گروه جامعه ایرنا - گرجی به عنوان یکی از معلمان با سابقه و موفق در راستای ارائه نوآوری و خلاقیت در تدریس به دانشآموزان، علاقه زیادی به ارائه دروس به بچهها با استفاده از قصهگویی و نقش دادن به دانشآموزان برای اجرای درس از طریق نمایش دارد که در مدت فعالیت خود موفقیتها و تجربیات خوبی برای یادگیری بهتر بچهها از این روش تدریس کسب کرده است.
وی ادامه داد: در دوره تحصیلم در دبیرستان، دبیر شیمی با تدریس بسیار خوب داشتیم که شخصیت این دبیر علاقه من را به تدریس بیشتر کرد و همین موضوع باعث شد که برای بودن شخص مفید در جامعه باید در این نقش و با همین مدل رفتاری عمل کنم.
گرجی اضافه کرد: این موضوع به عنوان جرقهای در زندگی من بود که چقدر انسان میتواند با رفتارش تأثیرگذار باشد بنابراین در دوران تدریس و شغل معلمی رفتار مودبانه و محترمانه با دانشآموزان داشتم.
وی معتقد است: یک مربی باید اول خود الگو و شرایط مناسبی داشته باشد تا هدفی که به دنبال آن است محقق شود.
از اولین روز تحصیلم تا امروز به این علم رسیدهام که بچهها خیلی بیش از آن چیزی که من میگویم، از رفتار من آموزش میبینند. ما با نسلی سر و کار داریم که در ابتدا معلم و مربی را میسنجند و اگر با افکار و باورهایشان هماهنگ باشد، الگو میگیرند و پیروی میکنند.
در آموزش و پرورش بیشتر روی هوش فردی کار میشود
گرجی درباره خلاقیت و نوآوریهای خود در کلاس درس در سالهای تدریس گفت: حدود ۱۰ سال قبل در دانشگاه تهران بسیاری از آموزشها را فراگرفتم که در زمان تدریس از آنها استفاده کردم. یاد گرفتم هوشهای هیجانی چیست و چگونه میتوانند مؤثر باشند؟
شعرهای درس فارسی را با بچهها به صورت ریتمیک کار میکنم و به این واسطه سعی دارم هوش موسیقیایی بچهها را تقویت کنم
وی ادامه داد: در آموزش و پرورش، بیشتر روی هوش فردی کار میشود اما در زمینه هوش هیجانی و هوش معنوی فعالیتی صورت نمیگیرد. من درباره تعاریف هوش هیجانی، هوش معنوی و تفاوت آدمها در چیست بسیار فعالیت داشته ام و سعی کردم این دانستههایم را در عمل استفاده کنم.
این معلم دبستان افزود: به عنوان نمونه شعرهای درس فارسی را با بچهها به صورت ریتمیک کار میکنم و به این واسطه سعی دارم هوش موسیقیایی بچهها را تقویت کنم. میدانم که ورزش و کارهای تربیت بدنی باید روی هوش حرکتی بچهها تأثیر بگذارد.
وی با اشاره به اینکه بچهها ابعاد مختلفی دارند و ما قرار است شخصیت آنها را به طور کامل رشد دهیم، اظهار داشت: سعی کردم با افزایش سطح روابط عمومی بچهها، آنها را به کارهای تعاملی و گروهی تشویق کنم تا روابط بین فردی دانشآموز تقویت شود.
گرجی افزود: همیشه به دنبال تقویت مهارتهای ارتباطی مانند گوش دادن، پاسخ دادن و ... در دانشآموزان هستم، نتیجه و تاثیر این فعالیتها را پس از سالها روی دانشآموزان سنجش کردم.
ایجاد مطابقت رفتاری در دانشآموزان
این معلم به برخی خلاقیتها در دوران تدریس خود اشاره کرد و گفت: به طور معمول یک ماه اول تدریس درس جدیدی به دانشآموزان ارائه نمیکنم و این مدت به موضوع ایجاد مطابقت رفتاری در بچهها و مرور درسهای گذشته اختصاص داده میشود.
وی با بیان اینکه همیشه درس را دیرتر از دیگر معلمان شروع و زودتر از آنها به پایان میرسانم، اظهار داشت: سرعت کلاس من بخاطر همکاری خوب دانشآموزان همیشه بسیار بالا بود این شیوه این بود که دروس امسال و سال گذشته دانشآموزان، ملکه ذهن آنها میشد.
به بچهها نقش میدادم
گرجی ادامه داد: در روزهای اول آشنایی با بچهها همیشه به صورت نمایش به چند نفر از بچهها نقشهایی میدادم و بچهها این نقشها را اجرا میکردند و متوجه میشدند که اگر من میگویم در کلاس گوش بدهید، منظورم چیست؟ بچهها در قالب نمایش به معنای گوش دادن دست یافتند.
