«اولین بار توی جمکران دیدمش. آنوقت هنوز نمیشناختمش. نشسته بود و با صدایی گرم، دعا میخواند و نرم نرم میگریست. کنارش نشستم و دل به دعایش سپردم. دعا که تمام شد، سلام و علیکی کردم و التماس دعایی. گفت محتاج دعائیم و وقتی دیوان حافظ را در دستم دید، ادامه داد: با حافظ همراهید؟ گفتم: دوست دارم، گفت: برایم باز کن. باز کردم، آمد: «خرم آن روز کزین منزل ویران بروم» گریست، من هم گریستم. گفتم: شما؟! گفت: مهرهای گم در صفحهٔ شطرنج الهی.» روایتی از محمدرضا حدادی در کتاب «سیدمرتضی آوینی» گوشههایی از زندگی سید شهیدان اهل قلم.
مرتضی آوینی ۲۰ مهر ۱۳۲۶ در محلهی شاه عبدالعظیم شهر ری متولد شد. دوران دبستان را در حوالی زنجان، در مدرسهای که پدرش دایر کرده بود، سپری کرد. از کودکی علاقهی بسیاری به فعالیتهای ادبی و هنری چون نقاشی، شعرسرایی و داستانگویی داشت. در دبیرستان ریاضی خواند و پس از اخذ دیپلم برای انجام خدمت سربازی به نیروی هوایی پیوست.
سال ۱۳۴۴ از دبیرستان هدف تهران دیپلم گرفتم و وارد دانشکده معماری تهران شدم اما دروس معماری اقناعم نمیکرد . مدتی با موسیقی و چند وقتی هم با نقاشی مشغول بودم. حتی برخی از نقاشیهای معرف را هم کپی کردم - دنبال چیزی می گشتم اما پیدایش نمیکردم
پس از پایان خدمت در سال ۱۳۴۴ در رشته هنرهای زیبای دانشگاه تهران ادامه تحصیل داد. علاقه به فلسفه و ادبیات باعث شد که در کنار هنر و معماری به مطالعه در این حوزهها نیز بپردازد. او معماری را با علاقهی زیاد دنبال کرد اما پس از پیروزی انقلاب آن را برای همیشه کنار گذاشت و به مستندسازی پرداخت.
خودش میگوید: سال ۱۳۴۴ از دبیرستان هدف تهران دیپلم گرفتم و وارد دانشکده معماری تهران شدم اما دروس معماری اقناعم نمیکرد . مدتی با موسیقی و چند وقتی هم با نقاشی مشغول بودم. حتی برخی از نقاشیهای معرف را هم کپی کردم - دنبال چیزی می گشتم اما پیدایش نمیکردم.
ادبیات، فلسفه، داستا یوفسکی و نیچه، اما هرچه بیشتر میگشتم کمتر مییافتم.
شب شعر ، گالری های نقاشی، موسیقی کلاسیک، سینما، مباحث فلسفی و ادبی، موی هیپی و ریش پروفسوری، سبیل نیچه ای و ... اما حقیقت چیز دیگری بود.
در طول سال های دانشجویی تقریبا هر آنچه را که دعوی حقیقت داست بی هیچ ترس و واهمهای تجربه کرده بودم. اما کم کم میفهمیدم که حقیقت نه با با ادعا و تظاهرات روشنکفری و نه حتی با تحصیل و فهم فلسفه به دست نمیآید حقیقت چیز دیگری بود.
همان حقیقتی که این مهره سرگردان صفحه شطرنج الهی را به سمت مضامین عرفانی میکشاند. تا جایی که با پیروزی انقلاب و تشکیل جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸به این جهاد میپیوندد و همراه اکیپهای جهادی به روستاها و مناطق محروم کشور سفر میکند.
مشاهده کمبودها و مشقات این اقشار جامعه، او را به سمت ساختن فیلمهای مستند کشاند. مستندسازی را با مجموعه تلویزیونی ظلم خوانین (مستند خان گزیدهها)، ششروز در ترکمن صحرا و سیل خوزستان آغاز کرد. بعدها بهعنوان نماینده جهاد سازندگی به عضویت گروه تلویزیونی جهاد سازندگی درآمد و طی فعالیتهای مستندسازی در این گروه به تولید بیش از ۱۰ مجموعه مستند تلویزیونی پرداخت که مشهورترین آن مجموعهی ۷۰ قسمتی روایت فتح بود.
