تاریخ ندارند و بزرگترین نظرات کارشناسی را بیان میکنند، نشده است.
وی ادامه داد: به عنوان مثال برخی عنوان میکنند که تاریخ ایران پس از انقلاب اسلامی آغاز شده است، آیا واقعا این تعریفی منطقی از ایران و تاریخ ایران است؟ جا دارد که این پرسش را مطرح کنیم که آیا امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در چه زمانی متولد شد؟ برای پاسخ به این سوال مجبور هستیم به دوران پهلوی و دورانهای پیش از آن هم مراجعه کنیم. لذا تاریخ به صورت سلسله وار به هم ربط دارد و کسی آن را میداند که این پیوند را دریافته باشد.
فروزانی اضافه کرد: ما ملتی هستیم که غالبا تابع افراط و تفریط هستیم؛ به عنوان مثال این انصاف را نداریم که بگوییم شاه سلطان حسین و شاه عباس با هم متفاوت هستند در صورتی که تفاوت عملکرد آنها مشهود است. یکی ایران را به ذلت نشانده و آثار وجودی دیگری در حال حاضر نگینی بر تمدن اسلامی شده است.
وی در رابطه با هویت گفت: هویت در سادهترین معنی یعنی «من چه کسی هستم؟» لازمه اینکه پاسخ «من چه کسی هستم» را بیابیم باید به دنبال پاسخی برای این پرسش که «من چه کسی بودهام؟» باشیم.
او با بیان اینکه همه قومیتها حرمت دارند، گفت: با وجود اینکه همه قومیتها از جایگاه خاصی برخوردار هستند اما یک شیرازه به نام هویت ملی تمام این برگهای پراکنده را جمع کرده و اگر این شیرازه آسیبی ببیند نه ترک، نه لر و نه فارسی میماند؛ به همین دلیل است که در جریانات اخیر هم میبینم که پیوند ملی ما مورد هدف قرار گرفته است.
این استاد دانشگاه به نقش فارس در پاسداری از هویت ملی ایرانیان در سده هفتم هجری اشاره کرد و افزود: من شخصا خودم وکیل مدافع مردگان هستم چراکه آنها نمیتوانند از خود دفاع کنند؛ بنده معتقدم ما باید ظرف مکانی و زمانی، شرایط و مقتضیات و آثار و عواقب را ببینیم.
فارس جمع هویت ملی با شاخصههای ایرانیت و مذهب است
دکتر رضا مختاری اصفهانی پژوهشگر تاریخ معاصر هم گفت: فارس نمادی از ایران و پارس کهن است که در غرب هم تا دوره رضاشاه تحت عنوان پرشین شناخته میشد.
وی به مؤلفههای فرهنگی و تاریخی شیراز در دوره باستان اشاره کرد و گفت: فارس نقطه آغاز تمدن ایرانی بر مبنای جهانگیری و جهانداری است؛ فارس همچنین نقطه آغاز اندیشه ایرانشهری است؛ با آنکه تیسفون قلب اندیشه ایرانشهری است، اما نقطه آغاز آن از استخر فارس است.
او با اعتقاد به اینکه فارس مرکز مذهبی ایران باستان است، به وجود تخت جمشید و استخر به عنوان مراکز مهم در استان فارس اشاره کرد و گفت: مذاهب رسمی مانند مهرپرستی و زرتشتیگری در فارس اعتلا یافتند. همچنین انتقال فرهنگ دوره باستان بهویژه دوره ساسانی به دوره پس از اسلام در فارس صورت گرفت. میتوان گفت فارس قطب فرهنگی و مذهبی جنوب ایران است.
وی به نقش فارس در تعریف غیرت برای هویت ملی اشاره کرد و گفت: فارس دژ مستحکم در مقابله با یونانیان، اعراب خلیج فارس، رومیان، مسلمانان و غربیها بویژه بریتانیا بوده است. از لحاظ هویت ملی مدنی هم میتوان گفت کوروش نماد تساهل و رواداری است و در دوره مدرن نمادی برای حقوق بشر است. فارس مرکز اجتماع فقیهان و عالمان در دوره تسلط مغولان و ویرانی خراسان و تشکیل جامعهای متکثر در دوره رکود و رخوت تمدن ایرانی پس از حمله مغول است که در این دوره عصر سعدی حافظ است.
مختاری بیان کرد: حضور طبقات و نیروهای مختلف اجتماعی در صحنه سیاست و اجتماع مانند عُبّاد و زُهّاد، لوطیان و کُلویان، زنان و دیگران یکی از اتفاقات مهمی است که در استان فارس روی داده است؛ در این دوره زنان با مسلک و عقیدههای مختلف در جامعه حضور دارند.
وی سعدی را نمادی برای هویت ملی مدنی قلمداد کرد و گفت: سعدی خود از سقایان اهل فتوت است. شعار اصلی فتوت انصاف در حق همه انسانها فارغ از رنگ و نژاد و مذهب است و گلستان سعدی تصویری از جامعه مدنی ارائه میکند که در آن از شاه تا درویش و گدا دارای حقوق و تکالیف هستند.
این استاد دانشگاه با اعتقاد به اینکه فارس جمع هویت ملی با شاخصههای ایرانیت و مذهب است، گفت: حذف هرکدام به نفع دیگری آسیب به دیگری است؛ در واقع فارس در دوره مدرن نمادی برای هویت ملی و فرهنگی است.