تهران- ایرنا-  تقویت مناسبات با همسایگان، ترمیم و گسترش روابط از غرب و شرق آسیا گرفته تا کارائیب و حیات خلوت آمریکا و همچنین نقش تعیین‌کننده ایران در نهادها و ائتلاف‌های اثرگذار همچون «سیکا»، «بریکس» و «شانگهای» تنها گوشه‌ای از تحولات در عرصه سیاست خارجی در سال ۱۴۰۱ بود.

مسیری که دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۰ آغاز کرد، با سرعت قابل توجهی در سال ۱۴۰۱ ادامه یافت. در سال ۱۴۰۰دو دیدگاه «نگاه به شرق» و «نگاه به غرب» در ایران تعدیل شد و دیدگاه «بینابینی» به جهان شکل گرفت؛ دیدگاهی که بر حفظ تعادل در نگاه به غرب و شرق تاکید داشت؛ سند راهبردی ۲۵ سال با چین و ۲۰ ساله با روسیه، تکاپوی دیپلماتیک برای رفع اختلافات با غرب بر سر توافق هسته‌ای، تلاش برای همکاری نزدیک با کشورهای حوزه کارائیب و آمریکای لاتین از جمله الگوهای رفتاری برای توازن‌بخشی به روابط خارجی به شمار می‌رفت.

در سال ۱۴۰۱ اگرچه به خاطر تداوم و تشدید تحریم‌های ضدایرانی از سوی آمریکا و اروپا، ترمیم روابط آن گونه که انتظار می‌رفت، پیش نرفت اما درهای دیپلماتیک برای حل اختلافات باز ماند. از این رو شاهد تردد دیپلماتیک مقامات تهران- بروکسل و همچنین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بودیم.

در این نوشتار اگرچه تمرکز بر مهمترین تحولات در حوزه سیاست خارجی است اما در کنار آن به رخدادهای اثرگذار در این حوزه نیز اشاره خواهد شد که ۶ سفر خارجی آیت‌الله «سیدابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهوری و ۱۰ میزبانی از همتایان و مقامات عالی رتبه خارجی در سال۱۴۰۱ از آن جمله به شمار می‌رود؛ تردد دیپلماتیکی که سبب شد در یکسال ونیم گذشته، تعداد اسناد همکاری امضا شده بین ایران و شرکا در زمینه‌های مختلف از ۱۲۵ مورد گذر کند.

از ۱۲۵ سند همکاری در دولت رئیسی، تنها ۲۳ سند برایند سه سفر خارجی رئیس جمهوری در ۱۴۰۰ بود و مابقی در سال ۱۴۰۱ حاصل شدند

از این رو ناظران بر سرعت چشمگیر قطار دیپلماتیک دولت سیزدهم تاکید می‌کنند که تفاوت سفرها و اسناد امضا شده مورد همسنجی قرار گرفته و این واقعیت آشکار می‌شود. بیان همین نکته کافی است که از ۱۲۵ سند همکاری، تنها ۲۳ سند برایند سه سفر خارجی رئیس جمهوری در ۱۴۰۰ بود و مابقی در سال ۱۴۰۱ حاصل شدند.

در ادامه به مهمترین تحولات همراه با ذکر مصادیق در حوزه سیاست خارجی دولت سیزدهم اشاره خواهد شد؛ تحولاتی با هدف متوازن‌سازی روابط که در وهله نخست همسایگان و منطقه اولویت دارند و در کنار آن پیمان‌ها و ائتلاف‌های مهم و نیز بازیگران مناطق فرامنطقه نیز هدف‌گذاری می‌شوند.

توسعه همکاری‌های آسیایی؛ همسایگان در اولویت

دولت سیزدهم در عرصه سیاست خارجی اولویت خود را گسترش روابط با همسایگان قرار داده و پیگیری این سیاست منجر به بهبود روابط ایران با بسیاری از کشورهای منطقه و افزایش مراودات اقتصادی با آنها شده‌است که در ادامه به مصادیقی از آنها در سال ۱۴۰۱ اشاره خواهد شد.

