«حامد نوبختیگانه» روز شنبه و به بهانه ۲۵ فروردین ماه و روز عطار نیشابوری در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: نسخهای از کتاب «جوهرالذات» در کتابخانه «لنینگراد» مربوط به سال ۸۸۴ هجری قمری و نسخهای دیگر از همین کتاب در کتابخانه «قونیه» مربوط به سال ۷۳۶- ۷۳۵ هجری قمری جای هیچگونه تردید برای این نظر باقی نمیگذارد.
وی ادامه داد: با توجه به این موضوع، شاعری به نام عطار «تونی» در قرن نهم، داستانی بربافته است که هیچگونه سندیت علمی ندارد.
وی اظهار کرد: تذکرهنویسان آثاری چون الهینامه، اسرارنامه، مصیبتنامه و منطقالطیر را به عطار نسبت میدهند و همه آنان جز یک عده معدود در دوره معاصر، در نسبت دادن کتاب «مظهرالعجایب» به ایشان تردید ندارند.
کارشناس ادبیات شیعی بیان کرد: «نفیسی» شاید برای نخستینبار از عطار دیگری که در قرن نهم بوده، یاد کرده و وی را فردی شیاد و جعال دانسته که تمایل داشته از شهرت «عطار نیشابوری» استفاده کند؛ او در این باره میگوید: «هرکس که اندک مایهای از ذوق و شعر و اندک ممارستی در زبان فارسی داشته باشد و گاهگاهی شعری خوانده باشد چون کتاب منطقالطیر، سپس لسانالغیب و اشترنامه و مظهرالعجایب و جواهرالذات را هم بخواند، نخستین چیزی که دیده و ذهن او را خیره میکند، مغایرت آشکار در میان روش سخن و طرز فکر او در میان این ۲ سلسله کتاب است».
به گفته «نوبخت یگانه»، «نفیسی» معتقد است که «اگر کسی چون او دلیر و بیپروا باشد، میگوید محال است باور کند که این ۲ سلسله کتاب را یک تن نوشته و یک تن سروده باشد؛ در نظر من چون آفتاب روشن است که مردی در قرن نهم بوده است از مردم تون که دلش میخواسته به شاعری و پیشوایی فکری کارش در جهان بگیرد؛ پس تردیدی نیست که عطار تونی در قرن نهم بوده، نام یکی از کتاب های خود را «مظهر العجایب» گذاشته که یکی از القابی است که شیعه به امام نخست داده و پیش از آن در زبان فارسی سابقه نداشته است».
وی بیان کرد: از دیگر محققان که بعد از «نفیسی» به طور جدی این انتساب را مردود میداند، «شفیعی کدکنی» است که میگوید «اغلب اینها (مظهرالعجایب، لسانالغیب و غیره) حاصل یاوهگویی درویشهای بیکار است که اندیشههای علیل و تخیلات چرسی و بنگی را به صورت بیمارگونه به دست آیندگان سپردهاند» .
این کارشناس ادبیات افزود: در مقابل «محمد قزوینی» نخستین کسی که درباره فریدالدین عطار تدقیق جدی به عمل آورده و نتیجه کار خود را در مقدمه تذکرةالاولیا به چاپ رسانده است به طور قطع این کتاب را از عطار میداند و بارها به آن استناد میجوید.
نوبخت یگانه افزود: چند تن از پژوهشگران ایرانشناس خارجی نیز این انتساب را مورد تأیید قرار دادهاند؛ همچون «ادوارد براون» در کتاب «تاریخ ادبیات ایران از فردوسی تا سعدی» جلد دوم یا «ادوارد ویچ برتلس» که این انتساب را با توجه به نسخهشناسی درست میداند و میگوید: «نسخه خطی پرارزشی از فریدالدین عطار در کتابخانه همگانی دولتی لنینگراد است که شامل منظومه بزرگ عطار میشود» و میافزاید «نام آثاری که در نسخه خطی است میخوانید: مظهرالعجایب، جواهرالذات، لسانالغیب و غیره » این نسخه مربوط به سال ۸۸۴ هجری قمری هست که از نسخهای روبرداری شده که آن رونوشتی از نسخه خود مؤلف بوده است.
وی ادامه میدهد: استاد «هلموت ریتر» در مقالهای این موضوع را مورد بررسی و دقت قرار داده و کتاب «مظهرالعجایب» را از آثار عطار دانسته و در نشریهای که در این مورد در ترکیه به چاپ رسیده است، با توجه به نسخه خطی کتاب «جوهرالذات» که مربوط به سال ۳۶- ۷۳۵ هجری قمری است؛ دیگر تردیدی به جای نمیماند که چنان که آقای «نفیسی» و «شفیعی کدکنی» مدعی هستند، شاعری که در قرن نهم میزیسته وجود خارجی ندارد و تمام استدلالها در این مورد بر مبنای تعصب است.
این کارشناس ادبیات شیعی اضافه کرد: چنانکه «یان ریپکا» در تاریخ ادبیات خود میگوید: «معلوم نیست که فریدالدین محمد عطار تونی مشهدی که به ظاهر شعر میسرود و «نفیسی» و پژوهندگان دیگر نیز شعرهایی را به او نسبت دادهاند، چه کسی بوده و چگونه شعر میسروده است!» و از طرفی نسبت دادن «سفیه و نادان» و خطاب قرار دادن با چنین عناوینی، توهین نسبت به دیگر پژوهشگران است که در واقع این کتاب را از عطار نیشابوری میدانند.
