به گزارش ایرنا، روزی که وحید شمسایی به عنوان سرمربی تیم ملی فوتسال ایران انتخاب شد، جوانگرایی و تغییر نسل مهمترین هدف او از سوی خودش عنوان شد. این جوانگرایی خیلی زود انجام شد و نامهای بزرگی از نسل طلایی فوتسال که توانستند سومی جهان را به دست آوردند، از لیست تیم ملی خط خورد.
تیم ملی با جوانهایش در اولین گام مهم خود در جام ملتهای آسیا با وجود اینکه آمار و عملکرد خوبی از خود به جای گذاشت اما در نهایت فینال را به ژاپن واگذار کرد تا جوانهایش در همان ابتدای راه بفهمند در چه راه سختی قدم گذاشتند.
آن شکست باعث شد تا هم شمسایی در دوره مربیگری خود و هم بازیکنان تیم ملی یک تجربه بسیار خوب به دست آورند. آنها چند ماه بعد از جام ملتهای آسیا بار دیگر و این بار در فینال تورنمنت تایلند روبروی ساموراییها قرار گرفتند و توانستند ژاپن را شکست دهند.
حالا شمسایی بیش از پیش به این راهی که طی کرده امیدوار است و میخواهد مسیر جوانگرایی را تا رسیدن به یک نسل مطمئن برای فوتسال کشورمان به پایان برساند. بعد از قهرمانی ایران در تایلند از وحید شمسایی دعوت کردیم تا در ایرنا حضور پیدا کند. او نیز با حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران به سوالات خبرنگار ورزشی این خبرگزاری پاسخ داد و در مورد خیلی از مسائل جنجالی صحبت کرد.
شمسایی در این مصاحبه در خصوص سختیهای مربیگری در تیم ملی، استعفا از سرمربیگری تیم ملی و دلیل بازگشتش، امضای رسید پول توجیبی فدراسیون فوتبال بدون گرفتن پول، ماجراهای مصطفی نظری و محمدرضا سنگسفیدی، شایعات در مورد شهاب سفالمنش، شرطبندی و دلالی در فوتسال و ... صحبت کرده که متن آن را در زیر میخوانید:
آقای شمسایی میتوانستید بعد از تغییر نسل سرمربی تیم ملی شوید و کار راحتتری داشته باشید. چرا این کار را نکردید؟
من همیشه گفتهام که باید دینم را به فوتسال ادا کنم و دِین من هم همینجا بود. فوتسال ایران مانند یک فرش دستی نفیس است که روی یک کلوخ انداختند. صاف نیست. من که میتوانستم روی یک زمین صاف باشم اما کار سخت را میخواستم. فوتسال به من اعتبار داده تا من هم به جوانها برسم. هزینهاش را هم دادم و کلی حرف شنیدم. خیلی از بزرگان به من گفتند تو دیوانهای. نمونهاش خداداد عزیزی میگفت تو واقعا دیوانهای. فوتسالیها هم به من گفتند هیچکسی غیر از تو نمیآمد خودش را فنا کند و این همه جوان بیاورد اما در خبرگزاری ایرنا میگویم در این تاریخ که من باقیات الصالحاتم را گرفتم. بازیکنی که قراردادش ماهی ۵ میلیون بود، امسال میلیاردی میگیرد و این دعای خانوادهاش است که برای من میماند. همه هم شهرستانی و خرجی خونه بده هستند و این برای من کافیست. من دنبال این نبودم که دست کسی را که از لحاظ مالی ضعیف است را بگیرم؛ نه. من به دنبال کیفیت بازیکن بودم.
اگر برگردیم به گذشته که جوراندیرو برزیلی الفبا فوتسال را یاد داد، خسوس کاندلاس آن را تبدیل به دانشگاه کرد و آن نسل طلایی و عجیب و غریب سال ۲۰۱۶ به وجود آمد. من همه جا صادقانه این را گفتم که سوم شدن سیدمحمد ناظمالشریعه در جام جهانی را باید یک افتخار بزرگ بدانیم. من فکر میکنم سالیان سال خیلی سخت است که به این مسیر برسیم اما بحث من از سال ۲۰۱۶ به بعد است. همیشه تفسیر ذهنی من این بود که ما تا قبل از ۲۰۱۶ فرآیندمان چه بوده و بعد از آن چه بوده است؟ اشتباه نشود؛ من به دنبال نتیجه نیستم، من به دنبال آدمها و نسل بعدی هستم. یک نسلی از قبل ساخته شد و به یک جایی رسید و از آن سال به بعد نفرات خیلی تغییر نکردند.
