محمدعلی ساربان در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در پاسخ به این پرسش که چرا در سالهای اخیر بسیار کم کار شده است، گفت: پیشتر بسیار فعال بودم اما در حال حاضر این گونه نیستم و دلیلش این است که سه سال پیش سکته مغزی کردم و افتادم و کمبود انرژی و خانه نشینی ام نگذاشت آن گونه که باید فعال باشم.
بازیگر سریال تلویزیونی سمک عیار (محمدرضا اصلانی،باربد طاهری ۱۳۵۳) ادامه داد: البته در این مدت به لطف همسر و خانواده ام که بسیار به من کمک کردند توانستم که دوباره شروع به صحبت و حرکت و زندگی کنم اما به دلیل همین مشکلات جسمی دیگر کسی سراغ من نیامده است.
وی افزود: پیشنهاداتی بوده اما از سمت کسانی بوده است که می خواستند به من احترام بگذارند و چون من قدیمی هستم ادای احترام کردند البته بر سر هرکاری که رفتم حق مطلب را ادا کرده ام و نقشی که به من داده اند به درستی اجرا شده است و از پس نقش برآمده ام.
بازیگر مجموعه قائممقام فراهانی (محمدرضا ورزی ۱۳۷۸) بیان کرد: از سوی دیگر کسانی هم که من را نمی شناسند طبیعی است که پیشنهادی ندهند. در سالی که گذشت در زمینه فیلم کوتاه و تئاتر کارهایی انجام داده ام و همین آب باریکه برایم کافی است. کارهایی هم بوده که به دلیل شرایط جسمی ام چون مسلتزم سفر رفتن و یا ساعت طولانی حضور بوده است را انجام نداده ام.
ساربان با توضح کارهایش در سال ۱۴۰۱ اظهار داشت: سه کار انجام دادم؛ سریال آکتور که نقشی شبیه وضعیتی که خودم دارم را بازی کردم؛ در فیلم سینمایی ای به کارگردانی حمیدرضا سنگیان حضور یافتم؛ سنگیان جوان محجوبی است و به خاطر خودش در اثرش حضور یافتم و کارش را هم قبول دارم؛ در این اثر نقش یک استاد تئاتر را بازی کردم که با دانشجویانش کار می کند و فکر می کنم کار خوبی شد چون تعداد زیادی از بازیگران با نقش های کوچک در آن حضور دارند و در کاری دیگر هم نقش خیاطی را داشتم که در خیاطی کار می کرد؛ بهرام شاه محمدلو و صابر ابر هم در این اثر هستند و من سکانسی کوتاه دارم. البته تئاتری به اسم بلبل سرگشته هم با آقای اخوان داشتم که در تالار هنر روی صحنه رفتیم. در سریال خاتون هم یک سکانس داشتم که در نقش مرد عطار در مغازه عطاری بودم.
بازیگر مجموعه تلویزیونی کارآگاه علوی (حسن هدایت) ۱۳۸۶) بیان کرد: این روزها به دلیل شرایطم در نقش های کوتاه حضور پیدا می کنم چرا که باید به لحاظ جسمی توان کار را داشته باشم؛ کار دیالوگ ها اگر فی البداهه باشد مشکل دارم اما اگر کمی جلوتر فیلمنامه و دیالوگ هایم را بدهند فرصت دارم تا در مورد نقش و کاراکتر فکر و تمرین و دیالوگ ها را تمرین کنم.
وی افزود: برای حفظ کردن دیالوگ ها مشکل دارم چرا که بیانم مشکل پیدا کرده و بریده و بریده شده و مانند گذشته سلیس نیست. بعد از سکته حدود ۶ ماه نمی توانستم حرف بزنم و بیانم را کامل از دست داده بودم اما آنقدر تمرین فن بیان کردم و نمایشنامه خواندم تا کم کم بیانم را به دست آوردم و توانستم صحبت کنم.
ساربان در پاسخ به این پرسش که از بین کارهایش از کدام یک خاطره خوبی دارد، گفت: سریال بوعلی سینا (کیهان رهگذار ۱۳۶۴) را بسیار دوست داشتم. سریالی که در سال ۱۳۶۲ تهیه شد. آنجا نقش ابن عزیز وزیر نوح ابن منصور سامانی را بازی می کردم نقش خوبی بود و کار مرتب پیش می رفت همه چیز سرجای خودش بود. فرهاد محمدی تهیه کننده و کیهان رهگذار خدابیامرز کارگردان بود. همه چیز یک ارزشی داشت و حتی کوچکترین نقش در این سریال و کار ارزش داشت و خاطره های خیلی خوبی از این کار دارم.
وی افزود: شب ها که از ضبط برمیگشتیم در هتل دروازه شمیران در اصفهان ساکن بودیم. شبی قبل از شام داشتم با رهگذار پینگ پونگ بازی می کردم و تهیه کننده هم کنار ما بود، چیزی حدود ۴ جلسه از فیلمبرداری من گذشته بود که تهیه کننده گفت آقای ساربان نمی خواهی در مورد قراردادت هیچ صحبتی با ما کنی؟ و گفتم: چه بگویم؟ من اول نقش برایم مهم است و بازی و این که کار را بتوانم ارائه دهم.