به گفته وی حتی اگر ثابت شود که این کتاب یعنی «مظهرالعجایب» از قرن نهم و ساختگی است نیز دلیل نمیشود به خالق این اثر - به هر عنوانی- بیاحترامی شود؛ «مظهرالعجایب» به توضیح «محمد قزوینی» یکی از تألیفات آخری عطار است و این کتاب را به نام علی ابن ابیطالب [علیهما السلام] که یکی از القاب او «مظهرالعجایب» است ساخته و در این کتاب بر خلاف کتب سابقه که به صراحت اظهار میدارد از اهل سنت و جماعت است، اظهار تشیع میکند، ائمه اثنی عشر [علیهمالسلام] را مدح میکند و سراسر کتاب به همین منوال هست.
نوبخت یگانه افزود: بعد از ظهور این کتاب، فقیهی از فقهای ذی جاه مقتدر که اهل سمرقند بوده به عطار تهمت رفض (شیعیگری) زده و کتاب را سوزانیده و فتوا بر وجوب قتل عطار نوشته تا اموال او را به غارت و خانهاش را خراب و او را نفی بلد؛ خواستهاند او را بکشند، خداوند او را به طریقی محفوظ داشته است.
وی ادامه داد: بعد از این واقعه کتاب «لسانالغیب» را که ظاهرا آخرین تألیف او به شمار میرود در مکه به نظم آورده است؛ آغاز این کتاب با نعت(ستایش) حضرت رسالت صل الله علیه واله است و با نعت شاه اولیا علی علیه السلام و نعت اولاد طاهر ایشان علیهم السلام تا به واقعه غدیر خم و در نهایت خاتمه کتاب و آغاز کتاب «مظهرالعجایب» در نعت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و در آفرینش انسان و مبدأ و معاد. در مجموع اشعار این کتاب ۱۰هزار و ۵۰ بیت است.
این کارشناس ادبیات شیعی اضافه کرد: اشعار این کتاب بر یک سیاق نیست؛ گاهی شانه به شانه «منطقالطیر» پیش میرود و گاهی تنه بر تنه او میزند و گاهی نیز به اندازه شعری است که از شاعری مبتدی سر زند.
به گفته وی با توجه به این قسم اخیر است که گاهی بعضی از صاحبنظران و منتقدان شعر که اشعار این کتاب را به قضاوت میکشند را به انتقاد میگیرند و این عادلانه نیست زیرا در یک نظر متقن و دقیق باید تمام یک موضوع را در نظر داشت و سپس به انتقاد نشست؛ در این صورت است «مظهرالعجایب» به یکی از آثار فاخر ادبی جلوه، و ماندگاری خواهد داشت.
بعد از این گویم همه نعت رسول / حضرت حق کرده عرفانش قبول
حق نخواهی دید الّا با علی / رهبر کل جهان است آن ولی
ناصبی آن کس که دین را غصب کرد / او برای خود کسی را نصب کرد
ترک رای احمد و امر خدا / کرد و پیدا کرد از خود رهنما
من همی گویم امام حق علیست / در دو عالم بیشکی او خود ولیست
حق تعالی گفت در خم غدیر / با رسول الله از آیات منیر
مرتضی ولی عهد من بود / هر که این سر را نداند زن بود
هر که او در دین من باشد درست / مهر حیدر در دلش باید نخست
هر که را باشد امیر و پیشوا / بعد من باشد امیرش مرتضی
مرتضی و آل او یک مظهرند / حیدر و اولاد او از یک گوهرند
حب ایشان دار و راه شرع رو / تا کنی در مزرع ایمان درو
هیچگاه زبان به مدح امرا نگشود
ابو حامد [ابوطالب] محمد، ملقب به فریدالدین، مشهور به عطار، از شعرای نامدار و بزرگ تاریخ ادبیات ایران است که ۳۹ سال در جمع اشعار و کلمات عرفا اشتغال داشته و به هیچگاه زبان به مدح کسی از ملوک و امرا عصر خود نگشوده است.
وی از معاصرین سلاطین خوارزمشاهی است و ولادت او بین سالهای ۴۸۲ و ۴۸۳ هجری قمری بوده و بیشتر تذکرهها وفات شیخ را در ۶۲۴ هجری قمری دانستهاند.
وی صاحب تألیف و تصانیف بسیاری است و تعداد آثار وی به بیش از ۳۰ کتاب میرسد (اگرچه میان محققان در تعداد این کتب و انتساب آن به عطار اختلاف وجود دارد).
ایشان به فن طب مشغول بوده و داروخانهای بسیار معتبر داشته و وجه لقب وی به عطار نیز از همین بابت است.
زادگاهش قریه کدکن در تربت حیدریه فعلی است و به بیشتر کشورهای اسلامی مانند خراسان، هندوستان و ترکمنستان مسافرت کرده و بالاخره به نیشابور آمده و در آن جا اقامت گزیده است.