میبینیم خیلی از تیم های رده چهار و پنج آسیا مثل اندونزی خود را به رده یک میرسانند. مربی ژاپن چندین سال به آنجا رفت و فقط روی پایه کار کرد. ۵، ۶ سال فرآیندش پیشرفت شد و بعد از آن یک مربی با استعدادی به نام محمد هاشمزاده رفت و به آنها قالب داد.
فوتسال ایران یک دریای عجیب و غریب است چرا که نفرات زیادی از جامعه را در برمیگیرد. حالا ما این را سازماندهی کردیم؛ یعنی لیگ داریم اما اگر ما بخواهیم بگوییم فقط این کار را میکنیم، یک جا زمین میخوردیم.
اتفاقاتی که برای من افتاد، اتفاقات عجیب و غریبی بود. من با شهابالدین عزیزیخادم نشستم و تمام چیزهایی که میخواستم را به او گفتم و قبول شد. یک ماه از این اتفاق نگذشت که ماجرای عزل رییس فدراسیون پیش آمد. جا دارد از زحمتهای تیم قبلی فدراسیون هم تشکر کنم هرچند که دوره او به زمان سرمربیگری من نرسید. ما حتی قرارداد هم نبسته بودیم و فقط صحبت کرده بودیم. بعد از آن میرشاد ماجدی سرپرست فدراسیون شد و خواستههایمان نیز بالا و پایین شد. یک سری چیزها بسته به شرایط آن زمان نیز از دست رفت. ما برای جام ملتهای آسیا و تغییر نسل آماده میشدیم که دوباره تغییرات به وجود آمد و رییس جدید فدراسیون انتخاب شد. حالا لیست ۲۵ نفره تیم ملی را برای جام ملتها رد کردم و باید این لیست را برای رییس جدید توضیح میدادم.
نظر تاج در مورد این تغییر نسل چه بود؟
در آن زمان مهدی تاج یک دیالوگی به من گفت که خیلی جالب بود. من بحث جوانگرایی و چشمانداز را دیدم. وقتی به آقای تاج گفتم که من با دو رییس قبلی صحبت کردم و راهبرد ما جوانگرایی است، او به من گفت که «هیچکس خانهاش را نمیفروشد تا ماشین بخرد.» این اولین دیالوگ تاج با من بود. یعنی بازیکن جوانش را میآورد اما با تجربهاش را فنا نمیکند تا یک جام را از دست بدهد. ولی من مرد جنگ بودم و میدانستم دنبال چه چیزی میگردم.
در حال حاضر از نتیجه کارهایتان راضی هستید؟
امروز خیلی خوشحالم. اول سال ۱۴۰۱ یک کاری را شروع کردم و امروز خدا را شاکرم که باقیات الصالحات خودم را برای فوتسال گذاشتهام. منظورم نتیجه نیست؛ اشتباه نشود. آوردن بازیکن ۲۰، ۲۱ و ۲۳ ساله که دیده نمیشدند. این باقیات الصالحات من است که سالار آقاپور را یک تیم اسپانیایی میخواهد. امروز خوشحالم که اسپانیاییها به دنبال ۵ بازیکن ما هستند. امروز خوشحالم که تیمهای لیگ برتری به دنبال جوانگرایی افتادند. پس من کارم را درست انجام دادم اما در کشوری زندگی میکنیم که همه دنبال نتیجه هستند.
بازخورد مردم در مورد این جوانگرایی چه بوده است؟
من وقتی میبازم از خانه بیرون نمیآیم. در زمان بازیهای باشگاهی این طور بودم، حالا شما فکر کنید در بازی ملی باختم. به ژاپن باختم و آمدم ایران. به اجبار باید فردای آن روز بیرون میرفتم و کار واجبم را انجام میدادم. هر کسی رسید، تشکر کرد. گفتند عجب تیمی ساختید، آقا دمتان گرم، این جوانها کجا بودند؟ و ...
تیمهای آسیایی چطور؟ آنها واکنششان به این تغییرات زیاد چه بود؟
من رفتم جام ملتهای آسیا؛ تا تیم ایران آمد همه گفتند مهدی جاوید کجاست؟ اصغر حسنزاده کجاست؟ علیرضا صمیمی، احمد اسماعیلپور، محمدرضا سنگسفیدی و حمید احمدی کجا هستند؟ همه دنبال این اسمها میگشتند و حضور جوانهای ما برایشان جذاب بود. سرمربی تایلند حالش از من بهم میخورد. در تایلند آنها را بردیم، در جام ملتها هم بردیم و در تورنمنت تایلند هم آنها را بردیم. قبل از بازی در موقع دست دادن یک تیکه به من انداخت و بعد زا بازی آمد و گفت «هر روز میبینیم چند بازیکن جدید میآید. این کشور چرا انقدر بازیکن دارد؟» حالا اگر ما این جوانها خط ندهیم چه کسی ضرر میکند؟ من. بازیکن که ضرر نمیکند. من بازیکن تیم ملی بودم. زمانی که مربی نتیجه نمیگرفت من را که عوض نمیکردند، مربی را عوض میکردند. ساختار فوتسال ما نسبت به نیروی انسانیای که داریم ضعیف است. همه رشتههایمان اینگونه است. چون نیروی انسانی تا یک جایی میتواند کار کند. فوتسال ما یکبار سوم دنیا میشود و بعد از آن ۲۰ سال خبری از آن نیست.
