به جرات می توان گفت که از دیروز جمعه ۱۹ اسفندماه تا کنون، توافق ایران و عربستان برای تنش زدایی و ازسرگیری روابط به یکی از مهمترین محورهای مورد توجه و تمرکز رسانه های جهان تبدیل شده است؛ گره ای که بعد از ۷ سال به دست چین باز شد و تهران- ریاض توافق کردند ظرف حداکثر ۲ ماه روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانهها و نمایندگیها را بازگشایی کنند.
اینک با آشکار شدن توافق و حل وفصل این بحران فرسوده، راز تکاپوی دیپلماتیک سال جاری برخی مقامات چین، ایران و عربستان کشف شد؛ تکاپوی دیپلماتیک از حضور «شی جین پینگ» در ریاض و شرکت در نشست مشترک کشورهای عربی گرفته تا سفر چند روزه «سیدابراهیم رئیسی» رئیس جمهوری کشورمان به چین.
توافق ایران و عربستان از رویکرد منطق محور این ۲ بازیگر به سیاست خارجی و مناسبات بین المللی نشان دارد. آنها برقراری روابط دیپلماتیک را بستری برای حل وفصل یا حتی کاهش تنش ها یافته اند.
بنابراین احتمال می رود که با ترمیم مناسبات تهران- ریاض، شماری از پروندههای منطقهای بسته شود و به تدریج شاهد بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب، پایان جنگ در یمن، تشکیل دولت فراگیر ملی در لبنان یا پایان اختلافات ایران و بحرین باشیم .
توافق ایران و عربستان اما پس از ۷ سال تیرگی روابط، فصلی نو در دیپلماسی منطقه غربآسیا به شمار می رود که ضربه کاری بر پیکر آمریکا و رژیم صهیونیستی وارد کرده است.
در ارتباط با اینکه چرا آمریکا یکی از بزرگترین بازندگان توافق است باید به نقش و جایگاه چین در نظام بین المللی و معادلات منطقه ای اشاره کرد. چین به عنوان بزرگترین رقیب آمریکا با حل وفصل یک اختلاف فرسوده بر وزن و جایگاه سیاسی بین المللی خود افزود.
همزمان با گسترش روابط چین با کشورهای خاورمیانه، متحدان دیرینه آمریکا از قبیل عربستان سعودی از کاخ سفید فاصله می گیرند و عزم خود را برای سیاست خارجی مستقل از غرب جزم کرده اند. سردی روابط عربستان با آمریکا به وضوح در جریان سفر اخیر بایدن به ریاض مشهود بود ورئیس جمهوری آمریکا نتوانست برای حل بحران انرژی ناشی از جنگ اوکراین، آل سعود را با خود همراه کند و بایدن با دستان خالی ریاض را ترک کرد.
در کنار دو برایند توافق یعنی ارتقای جایگاه سیاسی چین و نیز دور شدن بیشتر عربستان از آمریکا به عنوان متحد دیرینه، مولفه سومی هم وجود دارد که همان تقویت جایگاه منطقه ای ایران است؛ مولفه ای که هرگز به مذاق کاخ سفیدنشینان خوش نمی آید.
این مولفه سوم بیش از آمریکا برای رژیم صهیونیستی اهمیت دارد که خشم مقامات قبلی این رژیم را برانگیخته است. افرادی چون «نفتالی بنت» نخستوزیر سابق و «یائیر لاپید» نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی، توافق ایران و عربستان با میانجیگری چین را بهمنزله شکست سیاست خارجی تلآویو و فروپاشی کامل طرح ایجاد ائتلاف منطقهای علیه ایران ارزیابی می کنند.
رژیم صهیونیستی افزون بر موارد فوق الذکر، نسبت به توقف قطار عادی سازی روابط با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس هراس دارد؛ قطاری که به ایستگاه ریاض رسیده اما با تنش زدایی ایران و عربستان، احتمال آن می رود که اهمیت و ضرورت همراهی آل سعود با تل آویو در پیشبرد سیاست های ضدایرانی رنگ ببازد و پروژه عادی سازی بیش از این پیش نرود.