«امیل دورکهایم» جامعهشناس فرانسوی (۱۹۱۷-۱۸۵۸ میلادی) صاحب یکی از مهمترین بررسیهای مدرن در خصوص پدیده «خودکشی» است که کتابش با همین عنوان (Le Suicide: Étude de sociologie) سالها یک منبع مهم مطالعاتی به شمار میرفت.
وی در بررسیها خود به یک گونهشناسی از این پدیده رسید و انواعش را با عناوینی نظیر خودخواهانه، نوعدوستانه، قضاقدرانه و بیهنجارانه دستهبندی و همچنین اشاره کرد که هر یک از در بستر و زمینه اجتماعی خاصی روی میدهد.
از آن زمان به بعد این عناوین تکرار شده ولی در مورد اینکه چه واژهای برای این نوع مرگ انتخاب شود که تاثیری مخرب بر جامعه نداشته باشد، بین اندیشمندان و متخصصان توافق و تفاهم ایجاد نشده است. برخی به جای خودکشی از واژگانی نظیر مرگ خودخواسته یا مرگ شجاعانه و برخی از اصطلاح پایان دادن به زندگی استفاده کردهاند؛ وضعیتی که در ماجرای مربوط به «کیومرث پوراحمد» کارگردان مطرح سینما ایران به چشم آمد و البته انتقادات زیادی را به دنبال آورد.
بر اساس یافتههای یک مطالعه فراگیر خودکشی سلبریتیها احتمال این اقدام را بین ۸ تا ۱۸ درصد در دو ماه بعد از حادثه میان مخاطبانشان افزایش میدهد و حجم اطلاعات در مورد شیوه خودکشی نیز باعث افزایش خطر تقلید و اقدام با همان شیوه به میزان ۱۸ تا ۴۴ درصد میشود
در این زمینه باید گفت انتشار اخبار و گزارشهای مربوط به این نوع مرگ حساسیت و ظرافتهای خاص بسیاری دارد، خصوصا اگر در میان افراد شهیری نظیر هنرمندان و سلبریتیها اتفاق بیافتد. لزوم توجه به این موضوع و واکاوی ابعاد آن سبب شد پژوهشگر ایرنا با دکتر «حمید یعقوبی» رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران که سالها در این زمینه فعالیت کرده، به گفتوگو بنشیند که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
پدیدهای شبیه انفجار یک بمب اجتماعی
به گفته یعقوبی، یکی از مسائلی که در حوزه پیشگیری از خودکشی از دیرباز همواره منشا نگرانی متصدیان سلامت، متخصصان و اقشار زیادی از جامعه بوده، مفهومی تحت عنوان سرایت خودکشی به دنبال اقدامِ منجر به فوت یا غیرمنتج به فوت در افراد نزدیک، بستگان و دوستان فرد اقدامکننده است.
حتی برآوردهایی تحقیقاتی برای اینکه مشخص شود چه تعداد از افراد از خودکشی یک فرد دیگر مستقیم یا غیرمستقیم متاثر میشوند انجام شده است که عدد آن از ۶ تا ۱۱ متغیر بودهاست؛ یعنی بر اثر هر خودکشی، بین ۶ تا ۱۱ نفر در معرض افکار و اقدام به خودکشی قرار میگیرند.
بر اساس یک تحقیق که در سال ۲۰۱۸ و در آمریکا، با هدایت روانشناس بالینی «جولی سرل» صورت گرفت و باعث به جریان افتادن گسترده هشتگی در این زمینه و در رسانههای اجتماعی شد، ۱۳۵ نفر، فردی را که بر اثر خودکشی میمیرد، میشناسند. این پژوهش میگوید اگرچه این تعداد، آشنایان اجتماعی دورتر را هم شامل میشود که بسیاری از آنها مستقیما داغدار نیستند، اما باز هم گستردگی وسیع خودکشی را نمایان میکند. تاثیر هر خودکشی، شبیه به انفجار یک بمب اجتماعی است که پیشبینی میزان ویرانی آن ناممکن است.