بعد از جام ملتهای آسیا به نظر میرسید که فدراسیون دیگر اهمیتی به تیم ملی فوتسال نمیدهد. نظر شما چیست؟
تا جام ملتها همه چیز در فدراسیون خوب بود. والله ما پول بلیت سفر به تورنمنت تایلند را نداشتیم. فدراسیون فوتبال جزو خانواده من است. من در حال حاضر تا ۲۹ اسفند کارمند فدراسیون هستم. نه آدم گلهگذاری هستم نه چیزی. من فقط حق بچههایم را میخواهم. قبل از آمدن تاج، ماجدی پیش پرداخت ما را داد. اصولی و تاج هم تمام پاداشهای ما را به صورت ریالی بعد از بازیهایی که میبردیم، به صورت مرتب پرداخت میکردند. بهترین هتل را برای ما گرفتند. با زحمتهای تاج، اصولی و ابوالفضل کریمیان سرپرست تیم که واقعا کارش را به خوبی بلد است، شرایط خوبی داشتیم اما تا پایان جام ملتهای آسیا.
دلیل این موضوع از نظر شما چیست؟
ما کشوری هستیم که تحریم است و ۱۸ میلیون دلار گیر است. دولت و مجلس هم که به فدراسیون قطعا پول نمیدهد، درآمدزایی هم که نداریم و این شرایط را سخت میکند.
شرایط فدراسیون از نظر مالی بد بود. پس سفر تایلند به چه شکل انجام شد؟
سفر تایلند را با اعمال شاقه به واسطه اینکه آقای اصولی پای آن استاد تا برویم، رفتیم. ما تا آخرین روزی که میخواستیم به تایلند برویم، رفتنمان معلوم نبود. ما جلسهای با تاج داشتیم و او خیلی روراست به من گفت «شرایط بد است و شما حق دارید. پشت شما هستیم و قرار است پولی بیاید تا همه پرداختیها را باهم بدهیم.» قرار نبود تایلند برویم و اگر آنجا هم نمیرفتیم خیلی برای فوتسال کشورمان بد میشد. یک ماه پیش اگر فدراسیون فوتبال بلیت میگرفت، مبلغ آن میشد ۸۰۰ میلیون تومان اما به خاطر اینکه پول نبود، مبلغ آن شد دو میلیارد و دویست میلیون. خیلی چیزها را آدمها نمیدانند. خودم هم ناراحتم. چرا یک فدراسیون فوتبال باید این شرایط را داشته باشد. من میدانم که تیمهای فوتبال ساحلی یا جوانان با چه شرایطی به مسابقات رفتند. اگر این فوتبال برای مردم و کشور است، باید یک فکری به حال آن کرد. آن روز دیدم مدیر روابط عمومی فدراسیون فوتبال به تلویزیون آمده بود و راجع به نبودن پول صحبت میکرد. این خیلی حس بد و سختی است. اما من از روز اول گفتم که از هیچ چیزی ترس ندارم. نه به حرف کسی کار دارم و نه مهم نیست که چه کسی چه چیزی میگوید. ولی اولویت من بچههایم هستند. در تایلند به تاج هم گفتم؛ گفتم این زمانی که فوتبال یک جایزه در AFC نداشت، فوتسال جایزه داشت. به او گفتم که فوتبال در دنیا متفاوت است اما وقتی یک بازیکن در فوتبال پاداش میگیرد ۵۰۰ میلیون پاداش، یک بازیکن فوتسال باید حداقل ۵۰ تومان را بگیرد. او هم این صحبت من را قبول کرد.