بازیگر سریال در چشم باد (مسعود جعفری جوزانی ۱۳۸۹) خاطرنشان کرد: آن زمان برای بازی در این سریال (۴۰ سال پیش) ۸۵ هزار تومان دستمزد گرفتم که در زمان خودش خوب بود اگرچه امروز رقمی نیست اما من آن کار را دوست داشتم چون در ابعاد مختلف مهم بود و به همه بازیگران و حساب و کتابشان بها داده می شد. سریال حلقه سبز را هم با ابراهیم حاتمی کیا کار کردم که از نقش و کار بسیار راضی ام و کارگردان هم از من راضی بود و این را به زبان می آورد اما متاسفانه آنجا هم در پرداخت با ما خوب تا نکردند.
وی افزود: با حسن هدایت ۸ کار داشتم و هم کارها و هم تولید خوب بود. با حسن ورزی حدود ۷ کار دارم که طولانی ترین آن نقشم پدر آقامحمدخان قاجار بود؛ در سریال های متعددی کار کردم و از اکثر آنها راضی هستم چون در انتخاب دقت داشتم و تا از نقش و مختصات آن مطمئن نمی شدم به دفتر آن کار مراجعه نمی کردم.
بازیگر فیلم سینمایی کفشهای میرزا نوروز (محمد متوسلانی ۱۳۶۴) توضیح داد: طول نقش برایم اصلا اهمیت نداشت. بسیار شده که نقشی بسیار کوتاه را بازی کرده ام که طولش بسیار کوچک بوده اما شناسنامه داشته است. نقش شناسنامه دار را حتما بازی می کردم.
وی در پاسخ به این سوال که چه نقشی از نظرش ارزش بازی کردن دارد گفت: وقتی فیلمنامه قرص و محکم باشد؛ فیلمنامهای موفق است که باعث می شود که یک اثر به سرانجام برسد و بازیگر در آن کارش را به درستی انجام دهد. نقشی که شناسنامه ندارد را حتی اگر نقش اول باشد بازی نکرده ام و نمی کنم.
بازیگر فیلم سینمایی دادستان (بزرگمهر رفیعا ۱۳۷۰) بیان کرد: این اواخر در فیلمی به نام روز آخر حضور یافتم و نقش یک روحانی را داشتم که کار خوب درنیامد؛ شلختگی و بی برنامه گی زیاد بود. نقش من مستلزم بازگویی دیالوگ های طولانی یک آخوند بود که پشت سرهم بود و برایم سخت بود و نتوانستم آن گونه که باید اجرایش کنم (به همین دلیل نیمی از قردادم پرداخت نشد) و هم نقش و هم فیلم و هم گروهی که شناختی از آنها نداشتم از بدترین کارهایم بود.
این بازیگر پیشکسوت در پاسخ به این پرسش که چرا حضور پرشماری در نقش های تاریخی داشته است بیان کرد: مقوله تاریخی چیزی است که از کودکی به آن علاقمند بودم و در مورد نقش های تاریخی پیش از شروع کار درباره شان مطالعه می کردم. به عنوان مثال پیش از آن که جلوی دوربین سربداران بروم رفتم و در مورد شخصیت حسن حمزه که ایفایش کردم مطالعه کردم و ترجمه های مطالبی از زبان روسی در مورد این کاراکتر را خواندم و خودم را در آنجا پیدا کردم.
وی افزود: یا در مورد سمک عیار که در سال ۱۳۵۴ تهیه شد نقش خوبی داشتم که با خسرو شکیبایی، هادی اسلامی و اکثر هنرپیشه های خوب آن زمان بود. خدا همه شان را بیامرزد. ولی الله شیراندامی، بهجت محمدی و علی ژکان در آن سریال بازی می کردند. آنجا هم مسئله تاریخی بود و چون جنبه رمان و قصه داشت و دسترسی به منابع تاریخی نداشتیم مطالعه سبک تر بود اما در سربداران باید مطالعه می کردم.
بازیگر فیلم سینمایی وقتی همه خوابیم (بهرام بیضایی۱۳۸۷ ) یادرآور شد: در مورد بوعلی سینا هم به همین شکل کار کردم و در مورد اکثر نقش های تاریخی مطالعه می کردم. مثلا در سریال کاراگاه علوی ۲ نقش باجناق رضاشاه را داشتم که رفتم و مطالعه کردم.
وی افزود: برای ایفای نقش تاریخی لازم است که شما تاریخ را ورق بزنید و حتی اگر نقاشی ای در آن مورد وجود دارد به آن نقاشی توجه کنیم. در کل نقش هایی که بازی کرده ام را یا علاقمند بوده ام یا به آنها علاقمند شده ام و بازی کردم و ماندنی شده اند. نقش هایی که بازی کرده ام را دوست داشته ام.