داستانها از کهنترین جلوههای هنر در تمام اعصار هستند. همه انسان ها در هر زمان و مکان و با هر فرهنگی، مجذوب داستان خواهند شد و هیچکس در هیچ کجای جهان با این مقوله بیگانه نخواهد بود. خداوند نیز در کتاب آسمانیاش قرآن، برای هدایت مومنان از داستان استفاده کرده است، چرا که داستان ابزاری پرقدرت برای تغییر نگرش انسانهاست.
در آغاز، هنر و دستیابی به آثار هنری از جمله داستانها تنها در طبقه متمول جوامع میسر بود اما خوشبختانه امروز نور هنر تک تک خانه ها را روشن کرده است. در ایام قدیم تعداد و کیفیت آثار مکتوب بسیار محدود بود. مثلا حکما برای نقل آنچه بر معصومین گذشته تنها چند دست نوشته سینه به سینه گشته، داشتند که اگر همان نسخه خطی دستخوش حادثه میشد، شاید نسل بعدی از این روایت های هدایتگر محروم می ماندند اما امروز، حقیقتا شمار بالای چاپ و نشر این آثار شکرانه دارد.
به جرأت میتوان گفت داستانهایی که محور اصلیشان ائمه مخصوصا امام هشتم علی بن موسیالرضا (ع) هستند، عمیقترین تاثیرات اخلاقی و معنوی را بر روح و جان خواننده میگذارند. از آنجایی که امام رضا (ع) پناه مومنان ایران زمین است، همواره در بین شیعیان جایگاه ویژهای داشته و همین مهم مسیر تازهای در زندگی اهالی معرفت و ادب و همچنین تبیین فرهنگ رضوی ایجاد کرده است.
از طرفی مومنان، تشنه خواندن و شنیدن آثار داستانی درباره زندگی نورانی و پرشکوه حضرت رضا (ع) و پندآموزی از رفتار و کردار و ذات پاک ایشان هستند. همچنین داستانهایی پیرامون فلسفه و آداب زیارت، روایاتی از آموزههای حضرت و داستانهایی پیرامون حرمشناسی، تاریخ و معماری حرم مطهر و بسیاری جوانب دیگر پیرامون امام هشتم نیز از جذابیتهای فراوانی برخوردار است.
از زمانی که جهان مفتخر به خلق ادبیات رضوی شده است، سالهای زیادی نمیگذرد. سعید تشکری جزء اولین نویسندگانی بود که از دهه هفتاد به نوعی خود را وقف ادبیات رضوی و تبیین این فرهنگ کرده است.
استقبال خوانندگان از داستانهایی در حوزه فرهنگ رضوی، ساخت و ایجاد موزه کتاب ویژه در این زمینه را در اوجب واجبات امور فرهنگی قرار میدهد. داستانها و روایتهای امامرضا (ع) و یارانش میتواند عرصه مهم و تاثیرگذاری از ادبیات را تحت پوشش خود قرار دهد و چنین ظرفیتی دارد که می تواند به رکن ادبیات جهان بدل شود. پس چه چیز بهتر از آن که بستر ارائه آنها نیز به شکل درخور شان ایجاد شود.
نویسندگان آثار ادبی رضوی حتی میتوانند خود را از بند تاریخ نویسی و بازنویسی روایات سالیان دور رها ساخته و به عصر حاضر سفر کنند. امروز چه شفاعتها و شگفتیها که شمس الشموس واسط نمیشوند. کافی است بساط راز و نیاز و زیارت را ببریم و گوشهای از حرم مطهر امام دلها پهن کنیم و چند ساعت گوش دل به صدای گریه دلدادگانی بسپاریم که در حرم مشغول دعا و نیایش هستند.عدهای آمدهاند برای حاجت روایی و عدهای دیگر جهت شکر گذاری.
تعدادشان کم نیست شیفتگانی که شفای مریضی صعب العلاج را از حضرت عشق ملتمسانه خواستند و دلشان شکست از ظلمی که بر ائمه و معصومین مقرب درگاه روا شده است. رفتند و آمدند و زاری کردند از عمق دلهای شکستهشان و امام پاک کما فیالسابق ضامن شد. این نتیجه همیشگی است. این پایان اکثر قریب به اتفاق داستانهای هر کس با امام بخشندگی است.
اعجاز نور وجود پاک ثامنالائمه را در جای جای این خاک و ای بسا که تمام کره خاکی میتوان فریاد زد، چرا که این حقیقتی انکارناپذیر است. ائمه زندهاند و جاویدان و این را میتوان از توسلی که مومنان به آنها میجویند و پاسخهای این بزرگان به روشنی دریافت کرد. غرض از بیان این تکرار، اشارهای به رهایی از قید زمان است. بنویسیم و بگوییم که لحظه لحظه تاریخ پر است از اعجاز و شفاعت.
بزرگان ادبیات میگویند داستان، مهمترین و تاثیر گذارترین ابزار در تغییر نگرش و سبک زندگی است. آب زلال شفابخش، حاضر و صحرا به غایت عطش ناک است، چه خوب که این اکسیر جان بخش را مغتنم شماریم و سیرآب کنیم روح تمام مومنان شیفته ادبیات رضوی را، و جهانی را معطر کنیم به رایحه خوش روایات عجیب و شگفت انگیز نجات بشریت توسط نیروی الهی حضرت امام رضا علیه السلام.
کلام آخر اینکه ماهیت داستان را از هر جنبهای بررسی کنیم به ذهن و روح و تحولاتی میرسیم که گاهی زندگی خواننده یا شنونده را به دو نیم قبل و بعد از رویایی با آن تقسیم میکند و تجربه نشان داده است که داستانهایی که ریشه در واقعیت دارند، جذب مخاطب بالاتری نیز خواهند داشت. چه زندگیها که به متن داستان بدل نشدهاند و چه متنها که زندگی نشدهاند. به همت نویسندگان مومن و فرهیخته، وقایع رضوی تبدیل به داستانهای رضوی شده و خوانندگان آنها را زندگی خواهند کرد.