تهران- ایرنا- مریخ سیاره‌ای است که در شبکه نمایش خانگی به زیستگاه نسل آینده ایرانی‌ها تبدیل شده تا چالش‌های پیش روی جامعه و به ویژه زنان را به شکلی وارونه روایت کند.

این روزها مهم‌ترین رخداد حوزه زنان، تعیین تکلیف لایحه حمایت از آسیب‌دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در بهارستان است که بار دیگر نگاه‌های بسیاری را به موضوعات این حوزه دوخته است.

در این میان، برخی با اشاره به مسائل گوناگون زنان و ادعای وجود سوگیری‌های جدی جنسیتی در جامعه، مشکلات این حوزه را بسیار عمیق‌تر و گسترده‌تر از آن می‌دانند که صرفا با یک قانون تحولی در آن به وجود آید. از این منظر باید در فرهنگ عمومی جامعه تحولاتی جدی برای رفع بسیاری از مسائل و چالش‌های پیشِ روی زنان شکل گیرد.

این رویداد و مباحث مرتبط با آن بهانه‌ای است برای بررسی یکی از تولیدات سال گذشته شبکه نمایش خانگی که از تیر تا دی‌ماه پارسال در پلتفرم‌های فیلیمو و نماوا پخش شد.

در «روزی روزگاری مریخ»، نقش‌های جنسیتی وارونه می‌شود؛ زنان هر صبح برای کسب روزی حلال سر کار می‌روند از سمتی مردها خانه‌داری می‌کنند و تربیت فرزندان با آنان است.

در سریال روزی روزگاری مریخ، زنان در جنگ زن-مرد، پیروز شده‌اند و حال همان اشتباهات مردان را تکرار می‌کنند با این تفاوت که لذت پیروزی را هم به رخ آن‌ها می‌کشند

زندگی ایرانی در سیاره همسایه

در زندگی مریخی، تخیلات و غیرممکن‌ها، ممکن و عادی می‌شوند. آدم‌فضایی‌ها عمده جمعیت مریخ هستند و انسان‌ها در اقلیت‌اند. مردم با سفینه‌های فضایی جابجا می‌شوند و در چهل سالگی هنوز نوجوانند. علم پیشرفت زیادی داشته و سرطان به راحتی و در چشم برهم‌زدنی در کلینک‌ها درمان می‌شود.

در این سریال در نگاه اول همه چیز دگرگون و ناشناخته به‌نظر می‌رسد اما اگر بیشتر دقت کنیم، به غیر از سفینه‌های فضایی، درمان سرطان و اتفاقاتی از این دست، مریخ ۱۷۰۰ از نگاه نویسنده، جهان امروز ما است، مردم کره زمین مردم ایران هستند و مردم سایر سیارات مشتری، زحل و... مردم سایر کشورهای جهان. این تناسب اگرچه به مخاطب کمک می‌کند تا ارتباط بیشتری با سریال داشته باشد، اما گاه در این تناسب زیاده‌روی می‌شود و با آن‌که سریال در زمان آینده ترسیم می‌شود، تاثیر روانی آن در زمان حال به چشم می‌آید.

از مطلوبیت قانونمندی و خدمت‌رسانی تا زشتی نژادپرستی و رانت‌خواری در سیاره سرخ

به طورکلی آموزه‌های اخلاقی و حتی کلیشه‌ای بسیاری در سریال وجود دارد که زبان و بازی طنز آن، از حس نامطلوب برای مخاطب می‌کاهد. افسوس آیندگان از مصرف نادرست انرژی‌ها، آب و منابع‌زیرزمینی، تخریب و آسیب‌رساندن به محیط‌زیست، کشتار و جنگ‌های بی‌رحمانه از افسوس‌های پرتکرار زمینی‌های ساکن مریخ است از که از جد ۴۰۰ساله خود گله می‌کنند.

از طرفی بهبود برخی فرهنگ‌ها در این سیاره سرخ، غیرمستقیم به رفتارهای نادرست انسان‌های قرن ۱۴ اشاره می‌کند. در مریخ قوانین سفت و سختی وجود دارد که مردم آن می‌دانند رعایتش تا چه میزان در بهبود شرایط جامعه‌شان تاثیر دارد. احترام به قوانین از کودکی در آنان نهادینه شده و جای بحث و شبهه در آن نیست، رانت خانوادگی در مدیریت‌ها جرم بزرگی است و خدمت به ملت بدون چشم‌داشت مالی، از ارزشمندترین کارها است یا آن‌که فضای انتخابات‌ها در این سیاره باید به دور از هرگونه حواشی، پشت‌پرده‌های نادرست و تخریب نامزدها باشد. نژادپرستی در جامعه ممنوع است و قس علی هذا...

البته که در تمامی موارد مثبت سریال، «آقا جون» یعنی ناصر قرن ۱۴ما (با بازی سام درخشانی)، راه فراری برای قوانین یا تمسخر اقدامات خوب پیدا می‌کند.

