فهرست حیواناتی که خاص ایران هستند، میتواند برای علاقه مندان به محیطزیست همواره جذاب و جالب باشد. شاید نتوان از میان تمام مطالبی که در این مورد نوشته و منتشر شده، به نکات متمایزی اشاره داشت، اما بازگویی و یادآوری این سرمایههای ارزشمند با زبانهای مختلف، یکی از راههای برجسته کردن نقش این حیوانات در حیات ما انسانهاست.
گزارش پیشرو مربوط به پستانداران گیاهخواری است که هرچند در گذشته زیستگاه گستردهتری از کشورمان را داشتند، اما این روزها تنها در ایران زندگی میکنند و از کل پهنه طبیعت جهان، کشورمان را به عنوان مامن خود انتخاب کردهاند.
تنها ۲۵۰ راس گوزن زرد در ایران وجود دارد که از این نظر در فهرست حیوانات در خطر انقراض قرار داردگوزن زرد ایرانی
Dama dama mesopotamicaنام علمی این جاندار است که شایسته قرارگیری در صدر لیست پستانداران گیاهخوار ایران است. این گونه گوزن که به «گوزن زرد ایرانی» هم شهرت دارد، از پستانداران زیبا و کمیاب در جهان و از جمله سه گونه گوزنی است که در ایران زیستگاه دارند. گوزن زرد ایرانی (میانرودانی یا بینالنهرین)، «مرال» (گاو کوهی یا گوزن قرمز) و «شوکا»، خانواده گوزنهای ایران را تشکیل میدهند. در این میان، اگر گفته شود که گوزن زرد ایرانی که حیوان ملی کشور نیز به حساب میآید، زیباترین گونه گوزن در دنیاست، سخنی به بیراهه نیست.
مهمترین زیستگاه گوزن زرد ایرانی در گذشته، نواحی زاگرس و استانهای غرب و جنوب غرب کشور در خوزستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و فارس بود.
بهترین و مطلوبترین زیستگاه قدیم این نوع گوزن بومی را جنگلهای باز میدانستند. جنگلهای برگریز زاگرس، جنگلهای بلوط و پسته وحشی زاگرس، جنگلهای گز حاشیه رودخانههای مناطق دز و کرخه در استان خوزستان، بوتهزارهای جنگلی و پارکهای طبیعی چون پارک طبیعی پردیسان تهران، از جمله این مناطق به شمار میآمد.
امروزه، بیشترین جمعیت گوزن زرد ایرانی در جزیره اشک دریاچه ارومیه دیده میشوند که متاسفانه بهدلیل خشک شدن این دریاچه، در خطر انقراض قرار دارند.
گوزن را در فرهنگ و تاریخ کشور ایران، نمادی از مراقبت، نجابت و فروتنی میدانند. در آثار باستانی ایران نیز چون سنگنگارههای تیمره، سفالینههای تمدن سیلک کاشان، حکاکیهای طاق بستان کرمانشاه و تخت جمشید و نیز در طراحی فرش پازیریک (قدیمیترین فرش بافتهشده جهان) و قالیچههای بلوچی، نقوشی از گوزن یا شاخهای آن به چشم میخورد که همگی این آثار، نشان از وفور این حیوان در حیات وحش ایران از گذشته تا به امروز دارد.
در دهه ۱۹۴۰ تصور میشد این حیوان به کلی منقرض شده باشد اما بررسیهای بعدی در سال ۱۹۵۶ نشان داد تعداد کمی در حدود ۲۵ رأس از آنها در جنگل کوچکی در اطراف رودخانههای دز و کرخه باقیماندهاند. پس از آن دولت وقت با استفاده از نیروی انسانی ۴۰۰ کارگر و پس از ۶ هفته تلاش موفق شد تا چهار راس گوزن زرد (۲ ماده و ۲ نر) را در «جنگل اکیپه» واقع در ۱۱۸ کیلومتری اهواز و ۱۵ کیلومتری شوش زندهگیری نمایند. در ایران تلاش شد تا با زندهگیری، تکثیر در اسارت و رهاسازی دوباره این گوزنهای زرد ایرانی نسل آنها حفظ شود که این اقدام با انتقال همین تعداد گوزن باقیمانده به «جزیره اشک» در دریاچه ارومیه، منطقه حفاظتشده «دشتناز» ساری و باغوحش تهران میسر شد.
