گروه جامعه ایرنا - در کوچه وحدت واقع در محله هروی، خیابان پاسداران، انتهای بوستان دوم، خانهای به وسعت آسمان ساخته شده است و بیش از ۱۸۰ دختر معلول ذهنی ۱۴ سال به بالا به طور شبانهروزی در این خانه پر مهر همراه با مادریاران زندگی میکنند؛ خانهای که عشق و محبت و ایثار در آن موج میزند.
اینجا همان مرکز خیریه معلولان ذهنی وحدت است که از سال ۱۳۵۹ به صورت شبانهروزی و حرفهآموزی خدمات خود را به دختران عقب مانده ذهنی بالای ۱۴ سال با کمک خیرین آغاز کرد.
معلولیت ذهنی یک ناتوانی ذهنی است که در سن پایین در بعضی کودکان مشاهده میشود. این کودکان نسبت به کودکان دیگر از هوش، توانایی شناختی و مهارتهای اجتماعی کمتری برخوردار هستند و همه دختران ساکن در این خانه، معلول ذهنیاند اما از سطح احساسی بالایی برخوردارند.
آنچه در نگاه اول به این خانه نظر مخاطب را جلب میکند، تمیزی و نظافت خانه است؛ راهروهای مناسب سازی شده با دیوارهای مملو از نقاشی، بهار را تداعی میکند؛ بهاری که با امید و آرزوهای فراوان در راه است.
در هر طبقه، چند سالن بزرگ قرار داد که تختها با فاصله و منظم چیده شده است. وارد اتاق دختران که میشوی، تختهای مرتب و دخترانی شاد و با انگیزه را میبینی که با مادریاران مشغول صحبت هستند؛ با دیدنتان سلام و خوش آمدگویی میکنند و هر یک برایتان داستانی را نقل میکنند.
لحن و آوای شیرین هریک از این دختران در ذهنم ماندگار میشود؛ دخترکان معصومی که به حکم تقدیر از معلولیتهای جسمی و عقب ماندگی ذهنی رنج میبرند اما در چهره پاک و بیآلایش آنها صداقت و مهر موج میزند.
(اسامی دختران در این گزارش واقعی نیست)
نیلوفر منتظر خانواده است تا برای نوروز در کنارشان باشد؛ مهری مرا خاله صدا میزند و دیگری از خانواده، خواهران و برادرانش میگوید.
در سالن کارهای هنری دختران، اوج احساس و خلاقیت آنها به نمایش گذاشته شده است؛ دست سازهای دختران، قالیهای دستبافت، کار روی چرم و سوزن دوزی و گلدوزی و قلاببافیهایی که میبینی، گویی فراموش میکنی که این دختران دارای معلولیت ذهنی هستند و از این همه آفرینش زیبایی که با مهارت و تلاش حاصل شده است، لب به تحسین میگشایی.
«سحر» قالیبافی میکند، «آناهیتا» لیفهای حمامی که بافته است را با اشتیاق نشان میدهد و آن سو «سپیده» هم کارهای سوزن دوزی خودش را به معرض نمایش گذاشته است.
ریحانه، افسر، آرزو، پروین و رویا هم در حیاط مشغول بازی هستند؛ دخترانی که با امید به آینده در این خانه زندگی میکنند و قدردان ایثار و فداکاری خیران و کادر این مجموعه هستند که شبانهروز مانند اعضای خانواده در کنار آنها حضور دارند.
خانم کیان، خانم نوروزی، آقای امیر بیگی و آقای خانکی سالهاست که در کنار هم و در نبود خانوادههای این دختران برای پرورش آنان تلاش کرده و از هیچ کوششی مذایقه نکردهاند.
به گفته عزت الله خانکی مدیرعامل مرکز خیریه معلولان ذهنی وحدت، نگهداری این افراد در خانهها بسیار سخت و نیازمند امکانات و هزینه بسیاری است همچنین هزینه دارو و لوازم مورد نیاز آنان با کمک خیران تامین میشود و در شرایط اقتصادی کنونی تعداد خیران و کمکهای آنان کاهش داشته است.