مریخ و ناهنجارهای هنجارنما

با وجود آنچه گفته شد، طرح برخی اقدامات به‌عنوان فرهنگ آینده یا اتفاقات روزمره آن تاثیرات نامناسبی را می‌تواند به همراه داشته باشد؛ که به اختصار به چند مورد عمده آن اشاره می‌شود:

زنان و مردان در جنگ

همانطور که گفته شد در این سریال نقش‌های زنانه و مردانه جابجا شده است. وظایفی را که امروزه زنانه تلقی می‌شود، مردان مریخ و وظایف مردانه را زنان آن سیاره انجام می‌دهند. باتوجه به روند سریال، دلیل این تعویض نقش را می‌توان به نمایش گذاشتن مشکلات و مسائل زنان یا حتی اشاره به برخی فرهنگ‌های غلط در خانواده دانست؛ برای مثل، «لونا» نقش اول زن سریال (با بازی ویشگا آسایش) به طور کلی با کارکردن «اسی» (اسکندر) شوهر خود مخالف است و کارکردن مردان را از اساس اشتباه می‌داند یا نامزدهای مرد در انتخابات تحقیر می‌شوند، فقط به جرم مرد بودن و جامعه به توانایی‌های آن‌ها نگاه مثبت ندارد.

یکی از موضوعاتی که در سریال مریخی به آن پرداخته شده دشواری و در واقع بی‌حاصلی فرزند برای خانواده است؛ فرزندی که گاه باعث از بین رفتن جایگاه والدین و سرافکنده شدن آن‌ها در جمع خانواده می‌شود

بیان مشکلات به زبان طنز به خصوص اگر غیرمستقیم باشد، بدون شک از اثرگذارترین شیوه‌های انتقاد است، اما سریال در این موضوع به‌قدری زیاده‌روی می‌کند که اساسا زن و مرد را در یک جنگ تمام‌عیار روبه‌روی هم قرار می‌دهد. برداشتی که مخاطب از تماشای آن دارد، این است که در زمین و در همین حوالی خودمان، مردان همگی بی‌رحم، به‌دنبال محدود کردن زنان و استعدادهای‌شان هستند. یا نقش‌های زنانه امروزی اعم از خانه‌داری و مادری به‌قدری منفی و بی‌ارزش تلقی می‌شود که انجام دادن آن وقت تلف کردن است.

زحمات اسی در خانه از سوی لونا دیده نمی‌شود و بارها شاهد هستیم که او از وقت گذاشتن برای فرزندش «گاندی» پشیمان است. البته که رفتار نامناسب لونا با او و قدری اغراق در سریال، واقعا تربیت گاندی را مانع شکوفایی سایر استعدادهای پدر خانه نشان می‌دهد. کوچکترین مثال را در سکانس‌هایی می‌بینیم که در برخی موارد لونا به‌گونه‌ای با او در مقابل فرزندشان برخورد می‌کند که اقتدار او لطمه می‌بیند و دیگر حتی پسرش برای حرف‌های او ارزشی قائل نیست.

در واقع می‌توان گفت نقد یک‌طرفه بدون نشان دادن بخشی از واقعیت و بدون ارائه راهکار یا جایگزین برای ایرادات فعلی، نتیجه‌ای جز سیاه‌نمایی از شرایط حاضر را ندارد. زنان مریخی از گذشته درس نگرفته‌اند و به دنبال اصلاح رفتارهای اشتباه اجداد خود نیستند و صرفا در این جنگ زن-مرد، پیروز شده‌اند و حال همان اشتباهات مردان را تکرار می‌کنند؛ با این تفاوت که لذت پیروزی را هم به رخ آن‌ها می‌کشند.

فرزند یا مایه شرمساری؟

این روزها که کشور با بحران جمعیت دست و پنجه نرم می‌کند، تمام ساختارها باید در راستای مقابله با آن و آماده‌سازی بسترهای اقتصادی و فرهنگی برای افزایش جمعیت باشند.

رسانه و به‌خصوص فیلم و سریال می‌تواند نقش پررنگی در فرهنگ‌سازی داشته باشند؛ اما آن‌چه در جریان این سریال به وضوح مشخص است، امیر کاظمی بازیگر نقش گاندی، تک فرزند خانواده، جز مایه سرافکندگی و شرمساری خانواده بودن، نقش دیگری در زندگی آن‌ها نداشته است. پدر و مادر او نیز بارها به شکل مستقیم به این موضوع اشاره می‌کنند. تربیت او، عمر پدر را تباه ساخته و مانع از پیشرفتش شده، نه در درس پیشرفت دارد و نه از پس کارهای شخصی‌اش به درستی بر می‌آید. حتی مادر صرفا بخاطر سختی سرپرستی او، خود را لایق نمایندگی شهرش می‌داند، با این عنوان که کسی که گاندی را بتواند مدیریت و سرپرستی کند، قطعاً از پس نمایندگی شهر هم برمی‌آید.

عدم هماهنگی والدین در تربیت فرزند نیز از دیگر نکات این سریال است که گاه باعث از بین رفتن جایگاه والدین و سرافکنده شدن آن‌ها در جمع خانواده می‌شود.

