دکتر «مهراب صادقنیا» در همین زمینه به پژوهشگر ایرنا میگوید: «امروز مردم طوری کنار هم زندگی میکنند که انگار ۲۰۰ سال تجربه زندگی باحجاب و بی حجاب در کنار هم را دارند. در این شرایط نباید معضل بیحجابی را با ندانم کاری و دوقطبیسازی به دهها معضل بزرگتر تبدیل کنیم.»
در ماههای اخیر بیحجابی در نقاط مختلف کشور گسترش یافته و علاوه بر نگرانی بخشی از متدینین، انتقاد ائمه جمعه و برخی هشدارهای نهادهای مسئول را در پی داشته و از سوی دیگر با تعلیق فعالیت گشت ارشاد، رخ دادن چند اتفاق، نگرانی از ایجاد درگیری بین مردم را تشدید کرده است.
در این شرایط، رهبر انقلاب با تاکید بر لزوم حفظ همدلی و اتحاد، درگیر شدن مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف را با هم نقشه دشمن دانستند و بر زندگی مهربانانه مردم در کنار هم تاکید کردند. این در حالی است که برخی معتقدند مماشات با روند بیحجابی به موضوعات دیگر سرایت کرده و منجر به رواج قانون شکنی میشود.
در این راستا، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری ایرنا، موضوع « همزیستی و همدلی در جامعه ایران، موانع و راهکارها» را با کارشناسان به بحث و گفتوگو گذاشته است.
در ادامه پاسخهای حجتالاسلام والمسلمین دکتر مهراب صادقنیا، جامعهشناس و استاد دانشگاه ادیان مذاهب از نظر شما میگذرد:
_ راهکار حفظ اتحاد و همدلی در شرایطی که اختلاف نظرها در جامعه زیاد و عمیق است، چیست؟
صادقنیا: من یک تواضع فرهنگی عمیق میان دینداران سنتی و نیز کسانی که مخالف خوانشهای سنتی از دینداری هستند، میبینم. به نظر میرسد جامعه ایران خودش به این نتیجه رسیده که بیش از آرمانها، حفظ انسجام اجتماعی، اتحاد و همدلی مهم است و اصل بقای جامعه از همه اصول دیگر مهمتر است، حتی از اموری دیگر مانند الزام دیگران به برخی واجبات. لازمه حفظ اصل جامعه، همزیستی مسالمتجویانه باوجود اختلاف نظرهاست. این یک نقطه درخشان است که هیچ چیز برای جامعه به اندازه پیوستگی آن اهمیت ندارد. میزان کشش، علاقه و جذابیت جامعه برای شهروندان با سلایق مختلف، موضوع مهمی است که باید به آن توجه شود. ممکن است من به عنوان متدین از پوشش اسلامی داشتن خانمها بیشتر راضی باشم، اما اهمیت این موضوع، کمتر از حفظ کشش جامعه است.
به نظر میرسد جامعه ایران این تفکیک نقش را قبول دارد و بلد است. مردم طوری کنار هم زندگی میکنند که انگار دویست سال تجربه زندگی باحجاب و بی حجاب در کنار هم را دارنداز آغاز شکلگیری زندگی اجتماعی تاکنون، هیچ وقت اتفاق نیفتاده که علایق، سلایق و دغدغههای دینی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی تمام مردم جامعه یکی شود و هیچ جا نتوانستهاند این سلیقهها را مثل هم کنند. در روزگار ما امکان همانندی در همه موضوعات ضعیفتر هم شده است، ولی امکان تحقق همزیستی (cohabitation) یا با هم بودن وجود دارد. امکان دنبال کردن منافع، اهداف و آرمانهای مشترک و حفظ جذابیت جامعه برای شهروندان محققتر است. توصیه به همزیستی که در بیانات رهبری هم بود، خیلی عملیاتیتر و اجراییتر است تا این که بگوییم بیایید همه مثل هم فکر کنیم و یک طور عمل کنیم. جامعه ایران این بلوغ فرهنگی و ظرفیت را دارد که اعضایش باوجود تنوع سلیقه همزیستی داشته باشند.