روایت فتح شامل روایتهای مرتضی آوینی از جنگ ایران و عراق است. این مستند در ایامی که رادیو و تلویزیون تنها رسانه برای دنبال کردن اخبار جنگ و دیدن تصاویری از رزمندگان بود، مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرد و باعث تاسیس مؤسسه فرهنگی روایت فتح (۱۳۷۰) به دستور مقام معظم رهبری برای تداوم تولید مستندهای روایت فتح شد.
سید قلم همزمان با حضور در جبههها و تهیه فیلمهای مستند راجع به جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه اعتصام ارگان انجمن اسلامی، فعالیتهای هنری و مطبوعاتی را نیز آغاز نمود. اوج فعالیتهای او در حوزه مطبوعات به سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ باز میگردد. مقالات و نوشتههای او طیف گستردهای از موضوعات سیاسی، اعتقادی و عبادی را پوشش میداد.
او در کنار تألیف مقالاتی راجع به ماهیت سینما و نقد سینمای ایران و جهان، مقالات متعددی راجع به حقیقت هنر، هنر و عرفان، هنرهای جدید، رمان، نقاشی، گرافیک، تئاتر، هنر دینی و سنتی، هنر انقلاب و … تألیف کرد که اغلب آنها در سال ۱۳۶۸در ماهنامهی سوره به چاپ رسیدند. مباحث هنری و سینمایی او که در قالب مقالههایی چون تأملاتی در ماهیت سینما، آینهی جادو، قاب تصویر، زبان سینما در نشریههای فارابی و سوره به چاپ رسیده بودند، بعدها در کتاب آینه جادو گردآوری شدند. آینه جادو، اولین کتاب از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی مرتضی آوینی است که در سال ۱۳۷۰ توسط خود ایشان گردآوری و تنظیم شده است.
آوینی در همین دوران تحقیقاتی در خصوص مبانی سیاسی و اعتقادی نظام اسلامی و ولایت فقیه، غربزدگی و روشنفکری، تهاجم فرهنگی غرب، تجدد و تحجر و… انجام داد و مقالاتی در این زمینهها منتشر کرد. حاصل قلم او علاوه بر مقاله، تالیف چندین کتاب برجسته و ماندگار است که از میان آنها میتوان به کتابهای هر آنکه جز خود، مجموعهی سه جلدی آیینه جادو، توسعه و مبانی تمدن غرب، گنجینه آسمانی، تماشاگه راز، فردایی دیگر، نسیم حیات و… اشاره کرد.
مشاهده کمبودها و مشقات این اقشار جامعه، او را به سمت ساختن فیلمهای مستند کشاند. مستندسازی را با مجموعه تلویزیونی ظلم خوانین (مستند خان گزیدهها)، ششروز در ترکمن صحرا و سیل خوزستان آغاز کرد
اما مجموع مستندهای آوینی به بیش از ۱۰۰ فیلم میرسد. آخرین اثر او مجموعه ده قسمتی شهری در آسمان، راجع به محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر بود که تولید آن تا زمان شهادتش در هنگام تولید همین مجموعه ادامه یافت.
اما صدایی سید شهیدان اهل قلم را به خود میخواند، ندایی که سالها جستجویش کرده بود. «عقل به ماندن می خواند و عشق به رفتن، و این هر دو را خداوند آفریده است تا وجود انسان در آوارگی و حیرت میان عقل و عشق معنا شود . رنج مفتاح الخزائن غیبت است و نه عجب اگر راه حق محفوف در بلایا و دشواری هاست. سر مبارک امام عشق بر بالای نی رمزی است بین خدا و عشق. یعنی این است بهای دیدار...»
سرانجام نیز او بهشت گمشده وجودش را با گذر از تعلقات در خود باز یافت؛ ایمان گنجینه ای آسمانی. زادراه سفر زمینی انسان.
آوینی ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در حال بررسی موقعیت مجموعه مستند شهری در آسمان در منطقه فکه با مین برخورد کرد و بر اثر اصابت ترکش مین جانبهجان آفرین تسلیم کرد.
پیکر او با حضور مقام معظم رهبری و جمعی از هنرمندان و نویسندگان کشور، در گلزار شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مقام معظم رهبری از او بهعنوان سید شهیدان اهل قلم یاد کردند. همچنین به پاس خدمات مرتضی آوینی در حوزه هنری تبلیغات اسلامی، سالروز شهادت او روز هنر انقلاب اسلامی نام نهاده شده است.