موضوع امضای رسید پرداختی پول توجیبی بازیکنان در تایلند در صورتی که به آنها پولی پرداخت نشده، چیست؟
این صحبتها خیلی حرفهای بدی است. خیلی خوب بود که پرسیدید چون من آمدم اینجا تا صادقانه و شفاف حرف بزنم. این موضوع برای الان نیست. بدبختی من این است که هم بازیکن تیم ملی بودم و هم حالا سرمربی شدم. یعنی جفت آن را دیدم. ما به سفر میرفتیم و و آن موقع پرداخت دلاری بود. زمان صادق درودگر و عباس ترابیان هم به این شکل بود. ۱۳ سال بازیکن ملی بودم و خیلی موقعها بود که ما ۱۲۰۰ دلار گرفته بودیم و برای امضای رسید، ۱۵۰۰ دلار را امضا میکردیم تا بقیه آن را در ایران بگیریم. در این سفر تایلند پول تو جیبی نداشتیم و حق مسلم بازیکنان، طبق قانون روزی ۳۵ دلار یا یورو است. این موضوع یک قانون و مصوبه کشوری است. فدراسیون این پول را همراه با خودش نیاورده بود. به واسطه اینکه اصولی گفت ما این موضوع را پیگیری میکنیم، ما هم امضا کردیم تا کارهای اداری آن پیش برود. قطعا اگر این پول را ندهند، خودم اولین نفر پیگیر آن هستم.
در آن زمان من برای تایلند توافق کردم و نمیدانستم وضعیت فدراسیون فوتبال به این شکل است. روزی که میخواستیم برویم، من از کجا باید میدانستم پول تو جیبی هست یا نیست. چیزی که همیشه بوده و عادی است. آقای اصولی هم قول دادند که من حتما این پاداش را میگیرم. من خودم به کریمیان گفتم که از بچهها رسید بگیر و ببر به فدراسیون تا بعدا پیگیر آن بشویم.
شما خیلی زود انتقامتان را از ژاپن گرفتید. نظرتان در این مورد چیست؟
آخرین تورنمنت ما تایلند بوده و قرار نبود به آنجا برویم. ما هم میخواستیم بازیکنان جدید را در قابلهای جدید ببینیم تا از قافیه عقب نیفتند. یکدفعه به ما گفتند ژاپن به تایلند میآید. الوعده وفا. من دنبال ژاپن میگشتم. به من گفتند ژاپن هست، من پشت تلفن گفتم میآیم و دیگر اصلا کاری نداشتم که چه تیمهای دیگری هستند. گفتیم خب بهترین راه این است که ژاپن را ملاقات میکنیم، ضمن اینکه بقیه بازیکنان هم آمادهتر میشوند. اما من به فدراسیون هم گفتم که بعد از بازی با ازبکستان، دیگر بازی با آسیاییها ممنوع است. چون ما باید برویم با تیمهای سخت بازی کنیم.
شما برای تورنمنت تایلند از اکثر تیمها بازیکن دعوت کردید.
موقعیت تیمهای بازیکنانم نیز برای من اهمیت نداشت. بروید ببینید تیمهای مس و گیتیپسند چند بازیکن داشتند. تیم فوتسال مقاومت البرز از لیگ برتر سقوط کرده اما ما از آن تیم بازیکن داشتیم. من حافظ منافع بازیکنان و باشگاهها هستم.
به نظر شما استعفای شما در روز انتخاب تاج به عنوان رییس، تاثیری بر روند رسیدگی فدراسیون به امور تیم ملی فوتسال نداشت؟
موضوع استعفا ربطی به شرایط نداشت و بعد از استعفای من چیزی تغییر نکرد. ما معتقدیم که میتوانیم در کشورمان راحت حرفمان را بزنیم. من آدم صریحی هستم و بعد از جلسه گفتم که استعفا میدهم.
چه شد که برگشتید؟
بعد از آن تلفنهای متعددی به من شد. دو روز تیم را رها کرده بودم. یک از عزیزان که پست مهمی دارد با من ارتباط گرفت و ارتباط من و تاج شکل گرفت و جلسه حضوری داشتیم و من هم برگشتم. من با احساساتم حرف نزدم و با واقعیتها حرف زدم و آدمهایی که برای برگشتن من جلو آمدند انقدر در این کشور جایگاه ویژهای دارند، که من حرف آنها را قبول کردم. هیچوقت از حرفهایم پا پس نکشیدم.
بعد از استعفای شما، کمیته فوتسال و فدراسیون به سرعت با دو مربی مذاکره کردند. نظر شما چیست؟
بله. دو گزینه وجود داشت؛ علی صانعی و ناظمالشریعه. این موضوع را یکی از دوستان هیئترییسه در فدراسیون به من گفت. من هم حرف او را میزنم. دو گزینه بود. صانعی که الحمدالله همیشه در نقش فداکار تیمهای ملی هست. جوانان، بانوان، بزرگسالان، سرپرستی و تنها کسی بود که میتوانستند با سرعت با او به توافق برسند. خود آقای اصولی هم ارتباط خوبی با او داشت. خود صانعی هم که یکی از دوستان عزیز من است، واقعا برای رده پایاه فوقالعاده خوب کار میکند. یکی دیگر هم ناظمالشریعه بود که او هم با عراق قرارداد داشت. این چیزی بود که به من گفتند.