اکنون علاوه بر مناطق یاد شده گوزن زرد در ایستگاه «میانکتل فارس» و جنگلهای بلوط حفاظت شده در شمال «ایلام» هم به عنوان مراکز تکثیر و پرورش گوزن زرد ایرانی هستند. تنها ۲۵۰ راس گوزن زرد در ایران وجود دارد که از این نظر در فهرست حیوانات در خطر انقراض قرار دارد.
گور ایرانی بر خلاف سایر زیرگونههای خود در تهدید انقراض قرار گرفته و کمتر از ۱۰۰۰ راس از آنها در جهان یا به عبارتی در ایران باقی مانده استگور ایرانی
«گورخر» ایرانی با نام علمی Equus hemionus onager شناخته میشود. زیستگاه این جانور ارزشمند «پارک ملی توران» و منطقه حفاظت شده «بهرام گور» است که در گذشته در همه نواحی کویری و بیابانی ایران از کویر مرکزی در بخش بادرود واقع در شمال شهرستان نطنز و آران و بیدگل تا نواحی جنوبیتر نایین، یزد و نواحی از کرمان، قلمرو داشت.
وضعیت بقای گورخرها کاملا مناسب بوده و در فهرست IUCN در معرض خطر انقراض یا تهدید قرار ندارند. اما این توصیفات برای گورایرانی همخوانی ندارد. گور ایرانی بر خلاف سایر زیرگونههای خود در تهدید انقراض قرار گرفته و کمتر از ۱۰۰۰ راس از آنها در جهان یا به عبارتی در ایران باقی مانده است. گورخرهای ایرانی که از نژاد گورهای آسیایی هستند پیش از این در کشورهایی مانند چین و هند نیز یافت میشدند.
به لحاظ ظاهری این حیوان شبیه الاغهای اهلی است و رنگ خاکی مایل به نارنجی آنها شاید نقطه تمایز آنها با همخانوادههای اهلیاش باشد.
آمار به روزی از تعداد قوچ و میشهای لارستانی وجود ندارد، اما احتمال میرود تعداد آنها کمتر از ۷۰۰ راس باشد
قوچ و میش لارستانی
نام علمی Ovis orientalis laristanica مختص این جاندار کوچک و چابک است که هماکنون در استان فارس، شهرستان لارستان، «منطقه حفاظت شده هرمود» و مناطق همجوار آن یعنی کرمان و هرمزگان هم زیست میکند. قوچ و میش لارستانی یکی از نایابترین گونه از گوسفندان وحشی است که اندام کوچکی داشته و لقب کوچکترین کوسفند وحشی جهان را یدک میکشد. هرچند اقدامات لازم برای محافظت از این گونه طی سالیان اخیر در شهرستان لارستان صورت گرفته، اما خطر انقراض این گونه اندمیک را همچنان تهدید میکند. هماکنون هم، آمار به روزی از تعداد قوچ و میشهای لارستانی وجود ندارد، اما احتمال میرود تعداد آنها کمتر از ۷۰۰ راس باشد.
از بین رفتن محدوده زیست قوچ کرکس توسط معادن و صید غیرقانونی مهمترین تهدیدات این حیوان استقوچ و میش کرکس
قوچ و میش کرکس که در برخی منابع با نام قوچ و میش اصفهانی هم شناخته میشود در مناطقی مانند کوهستان کرکس، کهیاز، یخاب، موته و قمیشلو زیست میکند. این گوسفند وحشی با نام علمی Ovis orientalis lsphahanica شناخته میشود و در مناطقی از چهارمحال و بختیاری مانند منطقه محفاظت شده شیدا و تنگه صیاد نیز دیده میشود. شاخهای گرد که سر آن به سمت پوزه و بینی است، سرپوزه، انتهای دست و پا و زیرشکم سفید از ویژگیهای متمایز این حیوان است. وضعیت قوچ و میش کرکس به لحاظ تعداد هرچند در قیاس با محدوده زیست آن رضایت بخش نیست اما نسبت به سایر حیوانات این لیست از موقعیت بهتری برخوردار است. از بین رفتن محدوده زیست آن توسط معادن و صید غیرقانونی مهمترین تهدیدات این حیوان است.
