روح الله هادی در گفت وگو با خبرنگار ایرنا در مورد اینکه جایگاه شعر قیصر در ادبیات معاصر ایران چیست؟ اظهار کرد: در خصوص شعر معاصر میتوان گفت یک دوره صدساله را از پیدایش نیما یوشیج تا کنون گذراندیم که آن را میتوان به شعر قبل و بعد از انقلاب اسلامی تقسیم کرد. در میان شاعران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در بین مردم و شعرخوانان و استادان، هیچ کس شهرت و اعتبار قیصر را پیدا نکرد.
مهمترین ویژگی شعر امین پور که او را از دیگر شعرا متمایز میکند چیست؟
در سخن قیصر یک صمیمیت و نزدیکی فوق العاده ای با روح آدمی وجود دارد. یعنی وقتی قیصر راجع به موضوعات مختلف میسراید، آن راز دلنشینی اشعارش، همین نزدیکی و صمیمیت فوق العادهای است که با روح مخاطب برقرار میکند.
به عبارتی وقتی وی صحبت از شادی میکند همان شادیهای مشترک ماست و وقتی حرف از درد و گرفتاری میزند همان دردها و گرفتاری های مشترک ما را می سراید.
همین نزدیکی فوق العاده سروده های قیصر به جهان ذهنی هر یک از ماست که به شعر او ارزش و اهمیت میدهد.
شعر قیصر چقدر در بین جوان ها شناخته شده است؟
بیش از هر شاعر دیگر پس از انقلاب. در بین شاعران پس از انقلاب، هیچ کس به پای قیصر نمیرسد حتی در نزد جوانها.
اگر بخواهیم به شخصیت آکادمیک قیصر توجه کنیم ایشان چقدر توانسته است شاگرد تربیت کند؟
متاسفانه روزگار آن فرصت کافی را در اختیار ایشان نگذاشت. ما با هم در دانشگاه تهران همکار بودیم. ایشان در سال ۱۳۸۶ از دنیا رفت و مدت زمانی که در دانشگاه بود نزدیک ۱۰ سال بود. با این وجود در بین کسانی که به شعر علاقه داشتند و کار شعر میکردند هیچ کس بی تاثیر از ایشان نماند.
کسانی مثل آقای افشین علاء که بعدها به شاعر شناخته شدند و عزیزانی دیگر که دانشجوی ما در دانشگاه تهران بودند، تحت تاثیر مستقیم نگاه قیصر هم در بحث ادب کودکان، هم در بخش ادب نوجوان و جوان و همچنین در قسمت شعر بزرگسالان قرار گرفتند.
به نظر من تمام کسانی که در آن دوره به شعر علاقه داشتند یا مجال این را داشتند که در جلسات ایشان شرکت کنند یا به خانه شاعران بیایند؛ همه از قیصر تاثیر پذیرفتند و این را میشود در اشعارشان نشان داد و درباره اش حرف زد.
بهترین شعری که شما از قیصر به یاد دارید چه بود؟
من شعرهای قیصر را خیلی دوست دارم. اما شعری از ایشان که به عنوان یک ضرب المثل درآمده است را بیشتر از همه میپسندم که به نظرم شاهکار قیصر است و آن شعر معروف ناگهان چه زود دیر میشود است. شاعر باید خیلی مردمی باشد تا شعرش جنبه ضرب المثل پیدا کند.
خاطره تلخی هم از ایشان دارید؟
من این افتخار را داشتم که از آغاز دوره دکتری تا یک روز قبل از درگذشتشان با ایشان دوستی بسیار بسیار نزدیکی داشته باشم. روز قبل از فوتشان که دوشنبه بود در دانشکده ایشان را دیدم و با هم به اتاق رفتیم و ساعت ها درباره شعر و مسائلی که دوست داشتیم صحبت کردیم. فردا صبح در راه دانشکده بودم که متاسفانه رادیو اعلام کرد و دوستان هم پیام دادند که قیصر بر اثر مشکلاتی که برای قلبش پیش آمده بود از دنیا رفته است.
از خاطرات شیرین خود با ایشان بگویید...
من خاطرات زیادی از ایشان دارم که تلخ ترینش همان فوت ایشان بود. البته آن دیدار آخرم با ایشان هم خاطره شیرینی بود که درگذشت ایشان آن خاطره را تلخ کرد و تلخی آن دیدار در ذهنم باقی مانده است.
اما در میان خاطرات شیرین فراوان من از قیصر، یک روز داشتیم با اتومبیل می رفتیم که دیدم بی اختیار شعری را زمزمه میکند. شعری که گویا از نظامی بود با این مضمون که:
از بیماری، بتر بیمار داری.
بعد از آن قیصر بلافاصله گفت: نوشتن بهتر از ویراستاری.