نگاه به نقشه جغرافیایی ایران و محل قرارگیری آن در جهان، در صورتیکه با کمی تامل به آن نگریسته شود، میتواند نکات بسیار جالبی را هم نمایان سازد. برای درک بهتر موضوع هم لازم است تا ابتدا مثالی بسیار رایج آورده شود که در همه شهرها و روستاها هم قابل مشاهده است. چنانچه دقت در رفتار «گربهها» به ویژه توجه به رفتار گربههای خانگی و شهری از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
این موجودات ۶۶ درصد از عمرشان در خواب هستند و همیشه گرمترین و نرمترین مکانها را برای خوابیدن انتخاب میکنند. گربههای خانگی که همیشه در روی مبل و کاناپه و بیشتر در کنار بخاری، شومینه یا رادیاتور شوفاژ میخوابند و گربههای خیابانی که در فصل زمستان بر روی خودروها و بیشتر در درون محوطه موتور خودروها به خواب میروند. حال اگر در مقیاسی بزرگتر به این رفتار توجه شود، نکته بسیار مهمتری هم به چشم میآید. این موضوع که کشورمان تنها مکانی در دنیاست که ۵ گربهسان بزرگ آن را برای زیستن انتخاب کردهاند، چیزی است که اهمیت اقلیم و طبیعت ایران را نشان میدهد.
ایران تنها مکانی در دنیاست که بهطور همزمان «شیر»(ایرانی)، «ببر»(ایرانی)، «پلنگ»(ایرانی)، «یوزپلنگ»(ایرانی) و «کاراکال»(ایرانی) را در خود جای داده که با توجه به رفتار گربهها یعنی ایران یکی از گرم و نرمترین مکانهای دنیا برای حیات وحش و پتانسیل بسیار بالای برای جذب گردشگر و ورود ارز به کشور است.
حیوانات اندمیک(خاص) ایران کدامند؟
ایران تنها مکانی در دنیاست که بهطور همزمان «شیر»(ایرانی)، «ببر»(ایرانی)، «پلنگ»(ایرانی)، «یوزپلنگ»(ایرانی) و «کاراکال»(ایرانی) را در خود جای داده استایران کشوری با وسعت تقریبی ۱.۶ میلیون کیلومتر مربع، از شمال تا جنوب طیف وسیعی از پوششهای طبیعی متنوع به همراه شرایط جوی خاصیی دارد. این بدان معناست که صدها زیستگاه مختلف برای گونههای گیاهی و جانوری میتواند در جایجای ایران وجود داشته باشد که دارای اکوسیستم انحصاری خود است.
اکنون تمام اینها سبب شده است تا کشورمان علاوه بر ۸۲ میلیون انسان، میزبان بیش از ۲۰۲ گونه پستاندار، ۵۰۰ گونه پرنده، حدود ۲۳۲ گونه خزنده، ۲۲ دوزیست و ... باشد. اما در این بین جانورانی هم وجود دارند که اگر تمام کره زمین را هم سفر کنید تنها در ایران یافت شده و بومی میهنمان محسوب میشوند.
طبق آخرین آمارها ۲۳۲ گونه جانور در رده خزندگان در ایران یافت شد که از این میان ۶۶ مورد آنها ( حدود %۲۸.۴۵) بومی کشور ایران هستند. در رده دوزیستان ۲۲ گونه مختلف در در ایران حضور دارند که از این میان ۵ دوزیست به صورت بومی یا اندمیک در ایران زندگی میکنند. از میان این جانوران پرندگان و پستانداران به دلیل توجه انسان به همخانوادههای اهلی آنها وضعیت ملموستری دارند که گزارش پیشرو بخش اول مربوط به گربهسانان بزرگ ایرانی است که معرفی ۵ مورد آنها در گزارش پیشرو آورده شده است.
شیر ایرانی بزرگترین گربهسان
شیر ایرانی جمعیتی از شیرها است که اکنون تنها در جنگل «گیر» واقع در «گجرات هند» یافت میشود و به «شیر هندی» شهرت دارد. جمعیت شیر در آسیا نخستین بار توسط «یوهان نپوموک مایر» جانورشناس اهل اتریش به عنوان یک زیرگونه مستقل شیر توصیف علمی شد.
« ابوالفضل بیهقی» تاریخ نویس قرن چهارم و پنجم هجری حوالی بلخ را به عنوان شکارگاهی معرفی میکند که «مسعود غزنوی» به شکار شیر میرفته و «حمدالله مستوفی» هم در ۷۴۰ هجری قمری «کامفیروز» در نزدیکی شیراز را معدن شیر توصیف کرده است. تا حدود ۱۵۰ سال قبل این حیوان در منطقه وسیعی از دشتها و رشته کوه زاگرس، از استانهای آذربایجان غربی، لرستان، همدان، مرکزی، اصفهان، فارس، کردستان، کرمانشاه، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، شمال خوزستان (در اندیمشک و دزفول) تا استانهای کرمان، بوشهر و هرمزگان حضور داشته است.
شکار بیرویه این حیوان و تخریب زیستگاهها و همچنین شکار بسیاری از علفخوارانی مانند آهو، بزکوهی و ... که طعمههای آن محسوب میشوند، از جمله مهمترین عوامل انقراض شیر ایرانی است.