امضای ۹ سند بین ایران و ترکمنستان در حضور رئیسان‌جمهوری دو کشور در مجموعه فرهنگی - تاریخی سعدآباد (۲۵ خردادماه)، حضور رئیسی در ترکمنستان با هدف توسعه قرارداد سه‌جانبه و شرکت در نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر (۸ تیرماه)، هفتمین اجلاس سران کشورهای ضامن روند آستانه (ایران، ترکیه و روسیه) و امضای ۸ سند بین ایران و ترکیه(۲۸ تیرماه)، امضای یادداشت تفاهم اقتصادی بین ایران و ارمنستان (۱۰ آبان‌ماه) و همچنین رشد ۲۰ درصدی تجارت ایران و عراق در سال ۱۴۰۱ به دنبال تشدید مراوادات دیپلماتیک تنها چند مورد از مصادیق تقویت همکاری‌ها با همسایگان به شمار می‌رود.

افزون بر همسایگان، در دولت سیزدهم بر دیگر کشورهای آسیایی از آسیای میانه گرفته تا شرق آسیا نیز تمرکز شده‌است که امضای ۱۷ سند همکاری با تاجیکستان در جریان سفر رئیسی به دوشنبه (۹ خرداد)، ۸ سند در سی‌امین سالگرد روابط تهران و مینسک در جریان سفر «الکساندر لوکاشنکو» رئیس‌جمهوری بلاروس به ایران (۲۱ اسفندماه)، ۹ سند بین ایران و قزاقستان در جریان سفر رئیس جمهوری این کشور آسیای مرکزی به ایران (۲۹ خردادماه) و نیز امضای ۲۰ سند همکاری در جریان سفر رئیسی به چین (۲۴ بهمن‌ماه) از آن جمله است.

به جرات می‌توان مهمترین تحول در حوزه سیاست خارجی را به ازسرگیری روابط ایران وعربستان مرتبط دانست که بعد از ۷ سال گره از روابط تهران- ریاض گشوده‌شدتحول مهمی که در دولت سیزدهم در سال ۱۴۰۱ اتفاق افتاد به ترمیم و تقویت مناسبات با بازیگران منطقه و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ارتباط می‌یابد که امضای ۱۲ سندهمکاری بین ایران و عمان در جریان سفر خردادماه رئیسی به مسقط مصداقی از این تحول است. به طوری که قرار شد تهران و مسقط در حوزه‌های سیاسی، روابط اقتصادی و تجاری، انرژی، حمل و نقل، علمی، محیط زیست، ورزشی و همکاری‌های دیپلماتیک با یکدیگر همکاری نزدیکی داشته‌ باشند.

به جرات می‌توان مهمترین تحول در حوزه سیاست خارجی را به ازسرگیری روابط ایران وعربستان مرتبط دانست؛ اتفاقی که ۱۹ اسفندماه ۱۴۰۱ رخ داد و بعد از ۷ سال گره از روابط تهران- ریاض گشوده‌شد. بر پایه توافقی که بین ایران و عربستان با میانجیگری چین انجام گرفت، مقرر شد که آنها ظرف حداکثر ۲ ماه روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانه‌ها و نمایندگی‌ها را بازگشایی کنند.

بنابراین با آشکار شدن توافق و حل وفصل این بحران فرسوده، راز تکاپوی دیپلماتیک برخی مقامات چین، ایران و عربستان کشف شد؛ تکاپوی دیپلماتیک از حضور «شی جین پینگ» در ریاض و شرکت در نشست مشترک کشورهای عربی گرفته تا سفر چند روزه رئیسی به چین.

توافق ایران و عربستان از رویکرد منطق محور دو کشور نسبت به سیاست خارجی و مناسبات بین المللی نشان داشت. آنها در نهایت برقراری روابط دیپلماتیک را بستری برای حل وفصل یا حتی کاهش تنش‌ها یافتند. اگر چه نباید انتظار حل وفصل تمامی اختلافات ایران و عربستان را در آینده‌ای نزدیک داشت اما احتمال می‌رود با ترمیم مناسبات تهران- ریاض، برخی از پرونده‌های منطقه‌ای بسته شود و به تدریج شاهد بازگشت دوباره سوریه به اتحادیه عرب، پایان جنگ در یمن، تشکیل دولت فراگیر ملی در لبنان یا پایان اختلافات ایران و بحرین باشیم.

نقش‌آفرینی ایران در حیات خلوت آمریکا

روابط ایران و کشورهای آمریکای لاتین و حوزه کارائیب همواره با فراز و فرودهایی همراه بوده‌است. اهمیت نگاه به کشورهای این حوزه جغرافیایی در دولت‌های نهم و دهم تاحدی پر رنگ بود. به طوریکه در سال ۱۳۷۹ میزان مبادلات تجاری ایران با آمریکایی لاتین ۹۰۰ میلیون دلار برآورد می‌شد. سطح مبادلات در انتهای همان دوره یعنی در دولت دهم نزدیک به ۴ میلیارد دلار رسید و در دولت یازدهم و دوازدهم این ارتباط از عمق کمتری برخوردار بود.