آیا مشکلی نداشتید که فدراسیون انقدر سریع با گزینههای جایگزین شما مذاکره کرده است؟
اینکه فدراسیون فوتبال با کسی مذاکره کرده، حق طبیعی آنها است. همین الان هم میتوانند با ۱۵ نفر مذاکره کند.
موضوع لو رفتن لیست تیم ملی قبل از اعلام رسمی فدراسیون هم نکته منفیای برای تیم ملی فوتسال به شمار میرود. دلیل آن چیست؟
یک جذابیتی که کمیته فوتسال برای من دارد این است که من هنوز اسامی را ندادم، میدانم ۲۵ نفر اسم آمده بیرون و بعد وقتی اسمها را میدهم، میبینم که همه اسامی را میدانند. من دوست دارم سرعت روابط عمومی فدراسیون فوتبال بیشتر شود. دوست دارم اسامی را به آدمهای صادق دورم بدهم. چون این لیست به امور بینالملل میرود و این اسامی دست به دست میشود و هرکسی هم ۲ رفیق دارد که این به او میگوید و او هم به کسی دیگر. بعد میبینید هر دفعه یک خبرگزاری آن لیست را میدهد و همه هم شاکی میشوند؛ به من ربطی ندارد. البته من با آقای اصولی صحبت کردم و قرار شد از این به بعد فقط فدراسیون فوتبال مرجع رسمی در این خصوص باشد.
بارها موضوع مصطفی نظری مطرح شده است. اصل ماجرا چیست؟
نظری دوست صمیمی من است، بحث درونخانوادگی است، خیلی از آدماه آمدند صحبت کردند و انقدر این آدم برایم ارزشی هست که رفاقت دیرینهام با او را زیر سوال نمیبرم. همیشه ما باهم و کنار همیم و امیدوارم هر جا که هست سلامت باشد.
اما او خیلی از دست شما ناراحت است.
حق دارد. ولی صادقانه بکویم هیچ آدم عاقلی حدود هفت ساعت مانده به پرواز جایی که به یک متخصص نیاز دارد، بدون مربی دروازهبان به مسابقات نمیرود.
پس اصل ماجرا را نمیخواهید بیان کنید؟
با خودم عهد بستم. در تلویزیون هم رفتم از من این سوال را پرسیدند. به احترام همبازی بودن با او، و با وجود اینکه هم مربی او بودم و هم کاپیتان او و هم رفیق بودیم، هیچ حرفی نمیزنم. من با سفالمنش و سیامک داداشی عهد بستیم که چیزی نگوییم. او حق دارد ناراحت باشد اما این موضوع به پایان رسیده است.
یکی دیگر از حواشی بزرگ تیم ملی فوتسال موضوع خط خوردن سنگسفیدی بود. آیا او را از قبل خط زده بودید؟
نه. از ما ۲۵ نفر اسم در یک تاریخ معین میخواستند. ۲۰ روز مانده به مسابقات اسم ۱۶ نفر را میدهیم. حتی شما اسامی ۱۶ نفر را برای بلیت میدهید اما ۴۸ ساعت مانده به مسابقات شما میتوانید از آن ۲۵ نفر بازیکن جایگزین کنید.
اما او اعتقاد داشت که مصدوم نبوده است.
