خرم‌آباد - ایرنا - این سال‌ها ترقه و نارنجک دستی سوغات وارداتی چهارشنبه آخر سال شده است برخی جوانان، یک عمر را در پشیمانی این لحظه سر می کنند و حسرتی همیشگی، با قطع عضو یا سوختگی بر زندگیشان سایه می افکند.

در حالی که همه به استقبال سال نو می روند، زن جوان پس از گفت وگوی کوتاه تلفنی با عجله و سراسیمه خود را به بیمارستان می رساند، به یک باره تمامی حال و هوای عید از دل و جانش پر می کشد و انگار که هر لحظه برایش هزاران سال می گذرد.
در میان شلوغی خیابان و هیاهوی جوانان، به هر زحمتی که شده پس از چندین ساعت خود را به بیمارستان می رساند و در اولین نگاه ، متوجه می شود وخامت اوضاع بیش از تصور اوست، سیل برانکاردهایی که روانه می شود، تخت هایی که بیشتر مردان و پسران جوان را با چهره هایی سوخته و اندامی آغشته به گوشت و خون، به سرعت جابجا می کنند.

این بار بر خلاف همیشه بوی الکل و دوا از بیمارستان نمی آید، بوی باروت هوای سنگین بیمارستان را غمگین تر کرده است، انگار که نفس کم می آید و تمام کپسول های اکسیژن بیمارستان نیز در مقابل این حال و هوا دچار تنگی نفس شده اند.

به سختی قدم برمی دارد و طپش های قلبش به شماره افتاده، در راهرو با خودش سخن می گوید، قلبش می لرزد از اینکه برادر جوانش را بدون دست، پا، چشم و زخم خورده تصور کند.

گام برداشتن در مسافت چند متری برای رسیدن به اورژانس بیمارستان برایش سنگین بود اما بالاخره وارد اورژانسی شد که بیشتر به جهنم شبیه بود، بوی سوختگی و فریادهای متوالی وجودش را در برگرفته بود که ناگهان چشمش به چشم برادرش افتاد، برادری که از چشم فقط یک حدقه خالی برایش مانده بود و نمی توانست غم خواهر را ببیند.

به گزارش ایرنا چهارشنبه پایان سال ایرانی ها از دیرباز تا کنون با رسم و رسوم خاص خود برگزار شده اما سال های اخیر شبی که مردم ایران باستان از آن به عنوان چهارشنبه سوری یاد می کردند به نوعی به چهارشنبه سوزی تبدیل شده است.

متاسفانه در سال های اخیر با بی مبالاتی ها و تحریف آیین و سنت ها ، چهارشنبه سوری به جای ایجاد روحیه نشاط و سور و شادی، موجب اضطراب و نگرانی میان خانواده ها شده و انگار که همه فراموش کرده اند چهارشنبه سوری برای سپردن غم های یک سال به آتش است، همه از یاد برده اند که چهارشنبه سوری برای آغاز سال نو با سرسلامتی است نه چشم و انگشتان از دست رفته.

طبق آیین باستان در این روز آتش بزرگی بر افروخته شده که تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود که این آتش معمولا در بعد از ظهر زمانی که مردم آتش روشن می‌کنند و از روی آن می‌پرند آغاز می‌شود و در زمان پریدن می‌خوانند: 'زردی من از تو، سرخی تو از من'.

این جمله نشانگر مراسمی برای تطهیر و پاک‌ساز روحی است که واژه 'سوری' به معنی 'سرخ' به آن اشاره دارد، به بیان دیگر مردم خواهان آن هستند که آتش تمام رنگ پریدگی و زردی، بیماری و مشکلاتشان را بگیرد و بجای آن سرخی، گرمی و نیرو هدیه کند.

برخلاف فلسفه درست چهارشنبه سوری، این جشن در برخی موارد و در آستانه سال نو بسیاری از خانواده ها را داغدار کرده و یا با جراحات بسیار سنگین موجب حسرت همیشگی شده، حسرتی که تا ابد زخمی بر پیکره افراد وارد کرده است و در لرستان نیز به تبع سراسر کشور جشن چهارشنبه سوری برگزار می شود اما بر خلاف هشدارهای همگانی، آماده باش دستگاه های امدادی و انتظامی، چهارشنبه سوری هر ساله موجب آسیب می شود و تبعاتی را به دنبال دارد.

این در حالی است که متاسفانه این جشن و سرور در سالیان گذشته با استفاده از مواد آتش زا، ترقه و نارنجک سلامت بسیاری از مردم را به خطر انداخته و خوشی زودگذر را به یک عمر پشیمانی و ناخوشی تبدیل کرده است که در این راستا آگاهی و فرهنگ سازی امری ضروری به نظر می رسد.

با توجه به ساخت ترقه و مواد محترقه دستی و خطرناک، این سال ها دیگر چهارشنبه سوری با هدف ایرانیان باستان کمتر به چشم می آید و آنچه به جا مانده است سیاهی، خرابی و مصدومیت هایی بوده که یک عمر با حسرت برای لحظه ای شادمانی گذرا همراه شده است.

خانواده هایی هم که جوانان خود را در انفجارهای وحشتناک مواد محترقه از دست داده اند دل خوشی از چهارشنبه سوری ندارند و انگار قرار نیست صدای غم و اندوه آنان به گوش شنوای جوانان برسد تا حسرت یک حادثه آنی، به یک عمر داغ دل تبدیل نشود.