گرگان - ایرنا - حسین دستانش را دور دهان حلقه کرد و فریاد زد: «بادبان‌ها را بکشید» و بعد، حیدر و فاطمه را سوار کشتی خیالی کرد تا برای یافتن ناشناخته‌ها به دور دنیا سفر کنند. سارا و مادر هم که در گوشه‌ای از خانه به کار و درس مشغول‌اند، نیم نگاهی به بچه‌ها انداخته و می‌خندند. در همین حین است که من وارد خانه شدم.

به گزارش ایرنا، از همان بدو ورود، بچه‌ها از کشتی خیالی پیاده شده و به سمتم دویدند «خاله بیا بریم . اینجا باشی کوسه‌ها تو رو می‌خورن» و کشان کشان مرا به عرشه کشتی بردند تا همسفر آن‌ها برای کشف ناشناخته‌‎ها شوم .

شاید اگر مرضیه خانم به دادم نرسیده بود هنوز داشتم در اقیانوس ذهن این بچه‌ها سفر می‌کردم.

مرضیه سهرابی مادر ۳۶ ساله چهار فرزند است. مهندسی برق خوانده و به عنوان یک نخبه علمی، همه مقاطع تحصیلی را با نمره بالا به پایان رسانده است.

شاید زمانی که پشت صندلی دانشگاه نشسته بود، رویای کار در یک شرکت یا سازمان معتبر را در سر می‌پروراند اما حالا رسالتی بزرگ بر دوش خود احساس می‌کند که همه آن رویاها با رنگ و لعاب‌های دلفریبش در مقابل آن رنگ می‌بازد و او حتی برای یک لحظه هم حاضر به عوض کردن مقام مادری با چیزی نیست.

همسرش با اشتغال به شغل آزاد مخارج این خانواده ۶ نفره را تامین می‌کند و زندگی در خانه اجاره‌ای با سختی‌هایی همراه است اما صفای وجودی چهار فرشته قد و نیم قد، گرمای محبت این خانه را به اندازه‌ای زیاد کرده که کودکان همسایه هم به هر بهانه، در حال راضی‌کردن مادران خود برای پیوستن به جمع کودکان این خانه هستند.

مرضیه خانم با لبخند می‌گوید: «به‌ظاهر چهار بچه دارم اما روزی نیست که بچه‌ همسایه‌ها نیان خونه ما. اگه موقع مدرسه نباشه، صبح میان و شب مادراشون اونا رو به زور میبرن خونه».

«خیاطی می‌کنم و از انجام کارهای فرهنگی هم غافل نمی‌شوم اما مسوولیت بزرگم، تربیت فرزندان است. اوایل، وقت زیادی می‌گذاشتم اما بچه‌ها که به مرور بزرگ‌ترشدند، بعضی کارها را به آنان واگذار کردم تا هم چیزی یاد بگیرند و هم به کارهای دیگرم مانند آموزش خیاطی برسم».

حجت بر من تمام شد

نگاهی به دختر بزرگش انداخت و گفت: سارا که به دنیا آمد، اطلاعات زیادی از نحوه تربیت فرزند نداشتم . برای همین به سراغ کتاب‌های روانشاسی و مشاوره رفتم تا کارم را بهتر انجام دهم. هر چه بیشتر می‌خواندم، به این نتیجه می‌رسیدم که مسوولیت سنگینی به دوشم واگذار شده و انگار با تربیت صحیح بچه، بهتر و راحت‌تر به خدا نزدیک می‌شوم».

وی گفت: یک بار هم به طور اتفاقی، بیانات رهبر معظم انقلاب در مورد ضرورت جوانی جمعیت را شنیدم که خطاب به زنان جوان فرموده بودند «بیست سال این فرصت را داریم؛ اگر در این بیست سال توانستیم پایه‌های کار خودمان را محکم کنیم که بُرد کردیم؛ اگر غفلت کردیم و این بیست سال فرصت از دستمان رفت و کشور وارد عرصه‌ سالمندی و فرسودگی شد، دیگر کاری نمی‌شود کرد. خب در این بیست سال از این فرصت چه استفاده کنیم؟ نگذاریم جمعیت کاهش پیدا کند، نگذاریم جمعیت جوان کاهش پیدا کند، موالید را افزایش بدهیم»

سهرابی ادامه داد: این جملات را که شنیدم انگار حجت بر من تمام شد. دیگر فقط درس خواندن و مهندس بودن را رسالت خود نمی دانستم. از همان سال فرزندآوری را یکی از محورهای زندگی خود قرار دادم و به آن هم افتخار می‌کنم.