در دولت سیزدهم اما بار دیگر توجه ویژه‌ای به این منطقه جغرافیایی صورت گرفته‌است. در تبیین چرایی اهمیت منطقه آمریکای لاتین و حوزه کارائیب باید گفت که حدود ۳۰ درصد از آب شیرین جهان در آمریکای لاتین واقع شده‌است. حدود ۶ کشور از ۱۷ کشور در آنجا از نظر بیولوژیکی بسیار متنوع‌اند و ۲۵ درصد از زمین‌های جنگلی و قابل کشت را دارا هستند. آمریکای لاتین از نظر اقتصادی و منابع طبیعی در برخی فلزات مانند لیتیوم ۶۵ درصد ذخایر کل دنیا، نقره ۴۲ درصد و مس و آهن به ترتیب ۳۸ و ۲۱ درصد را به خود اختصاص داده‌است.

گام‌های ایران و ونزوئلا در مسیر تقویت روابط و تسلیم نشدن برزیل در برابر فشارهای آمریکا در موضوع پهلو گرفتن ناوهای کشورمان را می‌توان از برجسته‌ترین تحولات یکسال گذشته در پیوند میان تهران و منطقه آمریکای لاتین دانست

بهمن ماه ۱۴۰۱ شاهد سفر دولتمردان سیاست خارجی به آمریکای جنوبی از جمله نیکاراگوئه، ونزوئلا و کوبا بودیم. به عنوان نمونه گام‌های ایران و ونزوئلا در مسیر تقویت روابط و تسلیم نشدن برزیل در برابر فشارهای آمریکا در مسئله پهلو گرفتن ناوهای کشورمان را می‌توان از برجسته‌ترین تحولات یکسال گذشته در پیوند میان تهران و منطقه آمریکای لاتین دانست که در هر دو مورد، موفقیت ایران را در تعیین سیر روابط با این منطقه برجسته می‌کند.

در ارتباط با پهلو گرفتن ناوهای ایرانی در برزیل قضیه از این قرار بود که کشتی‌های نظامی کشورمان پس از پهلو گرفتن چند روزه در برزیل، چهارم مارس (۱۳ اسفند) بندر «ریودوژانیرو» را ترک کردند. فشارهای واشنگتن بر برازیلیا برای اجازه ندادن حضور کشتی‌های ایرانی در خاک برزیل کارساز نبود و کام کارشناسان آمریکایی به اندازه‌ای تلخ شد که سرویس خبری موسسه نیروی دریایی آمریکا با انتشار گزارشی، تصمیم برای اعطای مجوز لنگر انداختن کشتی‌های ایرانی در بندر ریودوژانیرو برزیل را یک پیروزی برای تهران دانست و تاکید کرد باید بیشتر منتظر اقدامات مشابه، از ایران بود.

اما بیشترین همکاری را در سال ۱۴۰۱ بین ایران و ونزوئلا شاهد بودیم به طوری که در جریان سفر خردادماه «نیکلاس مادورو» رئیس‌جمهوری ونزوئلا به ایران، آنها سند همکاری ۲۰ ساله امضا کردند. این سند که نشان از آغاز فصلی جدید از روابط دو کشور داشت، پس از امضای سند ۲۵ ساله همکاری ایران و چین، دومین اقدام بلندمدتی است که دولت سیزدهم انجام داد.

نقش پویای دولت در سازمان‌ها و پیمان‌های اثرگذار

افزون بر گسترش روابط با همسایگان، منطقه و فرامنطقه و نیز تقویت محور لاتینی، تحول بزرگ دیگری که در حوزه سیاست خارجی رقم خورد به نقش‌آفرینی در اجلاس و سازمان‌های اثرگذاری همچون «سیکا»، «شانگهای» و «بریکس» برمی‌گردد.

