تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۴۰۱ - ۰۸:۲۷

تهران- ایرنا-اندیشکده «موقوفه کارنگی» مدعی است اگرچه تصور غالب این است که نظم جهانی لیبرال رو به پایان است اما مسائل ژئوپلیتیک، تقویت ناسیونالیسم و حمایت گرایی دولت ها مانع از موفقیت ساختار جایگزین خواهند شد.

اندیشکده کارنگی در زمینه نظم جهانی پس از جنگ اوکراین تحلیل مبسوطی را منتشر کرده و نویسنده در بخش هایی از آن آورده است جنگ روسیه علیه اوکراین و رقابت رو به افزایش ایالات متحده و چین بر آینده ساختار سیاسی جهان تاثیر عمیقی خواهد داشت. بلوک غرب اکنون ایجاد یک نظم بین‌المللی مبتنی بر دموکراسی، حاکمیت قانون و همکاری چندجانبه را اکنون کاملاً غیر واقعبینانه می بیند.

روندهای کنونی و شواهد استراتژیک اخیر از افزایش بیشتر رقابت ژئوپلیتیکی، تقویت حمایت گرایی اقتصادی کشورها و چنددسته گی جهانی و سست شدن ساختارهای نظم بین المللی حکایت می کند. حتی در چنین شرایطی، وابستگی متقابل اقتصادی و روابط فراملی به اندازه ای قدرتمند خواهند شد تا از غرق شدن کامل نظام بین الملل در هرج و مرج و رقابت نامحدود جلوگیری کنند. این وضعیت در هر صورت ممکن است بر ظرفیت مقابله با چالش‌ های جهانی همچون تغییرات آب و هوایی، فقر جهانی و تهدیدات علیه بهداشت جهانی، تاثیر بگذارد و به شدت به آن آسیب بزند.

پایان دوران غرب

«جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در اکتبر ۲۰۲۲ در سخنرانی خود در جمع دانشجویان، اروپا را با یک باغ تشبیه کرد و آن را بهترین ترکیب از آزادی سیاسی، رفاه اقتصادی و انسجام اجتماعی دانست که بشر تاکنون توانسته است برقرار سازد. او گفت: بیشتر جهان جنگل است و جنگل می تواند به باغ حمله کند.

این اظهارات اعتراضاتی را از سوی مقامات و صاحب نظران در جنوب جهانی به همراه داشت و بورل به نژادپرستی و استعمار نوین متهم شد. بورل بعدها عذرخواهی کرد و اظهار داشت که منظور وی مفهوم نژادی، فرهنگی یا جغرافیایی نداشته و او فقط می ‌خواست نظم بین‌المللی مبتنی بر اصول مورد قبول همه را با نظم بین‌المللی مبتنی بر اراده قوی‌ ترین بازیگر یا «قانون جنگل» در کنار هم قرار دهد.

مفهوم سخنرانی بورل در کنار نوشته های اخیر اندیشمندان جهان نمونه ‌هایی از این تصور رایج هستند که می گویند پایان نظم پس از جنگ سرد نزدیک است و دستاوردهای یک دوره تاریخی به نسبت توام با صلح در معرض خطر جدی قرار دارند.

انگیزه ایالات متحده برای رهبری جهانی تا حدودی به دلایل سیاست داخلی و در واکنش به پامدهای دو جنگ در افغانستان و عراق کاهش یافته است. در همین حال، چین به رشد اقتصادی و سیاسی خود ادامه می دهد و به یک قدرت فنی و تجاری پیشرو تبدیل شده است. سیاست خارجی قاطعانه پکن، اکنون جاه‌طلبی چین برای تبدیل شدن به قدرت مسلط در آسیا را نمایان ساخته است. همزمان روسیه هم به یک قدرت تجدیدنظرطلب تهاجمی تبدیل شده است؛ این خواسته مسکو در جنگ آن علیه گرجستان در سال ۲۰۰۸، الحاق کریمه، مداخله در دونباس در سال ۲۰۱۴ و حمله روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ نشان داده شد.