آخرین گزارش از مشاهده شیر ایرانی در طبیعت مربوط به سال ۱۹۴۱ یا ۱۹۴۲ (۱۳۲۰ شمسی) در شمال شهر دزفول است. این شیر با نژاد ایرانی اکنون در هند وجود دارد. شیر ایرانی پس از ۸۰ سال به ایران بازگشت که در باغ وحش ارم نگهداری میشود.
ببر ایرانی یا خزری
طبق شواهد موجود، آخرین ببر در ایران در سال ۱۳۳۲ در منطقهای که اکنون «پارک ملی گلستان» نامیده میشود شکار شد، اما گزارش دیگری از مشاهده ببر در سال ۱۳۳۸ در همین منطقه خبر میدهد. در اوایل دهه ۱۳۵۰ خورشیدی سازمان حفاظت محیط زیست یک تحقیق چند ساله را برای جستجوی ببر مازندران در جنگلهای شمال ایران انجام داد اما محققان در این مدت نتوانستند هیچ مدرکی در مورد وجود ببر پیدا کنند و انقراض قطعی آن را اعلام کردند.
انقراض یک گونه در طبیعت به معنای گسسته شدن زنجیره طبیعت است که بیشتر تاثیرات نامطلوبی مانند ازدیاد یک گونه (بیشتر مزاحم و آفت در طبیعت) دارد. پروژه احیای ببر در ایران در سال ۱۳۸۸ با ورود دو ببر سیبری به ایران کلید خورد، اما به دلیل بیماری و مرگ ببر نر عملا شکست خورده و مسکوت ماند. ببر گربهسانی بزرگ و منزوی است که بر خلاف شیر به تنهایی زندگی میکند و به دلیل سیستم تعریق بدنی نیازمند زندگی در مناطق تالابی و مسطح است، چرا که چابکی شیر را در شکار ندارد و استراتژی استتار مهمترین روش شکار این گربهسان است.
انقراض یک گونه در طبیعت به معنای گسسته شدن زنجیره طبیعت است که غالبا تاثیرات نامطلوبی مانند ازدیاد یک گونه (بیشتر مزاحم و آفت در طبیعت) داردپلنگ ایرانی
این زیرگونه از پلنگ تا حدودی نسبت به دو گونه قبلی از وضعیت بهتری برخوردار است و تقریبا در تمام نواحی ایرانی از بیابانی تا کوهستانی و جنگلی هم زیست میکند. هرچند تلف شدن و شکار این گربهسان بزرگ متاسفانه در کشورمان به صورت قاچاق همچنان ادامه دارد، اما تخریب زیستگاه و از بین رفتن طعمههای آن بزرگترین تهدید این جانور است.
یوز ایرانی
شناخته شدهترین گربهسان برای ایرانیان که وضعیت به شدت نگرانکننده و روبه انقراضی دارد، یوز ایرانی یا همان یوز آسیایی است که تعداد باقیمانده بالغ آن در طبیعت بسیار اندک است و از آنجا که از هر ۲۰ قلاده در هر ۱۸ ماه(بلوغ کامل) -به دلیل وجود دشمنان طبیعی- تنها یک توله بالغ میشود، تلف شدن یک و نیم یوزپلنگ در سال به معنای قرار گرفتن در مسیر انقراض کامل است.
محل زندگی این جانور هم مناطق کویری و استپی از شمال کرمان تا جنوب خراسان شمالی و از کویر نایین و یزد در غرب تا نواحی شرقی خراسان جنوبی بوده که امروزه به تعداد انگشتشمار در منطقه یزد و نایین و کرمان و منطقه حفاظت شده «توران» در استان سمنان وجود دارد. تفاوت عمده این جانر با پلنگ چثه کوچکتر، دست و پای بلندتر، خالهای ریز و توپر است.
کاراکال شکارچی کوچک
کاراکال، تنها گربه بدون خط و خال و به رنگ خاکی و دارای گوشهای نوک تیز استکاراکال، تنها گربه بدون خط و خال و به رنگ خاکی و دارای گوشهای نوک تیز است. محل زیست این جانور هم مناطق بیابانی و کویری است که به شدت کمیاب است و کمتر در معرض دید انسان قرار میگیرد.
جثه کاراکال بزرگتر از گربه اهلی است، بدن کشیده و استوانهای شکل، دست و پا بلند و پاها بلندتر از دستها است. گوشهای بزرگ و مثلثی شکل با دستهای از موهای سیاه به طول تقریبی ۵ سانتیمتر در انتهای آن. دم کوتاه و باریک حدود یک سوم طول سر و تنه است. موهای پشت انبوه، کوتاه و به رنگ زرد شنی متمایل به قرمز تا دارچینی متمایل به قهوهای با هالهای سیاهرنگ. زیر بدن، چانه و گلو سفید است. بالای چشمها و پشت گوشها سیاه است. خط سیاه باریکی از گوشههای دهان به چشمها امتداد دارد. این شکارچی کوچک شبگرد بوده و از پستانداران کوچکتر تغذیه میکند. آمار مشخصی از این جاندار در دسترس نیست اما گزارشهایی که تاکنون در مورد آن منتشر شده،حاکی از آن است که وضعیت چندان مناسبی ندارد.