۱ - حضور در «سیکا»؛ فرصتی برای تعامل و اعتمادسازی

رئیس‌ جمهوری۲۰ مهرماه در نهمین سفر خارجی دولت سیزدهم و پنجمین سفرخارجی در ۱۴۰۱ در صدر هیاتی بلندپایه از مقامات سیاسی و اقتصادی برای حضور در ششمین نشست سران کشورهای عضو کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادساز در آسیا (سیکا)، عازم آستانه پایتخت قزاقستان شد تا با تضمین امنیت منطقه‌ای برای تهران دستاورد قابل توجهی برای جذب سرمایه گذاری و گسترش زیرساخت‌های تجاری آن باشد.

گرچه دیدار با سران کشورهای حاضر در نشست به دلیل کوتاهی و یک‌روزه بودن سفر، محدود بود اما همین دیدارهای محدود رئیس جمهوری با «تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر و «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهور آذربایجان در حاشیه اجلاس از نظر تجاری و هم سیاسی دستاوردهایی به همراه داشت.

در اهمیت راهبردی سیکا و تبدیل آن به یک سازمان بین المللی در عرضه جهانی باید گفت که کشورهای عضو آن ۹۰ درصد مساحت قاره آسیا را در برمی گیرند و میزبان تقریبا نیمی از جمعیت جهان هستند. حضور رئیس جمهوری در جمع رهبران آسیایی و استقبال آنها از وی مقدمه‌ای برای گفت وگوهای بیشتر در مورد حل و فصل مشکلات آسیا و یافتن راهی مؤثر برای ترویج ابتکارات برای تعامل و اعتمادسازی در سطوح بالا بود.

لازم به یادآوری است که سیکا یک مجمع بین المللی برای تقویت همکاری با هدف تضمین صلح، امنیت و ثبات در آسیا به شمار می‌رود. طرح ایجاد نشست سران تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا (سیکا) در اکتبر ۱۹۹۲ (مهر ۱۳۷۱) در چهل وهفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سوی «نورسلطان نظربایف» رئیس جمهوری قزاقستان به منظور ارتقای روابط دوجانبه و همکاری میان کشورهای آسیایی با هدف ایجاد ثبات و برقراری امنیت در منطقه مطرح و این سازمان در سال ۱۹۹۶ (۱۳۷۵) به طور رسمی تشکیل شد.

افزون بر گسترش روابط با همسایگان، منطقه و فرامنطقه و نیز تقویت محور لاتینی، تحول بزرگ دیگر به نقش‌آفرینی در اجلاس و سازمان‌های اثرگذاری همچون «سیکا»، «شانگهای» و «بریکس» برمی‌گردد

نشست سران سیکا هر ۴ سال یک بار و اجلاس وزرای خارجه هر ۲ سال یک بار برگزار می‌شود. اکنون این سازمان ۲۷ عضو دارد و در برگیرنده ۱۲ عضو ناظر مشتمل بر سازمان‌های بین المللی همچون سازمان ملل متحد، سازمان امنیت و همکاری در اروپا، اتحادیه عرب و تعدادی از کشورها از جمله مالزی، اندونزی، ویتنام، ژاپن، اوکراین و آمریکا است. ایران، قزاقستان، افغانستان، پاکستان، کره جنوبی، چین، روسیه، هند، فلسطین، مغولستان، قرقیزستان، ازبکستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و تایلند از جمله اعضای سازمان سیکا هستند.

۲- نقش‌آفرینی در ائتلاف ضدغربی «بریکس»

اجلاس بریکس اوایل تیرماه ۱۴۰۱ به صورت مجازی برگزار شد و رئیس جمهوری به نمایندگی ایران به عنوان کشوری برخوردار از قابلیت‌های فراوان در حوزه های انرژی، ترانزینی، تجاری و اقتصادی به دعوت رسمی «شی‌جینپینگ» همتای چینی در آن شرکت و سخنرانی کرد.

رئیسی از این فرصت استفاده کرد و از تریبون بریکس، دیدگاه‌های تهران را در خصوص مهم‌ترین مسائل بین‌المللی و توسعه همکاری‌های تجاری و اقتصادی با سایر کشورها تشریح کرد.

لازم به یادآوردی است که «بریکس» نام ائتلافی به رهبری قدرت‌های اقتصادی نوظهور است که از کنار هم قرار گرفتن حرف اول انگلیسی نام پنج کشور شامل برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی تشکیل شده‌است و بسیاری از ناظران، بریکس را در مقابل با غرب و ائتلاف‌های اروپایی- آمریکایی به تصویر می‌کشند.