آماری درباره پیامدهای خودکشی سلبریتیها
این روانشناس بالینی میگوید: در این موضوع که افراد زیادی از خودکشی دیگران و به ویژه افراد مطرح در جامعه متاثر میشوند تردیدی نیست. تا مدتها روی این گزاره که آیا این خودکشیها منجر به افزایش خودکشی در افراد آسیبپذیر میشود یا خیر و این که آیا به دنبال خودکشی یک سلبریتی برای مثال با استفاده از اسلحه گرم، تقلید از این کار هم بیشتر میشود یا خیر شواهد متناقضی در دست بود تا اینکه یک مطالعه فراگیر روی ۲۰ مورد تکلیف را مشخص کرد.
نتایج آن مطالعه فراگیر آشکار ساخت که خودکشی سلبریتیها احتمال این اقدام را بین ۸ تا ۱۸ درصد در دو ماه بعد از حادثه میان مخاطبانشان افزایش میدهد و حجم اطلاعات در مورد شیوه خودکشی نیز باعث افزایش خطر تقلید و اقدام با همان شیوه به میزان ۱۸ تا ۴۴ درصد میشود.
راههای سرایت یک پدیده
رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران اظهار میدارد: متغیرهای دیگری نیز در میزان تاثیرگذاری خودکشی سلبریتیها به ویژه روی جوانان و نوجوانان، نقش ایفا میکنند. از جمله تصویر اجتماعی و اثرگذاری آن سلبریتی. به عنوان مثال یک مطالعه در مقایسه خودکشی یک سلبریتی سیاسی با یک سلبریتی حوزه سرگرمی (مثل یک بازیگر یا هنرمند) میگوید در مورد سلبریتی پیامدهای کوتاهمدت و بلندمدت بیشتری به بار آمده و دلیل آن هم پیوند عاطفی بیشتر جامعه با وی بوده است. البته خودکشی وی در رسانهها نیز بازتاب گستردهتری پیدا کرده بود.
افزودن هر نوع قید مثبت و نوعدوستانه، قهرمانسازی و آرمانیسازی یک خودکشی، تاثیر مخربی بر افراد آسیبپذیر می گذارد و آن را در حد نوعی راه حل و حتی راه حلی برتر ارتقا میدهد
یکی دیگر از متغیرها که باید به صورت مجزا مورد بررسی قرار گیرد وجود سابقه اختلالات روانپزشکی یا افکار تحریفشده و منفی است؛ یعنی هر چه افراد از قبل مشکلات روانشناختی بیشتری داشته باشند، بیشتر تحت تاثیر خودکشی سلبریتیها قرار می گیرند.
همچنین هر چه اقدام به مرگِ سلبریتی بیشتر آرمانیسازی شود یا بیشتر با وی همانندسازی صورت گیرد، تاثیرش بر جوانان بیشتر خواهد بود. البته این ویژگی آرمانیسازی یا آرمانی بودن سلبریتی برای خودکشیگرایی نوجوانان نه شرط لازم و نه شرط کافی است. به عنوان مثال، خودکشی سلبریتیهایی که لزوما محبوب یا قابل تحسین نیستند نیز میتواند باعث سرایت پدیده خودکشی شود.
باورهایی با پیامدهای هولناک؛ از برداشتگرایی تا آرمانیسازی
یعقوبی در رابطه با رواج باورها و توصیفات خطا درباره این پدیده به پژوهشگر ایرنا میگوید: توصیفات شجاعانه درباره اقدام به این عمل نشانه یک باور غلط در درک مساله خودکشی است. البته این باور را حتی پایهگذاران و دانشمندانی که پیشگام درک پدیده خودکشی هستند نیز داشتهاند. نمونه بارز آن شاید در تاریخ خودکشی امیل دورکهایم باشد؛ جامعهشناسی که معتقد بود گونهای از خودکشیها «نوعدوستانه» یا «التروایستیک» است که بر اثر احساس یکپارچگی و همدلی فزاینده فرد با جامعه شکل میگیرد و در واقع اعتقاد بر این است که در این نوع خودکشیها به قول سعدی بزرگ «غم بینوایان رخم زرد کرده» است.
چنین باوری این شائبه را ایجاد میکند که در این خودکشیها درد و رنجی فردی نیست که انگیزه فرد برای خودکشی را تحت تاثیر قرار دهد. شاید در دست کم بخشی از جامعه و به طور اخص جامعه هنرمندان یا برخی از اهالی رسانه این شائبه ایجاد شده باشد که اقدام کیومرث پوراحمد را با منشا درد و رنجی متفاوت و عیاری متفاوت ببینند.