با مرضیه خانم که مشغول گفت‌گو هستم، گاه گاهی هم به سارا نگاه می‌کنم. فرزند اول خانواده که حالا در ۱۴ سالگی برای برادر و خواهراش نقشی مادرگونه بازی می‌کند. هم درس و مشقش را می‌نویسد و هم از آنان غافل نیست تا بازی کودکانه‌شان به دعوای برادر-خواهری ختم نشود.

مرضیه خانم که متوجه نگاهم به دختر بزرگش می‌شود، گفت: سارا که بزرگ‌تر شد، بخشی از مسوولیت‌ها را به او واگذار کردم. هم خودش دوست دارد و هم برادر و خواهرانش احساس خوبی به این کار دارند.

سهرابی افزود: سارا و حسین‌جان (فرزند دومم) گاهی می‌خواهند مسوولیت مادرانه و پدرانه خود را بهتر تمرین کنند برای همین من و همسرم را به بیرون از خانه و گردش اجباری می‌فرستند تا خودشان به تنهایی از خانه و بچه‌ها مراقبت کنند . این کارشان را که باعث می‌شود وقت آزاد و بیشتری با همسرم داشته باشم، خیلی دوست دارم (خنده).

وی با اشاره به آثار روحی و روانی تعدد فرزند در خانواده گفت: وقتی به اطرافیانم که خانواده‌هایی با یک فرزند هستند نگاه می کنم، بیشتر به قدرت روحی و عاطفی فرزندان خودم پی می‌برم . به نظرم، استقلال بیشتر، روحیه حضور در جمع، رشد فکری، ذهنی، رفتاری و حتی شادمانی فرزندانم به دلیل تعدد آنهاست.

سهرابی ادامه داد: والدین خانواده‌های تک فرزند مجبورند کودکان خود را برای فراگیری آموزش به کلاس‌های تقویتی بفرستند چون اغلب فرصت کافی برای آموزش به فرزندان خود را ندارند اما در خانواده ۶ نفره ما، فرزندان بزرگتر، این مسوولیت را بر عهده می‌گیرند و اغلب هم نتایج آن بسیار بهتر از آموزش‌های خارج از خانه است.

در باز خانه به روی بچه‌های همسایه

در گوشه‌ای از خانه، پسر همسایه غرق بازی با فرزندان این خانواده است. نمی‌دانم چرا متوجه ورود او به خانه نشدم .انگار او مسافر تازه کشتی جهان‌پیمای حیدر و حسین و فاطمه است که با هزار زحمت از دست کوسه‌ها نجات یافته و در عرشه به اقیانوس نگاه می‌کند.

این صحنه برای خانواده سهرابی آشناست و آن‌ها با روی باز، در خانه را به روی بچه‌های همسایه باز می‌کنند تا فرصت بازی بیشتر را به فرزندان خود هدیه دهند.

سارا دختر بزرگ خانواده حالا به من و مادرش نزدیک‌تر شده و انگار گفت‌وگوی ما برایش از تماشای بازی کودکان جذاب‌تر است: « فاصله سنی زیادی با خواهر و برادرام ندارم. وقتی کنارشون هستم خیلی لذت می‌برم . یه وقتایی با هم دعوا می‌کنیم ولی عاشق همدیگه هستیم».

حسین‌جان دومین فرزند آقای وطنی و خانم سهرابی و کمی بازیگوش‌تر از بقیه فرزندان این خانواده است. همان ناخدای کشتی که مقصدی نامعلوم در اقیانوس خیالش داشت و مرا در بدو ورود به خانه از خطر کوسه‌های رویاهایش آگاه کرده بود.

او کمی از اقیانوس‌نوردی فارغ شده و به جمع ما پیوسته است. خاطره‌ای شیرین از خواهرش دارد که می‌خواهد ما را در شادمانی آن شریک کند.