او بازیکن است و این طبیعی است. محمدرضا سنگسفیدی خودش میداند انقدر که من برای او در زندگیاش مهم بودم، کسی دیگر نبوده است. خودش این را میداند مگر اینکه خودش را بخواهد بزند به فضایی که فارغ از این بوده است. محمدرضا در مسابقات مساجد بازی میکرد و اوج بازی او در مسابقات بانکها بود. پسرخاله من که پسر دایی او میشود و بچه خواهر من که باز پسر دایی او میشود، به من خیلی میگفتند که یک کاری کنید محمدرضا بازی کند. محمدرضای عزیز را مخصوصا در سه چهار سالی که بازی او شکل گرفت، برایش پدری کردم. حتی برادر بزرگتر من رفت قم مربی یک تیم لیگ برتری بشود، او را نبرد. حتی من محمدرضا را به تیم پرسولیس پیشنهاد دادم اما حتی محمدرضا حیدریان هم او را برنداشت. من اینها را میگویم که شما بدانید. من در درون سنگسفید یک چیزی دیدم که وقتی به دو مربی معرفی کردم، باورشان نمیشد اما من در محمدرضا حس جنگندگی و برنده بودن را دیدم. همینطور که الان در بازیکنان جوان تیم ملی دیدم اما یک فرقی داشت و آن هم این بود که محمدرضا ۲۴ ساعته کنار من بود و تمرین میکرد و میخواست که به جایی برسد و میدانست میرسد. من وقتی شروع کار مربیگریام در تبریز بود، بدون اینکه سنگسفیدی جایی بازی کرده باشد، او را به آنجا بردم و بازیکن شد و ما او را پدیده لیگ کردیم و بعد از آن هم به تیم ملی دعوتش کردیم. خودش همه این ها را میداند و او جایگاه ویژهای پیش من داشته است. یعنی من نقش برادر بزرگ او را به شکل کامل انجام دادم. بعد با دبیری با هم اول شدیم، بعد با تاسیسات قهرمان شدیم و بعد در باشگاههای آسیا قهرمان شدیم و اگر او آنجا اخراج نمیشد، شرایط این را داشت که به عنوان بهترین بازیکن آسیا انتخاب شود. بعد یک سری اتفاقاتی افتاد که از ما جدا شد و افتخارات زیادی را هم کسب کرد و یک بازیکن کامل با افتخارات زیاد شد.
جریان مصدومیت او چه بود؟
پیش از بازیهای تایلند او مصدوم بود و با درد بازی میکرد. کادرفنی به او گفت که محمدرضا تو بازیکن ارزنده ما هستی و الان مصدومی. تایلند نیا تا خوب شوی که در جام ملتهای آسیا حضور داشته باشی. در آن زمان مهم برای ما فیزیوتراپ تیم بود و او گفت که سنگسفیدی میتواند بازی کند. محمدرضا در تایلند با قرص و دارو بازی میکرد و بازیهای خوبی هم کرد. بعد از برگشت سه روز مرخصی دادیم و سه روز بعد آن هم باید به کویت میرفتیم. محمدرضا دو روز اول هم تمرین نکرد. محمدرضا در پازل کاری من بود و در ترکیبهای فکری من حضور داشت و او کاپیتان من بود اما فیزیوتراپ تیم ملی یک شب قبل از اعزام به من گفت که او نمیتواند بازی کند.
اما او خیلی از این موضوع ناراحت بود که چرا خود شما به او این موضوع را نگفتید و چرا جواب تلفن را نمیدادید.
اصلا به من زنگ نخورده بود. اگر تلفن سنگسفیدی روی تلفن من می افتاد قطعا جواب میدادم. البته بعد از آن اتفاقات چون میدانستم تلفنهای زیادی بعد از ماجرای نظری و محمدرضا به من میخورد، گوشیام را نزدیک ۶ ساعت خاموش کردم. هر بازیکنی که به هر دلیلی میخواستیم کنار بگذاریم، سرپرست تیم وظیفه داشت تا به او بگوید. قطعا او بازیکن بزرگی است و جایگاه ویژهای پیش من دارد و من از موفقیتهای او خوشحال میشوم.
مسعود (باقر) محمدی را به دلیل تنشی که با حسین شمس داشت، به اردوی جام ملتهای آسیا دعوت نکردید. در این مورد توضیح دهید.
باقر محمد بچه بسیار عزیزی با توانمندیهای بسیار زیاد برای من است. بنده در گیتیپسند با یکی از بزرگترین بازیکنهای ایران به اسم حمید احمدی، بنا به هر دلیلی قطع همکاری کردم و با وجود کمبود بازیکن، او را کنار گذاشتم. در سختترین شرایط پای اصولم ایستادم. توقع داشتم سیدمحمد ناظمالشریعه به همکارش احترام بگذارد و او را به تیم ملی دعوت نکند. حالا این اتفاق برای من افتاد. محمدی به هر دلیلی با آقای شمس به مشکل خورد و با یکدیگر قطع همکاری کردند. من هم به همکارم احترام گذاشتم و او را دعوت نکردم. جواد اصغری مقدم که رفیق صمیمی من است به من زنگ زد تا وساطت کند اما من به او گفتم که من عاشق باقر محمدی هستم اما تنها یک راه دارد و این است که شمس یا رضا کردی مصاحبه کنند.
خب آنها مصاحبه کردند.
خود محمدی مصاحبه کرد. شمس زمانی مصاحبه کرد که اسامی ۲۵ نفر رد شده بود. ضمن اینکه برای من تفسیر گلرها در آن زمان با مصطفی نظری بود. همین طور که الان این کار بر دوش اصغر قهرمانی است. تیم ملی ارث پدری کسی نیست و هرکس بهتر باشد بازی میکند. همانطور که دیدید محمدی در تورنمنت تایلند هر چار بازی را درون دروازه ایستاد و مثل رخش هم گلری کرد.
