به گزارش خبرنگار ایرنا، دلم میخواست درباره ناجی سرنشینان اتوبوس حادثه دیده در ۲۵ کیلومتری سمنان در محور دامغان - سمنان بیشتر بدانم و بعد از چندین ساعت پرس و جو در نهایت شماره تماس این جوان شجاع و مسئولیتپذیر را یافتم.
تماس گرفتم و پس معرفی خودم و قدردانی از اقدام نجاتبخشش، از وی برای حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) مرکز سمنان و انجام مصاحبه دعوت کردم.
جوان تایبادی و ناجی ۳۰ مسافر، راننده و کمکراننده اتوبوس دچار آتشسوزی که در سمنان پیگیر امور مرتبط با حادثه بود پس از ساعاتی کش و قوس و خستگی ناشی از حجم مشغلهاش، سرانجام در ایرنا حاضر شد. ابتدا سن و سال و چگونگی حادثه را از او پرس و جو کردم که خود را «سهیل زحمتکش» ۲۳ ساله اهل تایباد معرفی کرد و ادامه ماجرا ...
وی اظهار کرد: اتوبوس از تایباد به سمت تهران و کرج در حرکت بود که در محور دامغان به سمنان نزدیکهای صبح در صندلی کنار راننده در حالت خواب و بیدار بودم که ناگهان در همان حال متوجه شدم راننده محکم همه توان خود را متمرکز کرده تا کنترل کامل فرمان را از دست ندهد، در حالی که اتوبوس از جاده اصلی خارج شده بود، راننده تلاش میکرد از سقوط اتوبوس به گودال کنار جاده جلوگیری کند.
زحمتکش کمی مکث کرد، گویی اضطراب آن لحظات دوباره بر جانش سوهان میکشید، عرق سردی کرده بود و دوباره ادامه داد تمامی روایتی که از تصادف به خاطرم میآید، در کسری از ثانیه اتفاق افتاد و خدا را شاکرم که توانستم جان مسافران را نجات دهم.
کمی بر هیجاناتش چیره شد و درباره چگونگی شرح حادثه ادامه داد: اتوبوس به گاردریل کنار جاده برخورد کرده و به سمت گودال منحرف شده بود.
در حالی که جنس صدایش ترس در هنگام وقوع حادثه را به مخاطب منتقل میکرد، افزود: راننده در تلاش بود از سقوط اتوبوس به دره با محکم نگهداشتن فرمان جلوگیری کند، اما باک سوخت اتوبوس در اثر برخورد با گاردریل سوراخ شد و تلاش راننده هم نتیجه نداد و اتوبوس به داخل یک گودال نه چندان عمیق افتاد.
صدایش میلرزید؛ گویی توان سخن گفتن نداشت، کمی مکث کرد و ادامه داد: به خودم که آمدم متوجه شدم اتوبوس از سمت راننده به دلیل آسیب باک و اصطکاک با زمین و ایجاد جرقه، آتش گرفته و سرنشینان داخل اتوبوس محبوس شدهاند.
وی ادامه داد: نمیدانم چه شد، اما گویی ضمیر ناخودآگاهم مرا یاری کرد. آتش از بیرون سقف سمت چپ جلوی اتوبوس زبانه میکشید، من شیشه جلویی و سمت راست را با استفاده از چکش مخصوص این کار شکستم و فریاد زدم مسافران سریع اتوبوس را ترک کنند و فاصله بگیرند. بعضیها هنوز هوشیار نبودند و به کمک نیاز داشتند که کمکشان کردم و وقتی خارج شدند، خانمی هم جزو مسافرها بود که سریع برای خارجشدن کمکش کردم.
وی گفت: یادم آمد کمک راننده در جاخواب زیر اتوبوس خواب است.
دوباره سکوتی همراه با ترس وجودش را گرفت و افزود: به سرعت خودم را به اتوبوس رساندم و با ضربه، لگد و هر طور بود در را باز کردم و کمک راننده را نجات دادم.
وی در پاسخ به این پرسش که چرا فقط به فکر حفظ جان خودت نبودی و زودتر فرار نکردی، تاکید کرد: من به عنوان کمکراننده مسوولیت داشتم و وجدانم اجازه نمیداد فقط در آن لحظه به فکر خودم باشم. آن لحظهها همه فکر و ذهنم مسافرها بودند. بخشی از مسوولیت جان مسافرها و اتوبوس با این قیمت به عهده من بود.
با خودم زمزمه میکردم درود بر شرافت و غیرت فردی که با نجات جان این ۳۰ سرنشین مانع از نشستن گرد غم بر دل خانوادههای زیادی شد، درود بر چنین جوان باغیرتی، خداوند دلش را شاد و آرزوهایش را برآورده سازد...