«چند روز قبل تولدم بود ولی چون ماه رمضون بود بابا و مامان برام کیک تولد نگرفتن و گفتن بعد از تموم شدن این ماه یه جشن برام میگیرن . یه شب بعد از افطار، سارا رفت توی اتاقش و وقتی می‌خواست بیاد بیرون بهم گفت چشماتو ببند میخوام غفلگیرت کنم. اومد و یه کادوی قشنگ بهم داد. فهمیدم با پول خودش رفته اینو خرید تا خوشحالم کنه».

شور و نشاط فراوان در خانواده چندفرزندی وطنی

منیره رحیمی یکی از دوستان مرضیه خانم است که لابلای گفت‌وگوی ما وارد خانه می‌شود تا در موضوعی مرتبط با خیاطی از او مشورت بگیرد.

وقتی متوجه موضوع مصاحبه شد گفت: وارد خانه آقای وطنی که می‌شوم، می‌بینم بچه‌ها یا مشغول بازی هستند، یا به هم در درس خواندن کمک می‌کنند یا هر کدام به کار شخصی‌اش می‌رسد و همه این‌ها را بدون دخالت مادر و پدر انجام می‌دهند. انگار هر کدام مسوولیت خود را به خوبی می‌داند.

وی ادامه داد: من یک فرزند دارم و خانه‌داری می‌کنم اما گاهی از عمل به تکلیف مادری در برخی موضوعات ناتوان هستم در حالی که خانم سهرابی با چهار فرزند و اشتغال به کار و تدریس خیاطی، همه کارها را مرتب و دقیق انجام می‌دهد که بخشی از آن با کمک و همکاری بچه‌ها انجام می‌شود.

تعدد فرزندان، روابط عاطفی خانواده ها را بیشتر می‌کند

یکی کارشناس مشاوره و روانشناسی هم در این ارتباط گفت: شیوه صحیح فرزندپروری در کنترل کودکان و نوجوانان برای رسیدن به سلامت روان از اهمیت زیادی برخوردار است.

فاطمه بای در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: نشاط و شادابی هدیه‌ای است که خداوند با فرزندان به زندگی افراد می‌بخشد و احساس محبوبیت، دوست داشته شدن، سرزندگی، شادابی، داشتن آینده روشن، دلگرمی، ارزشمندی، جلوگیری از افسردگی والدین و انسجام در بزرگسالی کودکان از جمله آثار روحی آن است.

وی با اشاره به اثرات فرزندآوری بر نشاط خانواده اظهار کرد: اقتدار و نیرومندی، سلامت و شادکامی، استحکام، رشد شخصیت، کاهش اضطراب، کاهش توقعات، افزایش امید به زندگی، احساس علاقه‌مندی، پایداری و تنوع خانواده از اثرات فرزندآوری است.

این روانشناس گلستانی بیان کرد: هر چه تعداد فرزندان بیشتر باشد شادی، نشاط خانواده بیشتر خواهد شد و افسردگی و اضطراب اعضای خانواده کاهش خواهد یافت.

فرزندان مایه امید و خوشبختی هستند

مدیرکل دفتر امور زنان و خانواده استانداری گلستان هم در این ارتباط گفت: وجود فرزندان در خانواده ها یکی از نعمت های الهی است که برکات فراوانی برای خانواده و جامعه به همراه دارد که از جمله آنها استحکام و صمیمت والدین است و در نگاه دینی هم جایگاه والایی دارد.

آزاده رجبی افزود: در آیات و روایات بسیاری از فرزندان به عنوان مایه امید و خوشبختی یاد شده و خود را محروم کردن از این نعمت الهی ناامیدی و اندوه را به ارمغان خواهد داشت.

وی بیان کرد: فرزندآوری باعث تامین بهداشت روان، رشد اجتماعی، تقویت روابط، رشد، شکوفایی استعداد و رضایتمندی از زندگی می شود.

**

از جایم بلند می‌شوم تا خانه خانم سهرابی را ترک کنم. حیدر و فاطمه در گوشه خانه، کنار همان قایقی که می‌خواستند دنیا را با آن کشف کنند به خواب رفته‌اند. حسین و سارا هم می‌روند تا جای خواب حیدر و فاطمه را آماده کنند

با خانم سهرابی خداحافظی می‌کنم و آرام و بی‌صدا از کنار حسین و حیدر می‌گذرم تا از خانه خارج شوم . حواسم هست تا صدای پایم این کودکان را از دنیای خیال خارج نکند؛ همان رویایی که می‌خواستند مرا از دست کوسه‌ها نجات دهند.