در مورد بازی کردن مسلم اولادقباد در فینال تورنمنت تایلند با وجود مصدومیت نیز توضیح دهید.
قبل از بازیهای تایلند یک نامه از پالما به ما زدند که اولادقباد مصدوم است. ۲ روز قبل از بازیها دیدم که او دو ترکیب چهار نفر پامل بازی میکند. وقتی آمد، دو روز اول خوب بود. بازی با مصر در نیمه اول بیرون آمد و کامل گفتیم بازی نکند. بازی با ژاپن قرار نبود بازی کند چرا که سلامتی او مهمتر بود. مهدی کریمی شاهد است که به او هم این موضوع را گفتیم. پیش از بازی با ژاپن به خودش سپردیم و گفت میتوانم بازی کنم. کلا چهار دقیقه در آن بازی به میدان رفت و دیگر نتوانست بازی کند.
سرمربی پالما هم از این موضوع ناراحت شده بود.
او یک حرف بیربطی زده بود. من باید بپرسم که اگر مصدوم بود، چرا قبل از آمدن به ایران در اسپانیا بازی کرده است؟
شهاب سفالمنش مربی تیم ملی در اردوی تهران پیش از تورنمنت تایلند حضور نداشت. گفته میشد او به دلیل اینکه در پاسپورتش مُهر ایران نخورد، به ایران نیامده است. این موضوع حقیقت دارد؟
او هم پاسپورت ایرانی دارد و هم پاسپورت کانادایی و عاشق ایران است. او یک بلیت از کانادا بگیرد و به ایران بیاید و از ایران برویم تایلند و بعد برگردیم ایران و او دوباره برگردد کانادا، همینطوری پول بلیتش میشود ۲ هزار دلار، حالا شما فکر کنید این چند برابر میشود و باید ۸ هزار دلار هزینه کند. دوما اینکه ما یک روز در تهران تمرین داشتیم. اصلا بحث پاسپورت نیست. من از شهاب سفالمنش ممنونم. او در شرایط بدی است. همسر او مریض است و ما همه باید به او کمک کنیم. او یک فرد با قابلیت است. او بدنساز، طراح تمرین، مدرس کنفدراسیون فوتبال آسیاست و تسلط به زبان فوقالعادهای دارد. ما باید ممنون او باشیم. درآمدی که او در کانادا دارد، چند برابر درآمد او در تیم ملی است.
آیا نفر جدیدی به کادرفنی تیم ملی اضافه میشود؟
ما با تاج صحبت کردیم و به دنبال یک ایدهپرداز هستیم. دنبال این نیستیم که فقط بگوییم یک خارجی در کادرفنی داریم. الحمدالله دستمان هم خوب است. با هر کسی صحبت میکنیم مربی یک تیم ملی میشود. با اولی صحبت کردیم مربی هلند شد و با دومی حرف زدیم مربی لیتوانی شد؛ گفتیم با سومی حرف نزنیم و با همین مربیان ایرانی کار را جلو ببریم. ما دنبال این هستیم مربی کاربرد داشته باشیم. ما که نمیخواهیم پول کشورمان را دور بریزیم. اگر فدراسیون فوتبال پول داشته باشد، همین الان خوزه ونانسیو لوپز را میآورم تا از او یاد بگیرم. ما باید یاد بگیریم. امروز سرمربی عربستان که سرمربی بارسلونا بوده، آمده و با تیمی که فاقد تاکتیک بوده، ژاپن را یک بر صفر شکست میدهد. مصر باورش نمیشد به عربستان باخته است. هر مربی بزرگی باشد که بتواند کمک کند، او را روی چشممان میگذاریم.
در مورد تمدید قرارداد با شما صحبتی شده است؟
بله صحبت شده اما انقدر درگیر سرمربی تیم ملی فوتبال بودند، کارها طول کشیده است. قرارداد ما تا جام جهانی بوده اما از نظر مالی آن را سال به سال میبندند. البته اگر ۱۰ سال هم با فدراسیون قرارداد داشته باشی، اگر بخواهند، میتوانند قطع همکاری کنند. من آدمی نیستم که بدون قرارداد کار کنم.
مذاکره با تیمها برای بازیهای دوستانه چه حد با تمدید قرارداد شما در ارتباط است؟
همان طور که میدانید، قراردادها سالیانه است. شاید ۲۹ اسفند گفتند وحید شمسایی ما از شما خوشمان نمیآید؛ اصلا شاید ما به فدراسیون بگوییم ما با این شرایط نمیتوانیم کار کنیم. اما گفتیم از روزی که آمدیم، برنامهریزی برای بازی با تیمها را انجام دهید، چه بودیم و چه نبودیم. این را برای فوتسال انجام دهید.