وی اضافه کرد: در طول سال بچهها همان مدلی که من گوش میدادند. گوشها رها و چشمها به معلم بود اینطور آموزش دادم که برای یادگیری باید ششدانگ حواستان به معلم باشد. این را در نمایش اجرا کردیم.
آموزش تنها از طریق کتاب نیست
به دنبال تدریس دروس خلاقانه بودم و همیشه به هر بهانهای از بازی و خلاقیت استفاده میکنم. مثلاً تدریس تمام درس هدیههای آسمان ما با نقش بود. چون درس هدیههای آسمان به اصول دین و اعتقادات مربوط میشود.
گرجی افزود: براساس تجربیات در تدریس احساس کردم که آموزش بچهها صرفاً از طریق کتاب نیست. به دنبال تدریس دروس خلاقانه بودم و همیشه به هر بهانهای از بازی و خلاقیت استفاده میکنم. مثلاً تدریس تمام درس هدیههای آسمان ما با نقش بود. چون درس هدیههای آسمان به اصول دین و اعتقادات مربوط میشود.
وی ادامه داد: برای دروس مختص امامان، بچهها با آوردن نقابها و شال سبز، نقش امامان را ایفا میکردند و به همین دلیل احساس میکردند در آن نقش میمانند و احساس بهتری به آنان دست میداد. البته بسیاری از پیامهای اخلاقی و تربیتی قرآن با داستانها یا ضرب المثلها ارائه میشد. مفاهیم دینی را با یک عبارت خوب یا یک شعر قشنگ برای بچهها کاربردی میکنم.
گرجی ادامه داد: تلاش میکردم برخی خلقیات و رفتارهای مثبت را با ضربالمثلها در دانشآموزان تقویت کنم. به عنوان نمونه «ادب از که آموختی از بیادبان»، تکرار این ضربالمثلها در کلاس آویزه گوش بچهها شده بود.
اولین دانشآموزان من به سن کنکور رسیدهاند
این معلم دوم دبستان گفت: اولین دانشآموزان من اکنون به سن کنکور رسیدهاند و برخی هنوز اصول اخلاقی یاد گرفته را به کار میبرند. این برای من جالب است که اصول تربیتی چقدر در ذهن بچهها حک میشود.
تدریس درس علوم و ریاضی به شیوه نمایشی یا قصه
وی درباره ایجاد تنوع در روش تدریس دیگر دروس خود اظهار داشت: در درسهای علوم و ریاضی تدریس به شیوه نمایشی یا قصه گفتن بود به عنوان نمونه در پایه دوم مبحث جمع و تفریق فرضی را داریم که بسیار برای بچهها سنگین است تدریس را به صورت قصهگونه انجام دادم.
در درسهای علوم و ریاضی تدریس به شیوه نمایشی یا قصه گفتن بود
گرجی افزود: به بچهها نگفتم درس جدید داریم گفتم بچهها آماده باشید که یک قصه برایتان بگویم. با این کار ۶۰ درصد از بچهها، آن درس را یاد گرفتند و بقیه بچهها هم فردای آن روز یاد گرفتند.
وی ادامه داد: به عنوان نمونه در درس ریاضی، اسم یکان را دختر و اسم دهگان را مادر گذاشته بود. با این مادر و دختر قصه مفصلی برای بچهها تعریف میکردم و زمانی که درس به اعداد سه رقمی میرسید، میگفتم مادربزرگ وارد میشود! اینطور میخواستم ارزش مکانی را یاد بدهم که هر چه ارزش آن بزرگتر باشد، موقعیت بهتر است.
وی درباره درس تقریب یا گرد کردن اعداد در پایه دوم به عنوان یک مفهوم سنگین نیز گفت: این درس به صورت بازی دو خواهر دوقلو که قد یکی از دیگری کوتاهتر بود انجام شد، جای خواهر قد کوتاهتر عدد ۲۰ و جای خواهر قد بلندتر عدد ۳۰ را گذاشتم.
این معلم افزود: سپس اینگونه مطرح میکردم که اعداد ۲۱ تا ۲۴ به سمت خواهر قد کوتاهتر و اعداد ۲۵ تا ۲۹ به سمت خواهر قد بلندتر میرود. اسم دو خواهر هم هلنا و هلیا بود.
کودک باید خویشتنداری را یاد بگیرد
گرجی درباره ارزشیابی پس از این خلاقیتها اظهار داشت: نظام ارزشیابی ما در دوره ابتدایی چند سالی است که تغییر کرده و به ارزشیابی توصیفی تبدیل شده و بناست که میزان یادگیری برای معلمان مهم باشد. یعنی باید میزان یادگیری دانشآموزان ارزیابی شود.
موضوع تقوا را جدی میگیرم، علم روانشناسی میگوید اولین چیزی که بچه باید یاد بگیرد، خویشتنداری است. این همان چیزی است که ما به آن تقوا میگوییم. در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی این مباحث مطرح است.