قوچ و میش کرمان گونهای دورگه است که از آمیزش قوچ لارستانی با میش اوریال یا برعکس زاده میشودقوچ و میش کرمان
نام علمی Ovis gmelini laristanica x Ovis vignei blanfordi مختص قوچ و میش کرمانی است که در استان کرمان، منطقه حفاظت شده «خبر» است. قوچ و میش کرمان گونهای دورگه است که از آمیزش قوچ لارستانی با میش اوریال یا برعکس زاده میشود. علت نام علمی طولانی این گوسفند وحشی نیز به علت همین هیبریدی بودن آن است. گوسفندان وحشی گونهای از حیوانات هستند که با توجه به فصول مختلف مهاجرت کرده و مسافتهای طولانی را طی میکنند. به همین علت زمانی که در فصل جفت گیری (اوایل پاییز) گونههای ارویال یا لارستانی با یک دیگر برخورد میکنند شانس تولد قوچ کرمانی افزایش مییابد.
خط سیاه زیر گلو که به صورت باریک و محو تا زیر شکم و دست و پای حیوان امتداد دارد، به همراه لکه سفید محو بین شکم و کمر، شاید مهمترین شاخص این گونه با سایر گونهها باشد.
هرچند نمیتوان برای این لیست نقطه پایانی گذاشت، اما با کمی اغماض هم میتوان گونه سنجاب ایرانی با نام علمی Sciurus anomalus را به عنوان یک گونه خاص ایران دانست که با نام «باغبان میلیوندلاری» زاگرس هم شناخته میشود.
سنجاب ایرانی جثهای متوسط، دمی بلند و پر پشت، چشمهای درشت و گوشهای به نسبت بلندی دارد. بدن این سنجاب در قسمت پشت به رنگ خاکستری با سایهای از قرمز حنایی، زیر بدن زرد رنگ، موهای سر و سطح پشتی دم او، قرمز حنایی و رنگ سطح زیرین دم نیز روشنتر است. رنگ حنایی دم سنجاب با فاصله گرفتن از نواحی شمالی جنگلهای زاگرس (کردستان) و نزدیک شدن به نواحی جنوبی آن (فارس) کاهش مییابد و گاه در نواحی جنوبی، این رنگ به زرد نخودی نزدیک میشود.
سنجابها در اغلب روزهای سال بهتنهایی زندگی میکنند؛ اما در زمستان و بهار بهصورت دستهجمعی مشغول لانهسازی میشوند. معمولا حیوان بزرگتر از لحاظ سن و جثه (نر یا ماده) در سلسله مراتب بالاتری قرار میگیرد و نقش مهمی در گروه خود ایفا میکند.
شیوه زندگی سنجاب به این صورت است که در طول تابستان مشغول جمع کردن میوه بلوط است و بخش زیادی از آن را در زمین و در شکاف سنگها و صخره پنهان میکند. سنجاب اینقدر این کار را در مکانهای مختلف تکرار میکند تا در فصل زمستان با مشکلی برخورد نکند. این حیوان حافظهای ضعیف دارد و این رفتارش به این دلیل است که در زمستان و فصل کمبود غذا بتواند به انبارهای متعددی دسترسی پیدا کند و گرسنه نماند. همین عامل موجب میشود بلوطهای فراوانی که سنجاب پیدا نمیکند، بعد از مدتی در فصل بهار جوانه زده و آرام آرام به نهال و درخت بلوط تبدیل شود.
وضعیت این حیوان هم به دلیل خرید و فروش غیرقانونی در فضای مجازی و جداکردن آن از زیستگاه اصلیاش، در سالهای اخیر چندان جالب نیست.
چنانچه اشاره شد نمیتوان فهرست پستانداران خاص ایرانی را بست و مواردی مانند «شاه روباه ایرانی»، «فوک خزری» و ... هم در این لیست جای دارند اما به دلیل آنکه پراکندگی آن در کشورهای همسایه هم هست شاید نتوان آنها را خاص ایران دانست.