از زمان سرمربیگری در تیم ملی از سوی برخی افراد خانواده فوتسال مورد انتقاداتی قرار گرفتید. نظر شما چیست؟
یک نفر من را در این چند وقت زد، اشکالی هم ندارد. خود آن آدم هم یک روز روز نیمکت مینشیند. ولی نمیداند که چرخه این زمین بد چرخی است. یک روز وسط هستید، یک روز کنار و یک روز هم بالا. همیشه این وضعیت باقی نمیماند.
کمی از تیم ملی فوتسال فاصله بگیریم. همیشه گفته میشود که فوتسالیها با هم خوب نیستند. این موضوع حقیقت دارد؟
بله این موضوع حقیقت دارد. متاسفانه خانواده فوتسال در ظاهر باهم خوب هستند اما در باطن نه. انگار همه نشستند تا یک نفر زمین بخورد. این دوستداشتنی نیست. تا زمانی که من کسی را دعوت میکردم آدم خوبی بودم اما تا او را کنار گذاشتم، شدم آدم بده و ظالم. این خیلی بد است. چند روز پیش هم جشنی برای برترینها گرفته بودند. آنجا خوب همدیگر را بغل میکنیم اما فقط در همان لحظه خوب هستیم. خدا کند یک روز واقعا با هم خوب باشیم.
در گذشته گفته میشد شما با محمدرضا حیدریان مشکل دارید. موضوع از چه قرار بوده است؟
حیدریان از نظر من یک بازیکن فوقالعاده فوقالعاده خوبی بود. من همیشه به رفقای دورم میگویم که او یک فرآیند ذهنی داشت که به آن جایگاهی که بعد فوتسال باید به آن میرسید، نرسید و من خودش را مقصر میدانم. در زمان بازی یکی دوسال باهم مشکلاتی داشتیم اما بعد از آن او عزیزترین فرد در فوتسال برای من بود. او یک بازیکن بی بدیل بود که شاید ۵۰ سال یکبار کسی مثل او بیاید. او یک کاپیتان و خیلی برای من قابل احترام بود.
از نظر شما آیا در فوتسال هم شرطبندی وجود دارد؟
بله هست. من خودم ندیدم. یک اخلاقی که برای خودم باب کردم این است که به همه گفتم اگر حرفی راجع به من شنیدید، بلافاصله به من زنگ بزنید و از خودم بپرسید. به آدمهای نزدیک من گفتند که یک سری افراد این کار را میکنند. البته کسی در مورد شرط بندی جرات نمیکند سمت من بیاید چون از روی آنها با تریلی رد میشوم. دست من و شما نیست که جلوی آن را بگیریم. متاسفانه سایتهای شرط بندی هستند و کسانی هم هستند که بازیکن در تیمها جابجا میکنند. یک زمانی به کسی میگویند یک بازیکن برای من بیاور و یک زمانی هم هست یک بازیکن تحمیل میشود. این دو مقوله متفاوت است.
آیا تا به حال کسی به شما در این باره پیشنهادی داده است؟
یک بار در زمان تاسیاست در جام باشگاه های آسیا یک شخص نفر چهارم تیم با ترس و لرز به من آمد گفت که آقا من یک چیزی میتوانم بگویم؟ گفتم بگو، گفت میتوانید برای یک نفر فقط آی دی کارت صادر کنید؟ گفت او حاضر است همه خرج تیم و پاداشها را را بدهد. من هم با اینکه او رفیق من بود، یک سیلی محکم به او زدم و گفتم ما داریم با تمام توانمان بازی کنیم تا پول حلال ببریم وضعیتمان این است، بعد تو میایی همچین پیشنهادی میدهی؟ ناخواسته این موضوع آدم را قلقلک میدهد. پول قشنگ است اما کثیف هم است.
امیر قلعهنویی، دوست شما سرمربی تیم ملی شد. نظرتان چیست؟
من به امیر قلعهنویی تبریکمیگویم. او را دلی دوست دارم و از شخصیت او خوشم میآید. امیدوارم با تیم ملی فوتبال موفق باشد و تیم ملی ما با یک مربی وطنی بدرخشد.
حرف پایانی؟
واقعا دوست دارم سال ۱۴۰۲ سال بسیار خوبی برای مردم باشد؛ چه از نظر سلامتی و چه از نظر اقتصادی. یادمان نرود زمان کرونا همه از هم فراری بودیم. امروز میتوانیم کنار هم باشیم و از این موضوع لذت ببریم.