ناهنجاری‌هایی که وارونه روایت می‌شوند

برخی دیگر از سکانس‌ها برخلاف آن‌چه تا به الان گفته شد قصد نمایش مستقیم رفتارها را ندارد اما می‌تواند اثر خود را غیرمستقیم بر مخاطب بگذارد.

۱- نیمه تاریک ماه

جذابیت و راه‌گشا بودن دروغگویی، تمسخر شخصیت افراد خصوصا نقش‌های پدر، ازدواج‌های متعدد بدون شناخت همسر، سرد بودن رابطه زوجین، گسسته بودن روابط فامیلی و... از ناهنجارهایی که سریال به تصویر می‌کشد

دورهمی‌های غیرقانونی مریخ (پارتی‌ها) در «نیمه تاریک ماه» برگزار می‌شود. گاندی به عنوان نسل جوان در سریال، علاقه زیادی به این تفریحات دارد. اگرچه در قسمت‌های ابتدایی سعی در اشتباه نشان دادن رفتار او می‌شود، اما در ادامه نه تنها با رفت‌وآمد او به نیمه تاریک مخالفت نمی‌شود، بلکه با مشارکت پدر و جدمادری (ناصر) همراه می‌شود. شرکت در این مراسمات، جذاب، هیجان‌انگیز و نیاز جوانان دیده می‌شود.

۲- شیر یا خط؟

ناصر که در زمان خود خلافکاری خرده‌پا بود و حتی شانس خوبی در شرط‌بندی نداشت، ۴۰۰سال بعد که به مریخ فرستاده می‌شود، شرط‌بندی و قمار را به عنوان راهی جذاب، آسان و سودمند به فرهنگ سیاره مریخ اضافه می‌کند و چنان با شوق و علاقه آن را توضیح می‌دهد، لونا که پیشرفت خوبی در شغلش نداشته، تصمیم می‌گیرد کار خود را رها کند و به شرط‌بندی نگاه اقتصادی ویژه‌ای داشته باشد. البته که در این راه «شانس» و «اقبال» نیز مطرح می‌شود که اسی به طور خانوادگی آن را به ارث برده است. در حالی که کنار هم قرار گرفتن شانس، شرط و قمار هیج سنخیتی با فرهنگ ایرانی-اسلامی ندارد.

۳-اینجا روابط آزاد هم هست...

در مریخ هنوز ازدواج وجود دارد. اگرچه باید مردان خود را ساکت و باحیا نشان دهند تا بانوان مریخی از آنان خوششان آمده و خواستگاری کنند اما روابط خارج از عرف نیز غیرمستقیم در آن به چشم می‌خورد؛ ازجمله رابطه دو مرد از دوستان اسی که ازقضا با یکدیگر زندگی می‌کنند. شوخی‌ها، وابستگی و دیالوگ‌های آن‌ها به طوری است که نمی‌توان برداشت دو دوست معمولی را صرفا از آن‌ها داشت. با آن‌که این رابطه به صورت چراغ خاموش در سریال پیش می‌رود، اما بعد از گذشت حدود ۲۰قسمت از آن می‌توان به راحتی به غیرمعمولی بودن رابطه آن‌ها پی برد.

۴-دیگر ناهنجارهای هنجارنما

جذابیت و راه‌گشا بودن دروغگویی، به سخره گرفتن شخصیت افراد (خصوصا اگر پدر باشید)، ازدواج‌های متعدد بدون شناخت همسر، سرد بودن رابطه زوجین، گسسته بودن روابط فامیلی و... از دیگر مواردی است که می‌توان به عنوان هنجار به آن اشاره کرد.

حرف آخر؛ نیاز به فرهنگ‌سازی برای زندگی مدرن و خانه‌های هوشمند

اگرچه که سریال گاه با هدف اصلاح اشتباهات و جبران خلاءهای فرهنگی و ساختاری جلو می‌رود، اما عادی‌سازی برخی هنجارها و بی‌توجهی به آثاری که می‌تواند در آینده داشته باشد نیز باید مورد بررسی قرار گیرد. البته که برخی دیگر از موضوعات نیز وجود دارند که شاید جایگاه بینابینی در این تقسیم‌بندی داشته باشند، از جمله هوشمندسازی خانه‌ها و استفاده از ربات در منازل.

آنچه مشخص است، علم، دانش و اختراعات اغلب با هدف تسهیل و بهبود شرایط زندگی انسان‌ها پیش می‌رود و پشت کردن به آن‌ها تصمیم عاقلانه‌ای نیست، اما نیاز به فرهنگ‌سازی و بررسی سود و زیان آن‌ها قبل از رواج‌شان در زندگی‌ها ثابت شده است.

بدون شک دنیا به سمت هوشمند شدن خانه‌ها پیش می‌رود؛ روزانه اختراعات بسیاری در این زمینه ثبت می‌شود، همانند آن‌چه که از خانه هوشمند و عادی شدن ربات در خانه‌ها در این سریال نمایش داده شد. اما بیش از نمایش این دست از اتفاقات نیازمند فرهنگ‌سازی آن هستیم. که امید است به این مهم و بررسی نقدهای انجام شده از سوی عوامل تهیه سریال و مسئواین شبکه‌های نمایش خانگی توجه شود.