کاهش تعامل بین‌المللی واشنگتن به فضای مانور دولت ‌های قوی‌ تر در جنوب جهانی - از جمله مصر، هند، ایران، پاکستان، عربستان سعودی و ترکیه- گستردگی بیشتری داده است و تحولات این دولت ها را به طور فزاینده‌ای به بازیگران قوی‌تری در سیاست بین‌الملل تبدیل کرد که با تشکیل ائتلاف های جدید و تقویت نفوذ سیاسی، اقتصادی و نظامی آن ها همراه شده است.

پایان جهانی شدن

با این حال، ژئوپلیتیک تنها چالش یک جهان منظم نیست. جهانی شدن در حال رسیدن به پایان راه است زیرا تمایل کشورها به تجدیدنظر در روندها بالا گرفته و حمایت گرایی در بسیاری از نقاط جهان تقویت شده است. اینترنت به طور گسترده فرصت ها را برای انتشار تبلیغات، اطلاعات نادرست و اخبار جعلی گسترش می دهد. اطلاعات به طور فزاینده ای در خدمت ژئوپلیتیک، تضعیف فرآیندهای دموکراتیک و دستکاری افکار عمومی فعال شده است و به یک سلاح تبدیل می شود. طوفان‌ ها، آتش‌سوزی‌ ها، سیل‌ ها، خشکسالی‌ ها و سایر مظاهر بحران اقلیمی هر سال بدتر می‌ شود و زندگی میلیون‌ ها نفر را مختل و ثبات را در بسیاری از مناطق تهدید می‌ کند.

در مواجهه با این چالش ها، سیستم چندجانبه تحت فشار شدیدی قرار می گیرد و با این خطر رو به رو می شود که مشروعیت و کارایی خود را در مقابله با چالش های فراملی از دست بدهد. آخرین گزارش توسعه سازمان ملل متحد نشان داده که بحران های پی در پی و همزمان در کنار نابرابری های فزاینده، اهداف توسعه پایدار را به خطر می اندازد.

جایگزین نظام تک قطبی؟!

با اینحال اگرچه نظم فعلی به وضوح در حال تضعیف شدن است، اما بعید به نظر می رسد که یک تجدید ساختار اساسی در نظام بین الملل صورت گیرد. شاید لازم باشد تا یک فاجعه جهانی دیگر رخ بدهد و شروعی تازه مانند زمانی که سازمان ملل پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، رقم بخورد.

از آنجاکه ایجاد یک اجماع بین المللی جدید در مورد نظم جهانی آینده تقریبا دست نیافتنی است، سیستم چندجانبه آینده حداقل در ظاهر شبیه به سیستم موجود خواهد بود. تأکید فزاینده کشورها بر حاکمیت ملی و سیاست های هویتی در بسیاری از نقاط جهان در کنار تکه تکه شدن اقتصاد جهانی و افزایش حمایت گرایی دولت ها چنین ساختاری را تضعیف خواهد کرد.

در هر صورت با نزدیک شدن به پایان دوران پساجنگ سرد، دستیابی به یک نظم جهانی لیبرال و مبتنی بر قوانین شبیه یک رویا به نظر می رسد تا یک آرزوی واقع بینانه. نبود اطمینان در مورد اینکه چه ساختاری جایگزین نظم فعلی می شود چالش مهمی است. چین و روسیه، قدرتمندترین رقبای وضع موجود، مدل جایگزینی را پیشنهاد نمی کنند، بلکه هدف آن ها گسترش نفوذ در سیستم موجود است.

به نظر می‌رسد روندهای اقتصادی و سیاسی کنونی به سمت ایجاد یک سیستم بین‌المللی متزلزل تر حرکت می کند و فضای بیشتری را برای سیاست‌ قدرت و معاملات بین دولت‌ هایی ایجاد می کند که بر حفظ حاکمیت ملی خود اصرار دارند.

تردیدهای بسیار زیادی وجود دارد که آیا چنین نظمی می تواند به طور مؤثر با چالش های بزرگ فراملی مبارزه کند، به ویژه در مقابله با بحران های آب و هوایی که فوری ترین و تاثیرگذارترین چالش در سال های آینده جهان محسوب می شود.