وی یادآور شد: این مرکز از سال ۱۳۵۹ فعالیت خود را با پذیرش ۱۵ مددجو آغاز کرد و به تدریج بر حجم فعالیت هایش افزوده شد تا جایی که در دهه ۷۰، اعضای هیئت مدیره را بر آن داشت تا به فکر اجرای طرح توسعه بیفتند.
خانکی افزود: امکاناتی که در این مرکز برای نگهداری دختران معلول ذهنی ارائه میشود؛ بسیار مناسب است و هزینه ها هم به صورت اصولی و طبق برنامه خرج میشود.
او از اینکه حقوق شهروندی این دختران در جامعه نادیده گرفته میشود، گلایه هایی دارد و میگوید: این مراکز با کمک خیران روی پا ایستاده و زین پس نیز به فعالیتهای خود ادامه میدهد اما باید پرسید آیا این دختران در جامعه از حقوق شهروندی برخوردار نیستند؟
خانکی به خانوادههایی که دارای دختر معلول و یا عقب مانده ذهنی هستند توصیه کرد که این بچه ها را در خانه نگهداری نکنند زیرا با توجه به بالارفتن سن والدین و همزمان افزایش سن فرزندان معلول، شکافی میان آنها ایجاد می شود که ممکن است در بزرگسالی و سنین پیری برای آنها ایجاد مشکل و دردسر کند.
به گفته مدیرعامل این مرکز خیریه، باید این نکته در جامعه فرهنگسازی و نهادینه شود که دختران معلول و عقب مانده ذهنی نیز انسان هستند و حقوقی در جامعه دارند و نیاز آنها، نگاه مثبت و توام با احترام است نه نگرش مبتنی بر ترحم.
به گفته خانکی، نگهداری و ارائه خدمات گوناگون از قبیل دارویی - بهداشتی، فیزیوتراپی، ورزش و تغذیه مناسب برای دختران عقب مانده ذهنی کار آسانی نیست اما عشق و محبت و حضور خیران این کار را برای کادر مجموعه آسان کرده است.
خانکی از تلاشهای خانم کیان، مدیر این مرکز که به گفته او بیش از ۳۰ سال است به صورت رایگان هر روز در این مرکز فعالیت می کند و نیز آقای امیربیگی رئیس هیئت مدیره این مرکز، قدردانی کرد.
اما خانم کیان مدیر مجموعه بسیار کم حرف و عملگرا به نظر میرسد؛ او که از همه مسائل و مصائب نگهداری دختران مطلع است، صبوری خاصی در چهره دارد و در سخنان کوتاهی به کراماتی که خیران در پی کمک به دختران مشاهده کردهاند، اشاره میکند و گلایهمند است که چرا مرکز دندانپزشکی دختران با دستور بهزیستی تعطیل شده است.
او می گوید: چند دندانپزشک سال هاست که با حضور در این مجموعه وضعیت دهان و دندان دختران را بررسی و در صورت نیاز اقدامات درمانی را انجام دادهاند اما بهزیستی مانع از ادامه کار آنها شده است.
خانم تفرشی هم از تغذیه دختران، فیزیوتراپی و موسیقی درمانی آنها سخن میگوید و شادی را عامل مهمی برای سرزندگی دختران برمیشمارد.
او به ضرورت تفریح برای دختران تاکید دارد و میگوید تا قبل از کرونا دختران در برج میلاد و برخی بوستانها و امامزادگان تهران حضور مییافتند اما با شیوع کرونا و برای حفظ سلامت آنها این فعالیتها کمتر شده و بخشی از فعالیتهای ایجاد نشاط با حضور گروههای سرگرمی و موسیقی در این مجموعه تأمین میشود.
اعضای این خانه پر مهر یک خانواده هستند؛ خانوادهای که اعضای آن دل در گرو یکدیگر دارند و برای داشتن لحظاتی پر از آرامش و شادی تلاش میکنند و هرچند شاید پیوند خونی نداشته باشند اما در چهار دیواری مرکز وحدت چیزی جز مهر و صمیمیت نمیتوان یافت.