البته در این شکی نیست که هنرمندان و جامعه روشنفکری، افرادی دردآشنا هستند و دغدغههای اجتماعی بسیاری دارند و بعضا زندگی خود را وقف این دغدغهها میکنند و لیکن این به معنای آن نیست که خودکشی آنها صرفا عملی از سر نوعدوستی و همدلی با جامعه بوده و فاقد منشا و انگیزه درونروانی است.
از سویی دیگر، باید بدانیم که اساسا نمیتوان حتی از مفهوم «تصمیم» به معنای دقیق کلمه در خودکشی دفاع کرد؛ چرا که نیروهای زیادی از بیرون و درون فرد، وی را به آن تصمیم سوق میدهند و فرایند تصمیمگیری به شیوهای آرام و منطقی اساسا روی نمیدهد و دست آخر مفهوم «شجاعانه» نیز نادرست و برداشتگرایانه است.
درست است که افرادی که تصمیم به خودکشی کشنده میگیرند، به نوعی کمتر از مرگ میهراسند، ولی این که این کار را با حالتی از شجاعت انجام میدهند درست نیست. متخصصان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که افراد در مدت زیادی از فرایند احساسِ گیرافتادن تا بروز افکار و ایده خودکشی و نهایتا قصد خودکشی و اقدام به آن، حالت دوسوگرا دارند. یعنی بین بودن یا نبودن در نوسانند و مدتها این دوسوگرایی را با خود دارند، برخی آن را کنار میگذارند و به زندگی بر میگردند ولی برخی از آن خارج شده و اقدامی بی بازگشت میکنند.
بنابر این افزودن هر نوع قید مثبت و نوعدوستانه، قهرمانسازی و آرمانیسازی یک خودکشی، تاثیر مخربی بر افراد آسیبپذیر می گذارد و آن را در حد نوعی راه حل و حتی راه حلی برتر ارتقا میدهد و ممکن است جوانان از آن تقلید کنند. از این رو نباید چنین باوری در عموم جامعه و رسانهها رواج پیدا کند، چرا که تصویری واقعگرایانه از خودکشی در کل و خودکشی سلبریتیها به طور اخص ارائه نمیدهد.
هنرمندان و جامعه روشنفکری، افرادی دردآشنا هستند و بعضا زندگی خود را وقف دغدغههای اجتماعیشان میکنند ولی این به معنای آن نیست که خودکشی آنها صرفا عملی از سر نوعدوستی و همدلی با جامعه و فاقد منشا و انگیزه درونروانی است
راهکارهایی که سازمان جهانی بهداشت ارائه میدهد
یعقوبی به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و میافزاید: در چند دهه اخیر کوششهای زیادی در سطح کلان صورت گرفته است به ویژه با ورود سازمان جهانی بهداشت به عرصه پیشگیری از خودکشی تحقیقات متعدد و در مقیاس وسیع، برای پاسخگویی به نیاز کشورها برای داشتن برنامههایی جهت پیشگیری انجام شده است.
راهکارهایی که سازمان جهانی بهداشت برای پیشگیری از خودکشی ارائه میدهد در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه تا حدودی با هم متفاوت هستند ولی در کشورهای در حال توسعه که ایران نیز یکی از آنها است؛ استراتژی های ذیل پیشنهاد شدهاند:
استراتژی ۱ : کاهشی دسترسی به ابزار خودکشی به ویژه سموم آفتکش
استراتژی ۲ : ارتقا نحوه گزارشدهی خودکشی در رسانهها
استراتژی ۳ : کاهش مصرف الکل
استراتژی ۴ : ایجاد برنامههای پیشگیری از خودکشی برای افراد در معرض خطر به ویژه برای جوانان و زنان.
استراتژی ۵ : آموزش کارکنان مراقبتهای اولیه بهداشتی برای پیشگیری از خودکشی
استراتژی ۶ : ایجاد خطوط تلفنی بحران مثل ۱۴۸۰ صدای مشاور؛ و ۱۲۳ اورژانس اجتماعی و ...
استراتژی ۷ : بهبود خدمات پایه سلامت روان و درمان برای افسردگی و مصرف مواد
استراتژی ۸ : مداخلات حمایتی برای بازماندگان متوفیان خودکشی
استراتژی ۹ : جمعآوری دقیق دادههای رفتارهای خودکشی