در شرایطی که آمریکا بعد از حوادث ۱۱سپتامبر به یک‌جانبه‌گرایی در نظام بین‌الملل روی آورد، کشورهای در حال توسعه همچون گروه بریکس، در پی ایجاد نظم نوینی مبتنی بر ساختاری چندقطبی با اولویت گذار از دوره سرمایه‌داری غربی در نظم بین‌الملل هستند. در حقیقت، بریکس را می‌توان یک باشگاه اقتصادی با گرایشات سیاسی و حتی فرهنگی تمدنی دانست؛ کشورهایی که فقط بازیگرانی در حال توسعه نیستند بلکه قطب‌های اصلی ساختار چندقطبی آینده جهان به شمار می‌روند.

در تشریح ظرفیت‌ها و پتانسیل‌های بریکس نیز لازم است نگاهی به رکودزنی‌های اعضای آن انداخت؛ برخورداری از بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین کشورهای دنیا گرفته تا متنوع‌ترین منابع و قدرتمندترین ارتش‌های جهان. کشورهای عضو بریکس ۴۲ درصد جمعیت، ۳۰ درصد سرزمین‌ها، ۲۶ درصد تولید ناخالص داخلی و ۲۰ درصد تجارت کالایی جهان را در اختیار دارند.

کشورهای بریکس از مهم‌ترین تولیدکنندگان کالا، خدمات و مواد خام در دنیا هستند و پیش‌بینی شده در آینده نه چندان دور بزرگترین شوند. همچنین یکی از مهمترین رویکرهای اعضای بریکس این است که آنها حامی کشورهای در حال توسعه و کشورهای جنوب و برقرارکننده تعادل و عدالت اقتصادی در مقابله با نظام پولی و بانکی غربی است.

از لحاظ جایگاه سیاسی و اثرگذاری در سازرمان‌های اثرگذار بین‌المللی لازم به ذکر است که در حال حاضر دو کشور عضو بریکس یعنی روسیه و چین، عضویت دائم شورای امنیت را دارند؛ موضوعی که باعث شده بسیاری از بازیگران برای رهایی از فشارهای سیاسی غرب در مجامع بین‌المللی به ویژه شورای امنیت سازمان ملل در صدد الحاق بر آن برآیند.

۳- گام به گام تا عضویت دائم در «شانگهای»

ازبکستان هفتمین مقصد خارجی رئیس جمهوری و سومین سفر خارجی او در ۱۴۰۱ بود؛ سفری که به منظور حضور در بیست و دومین دوره نشست سران سازمان همکاری‌ شانگهای و نخستین سفر رییس جمهور ایران به ازبکستان پس از ١٨ سال بود.

رئیس‌جمهور در این سفر سه روزه ۱۱ دیدار داشت که او با رئیسان ۸ کشور ازبکستان، قرقیزستان، روسیه، بلاروس، چین، ترکیه، تاجیکستان، قزاقستان و نخست وزیران هند و پاکستان و دبیرکل سازمان شانگهای دیدار و گفت و گو کرد که همین موضوع نشان از سیاست کلان رئیس دولت در تعامل هوشمند با جهان داشت.

اعلام رسمی عضویت کامل ایران در سازمان شانگهای توسط رییس‌جمهوری ازبکستان، تاکید اعضای شانگهای بر اجرای کامل توافق هسته‌ای و امضای چندین سند همکاری در زمینه های انرژی، صنعت، کشاورزی، ورزشی و فرهنگی از مهمترین دستاوردهای سفر بود. این سفر رئیس جمهوری یکی از پربارترین سفرهای خارجی وی به کشورهای همسایه و منطقه‌ای بود که علاوه بر امضای ۱۷ سند، با ۱۱ عضو سران شانگهای دیدار و گفت و گو کرده‌ بود.

از نگاه ناظران اینکه ایران به عضویت دائم سازمان همکاری های شانگهای درآمده، یک مزیت و فرصت مغتنمی برای هر دو طرف است. این تغییر جایگاه می تواند نقطه آغاز استراتژی عملگرایانه نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد.

از طرفی کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای در مجموع بیشترین تولیدکننده و مصرف‌کننده انرژی در جهان هستند که با مساحتی در حدود یک چهارم سطح خشکی‌های زمین و حدود نیمی از جمعیت جهان، عملا موجب بر هم خوردن جهان تک قطبی مطلوب آمریکا و ایجاد توازن قدرت در جهان چند قطبی شده‌اند؛ مواردی که به وزن سیاسی تهران در جهان خواهد افزود.