_ ورود مردم به عرصه مقابله با بیحجابی چه پیامدهای مثبت و منفی دارد و چگونه باید مانع بروز درگیری در اثر این ورود شد؟
اگر معنای توصیه به مداخله مردم، تاکید به حساسیت در مسائل فرهنگی یا همان امر به معروف و نهی از منکر طبق اصول شرعی و الزامات آن باشد، بسیار پسندیده است. شرایط الزام امر به معروف روشن است: اینکه احتمال تاثیر بدهیم، درگیری فیزیکی در آن نباشد و تبعات منفی هم نداشته باشد.
اعمال قانون توسط مردم را خطرناک میدانم
اما اگر منظور این باشد که خود مردم اعمال قانون بکنند، خیلی سخت است و آن را خطرناک میدانم. این که تکتک شهروندان خود را مجری قانون بدانند، بی قانونی است. مثل اینکه اگر کسی تخلف رانندگی کرد، کسی غیر از پلیس ماشین او را نگه دارد؛ این تبعات خیلی منفی دارد، به شکاف اجتماعی و دوقطبی میانجامد و مردم را به مدافعان و مخالفان حکومت، قانون و مذهب تبدیل میکند تا جامعه به دوگانه «ما و شما» تبدیل شود.
از این رو من مخالفم که این گونه امور از طریق احاله به مردم حل شوند، چون ممکن است وقتی میگویند مردم در مسائل مذهبی حساس باشند، بعضی بفهمند و بعضی درست نفهمند و مثل مردی که در مشهد سطل ماست بر سر یک بی حجاب ریخت عمل کنند یا به مواردی مثل اسیدپاشی در اصفهان منجر شود که آسیب اینها به مراتب بیشتر از منکری است که از آن نهی میشود.
_ آیا همدلی و همزیستی افراد باحجاب و بیحجاب، انقلابی و غیرانقلابی، مذهبی و غیرمذهبی و.. امکانپذیر است؟ در این صورت معنای عملیاتی آن چیست؟
گاهی باید تقسیم نقش را در جامعه قبول کنیم، به طور مثال استعمال مواد مخدر ممنوع است و پلیس باید با متهمان آن برخورد کند. اما اگر کسی با مصرف مواد بیمار شد، اورژانس و پزشک باید نقش درمانگری خود را انجام دهند. یا اگر من استاد دانشگاهم و هنگام تدریسم چند دانشجو قانون را زیر پا گذاشتند و مثلاً حجاب را رعایت نکردند، تقسیم نقش به من میگوید باید کار خودت را انجام دهیم، نه اینکه دانشجو را از تعلیم و آموزش محروم کنیم. اگر یک خانم بیحجاب کلیه درد گرفت، پزشک حتما باید او را درمان کند و این درمان به معنای تایید رفتار خلاف قانون آن خانم نیست. در شبهای قدر شاهد بودیم شیخ حسین انصاریان حتی برای روسپیها دعا میکرد. این دعا به معنای تایید کار آنها نیست، بلکه یعنی من به عنوان یک عالم دینی وظیفهام دعوت و دعا کردن است و از این رو برای همه دعا میکنم. باید این تفکیک نقش را قبول کنیم.
نباید معضل بیحجابی را با ندانم کاری به دهها معضل بزرگتر تبدیل کنیم
رفتار غیرمنعطف باعث شده حتی در خانوادههای مذهبی برخی از روی لجاجت حجاب را بردارند. اخیرا با برخی از این دختران صحبت کردهام؛ میگفتند اگر شما آخوندها نباشید، ما حجاب را رعایت میکنیم!به نظر میرسد جامعه ایران این تفکیک نقش را قبول دارد و بلد است. مردم طوری کنار هم زندگی میکنند که انگار دویست سال تجربه زندگی باحجاب و بیحجاب در کنار هم را دارند. پس ما نباید یک معضل بیحجابی را با ندانم کاری، دوقطبی سازی و به جان هم انداختن مردم، به دهها معضل بزرگتر تبدیل کنیم. مناسبترین راهکار این است که به مردم این ظرفیت، رشد و بالندگی را بدهیم که میتوانید با هم مخالف باشید، ولی بر بقا و انسجام جامعه توافق داشته باشید.
_ برخی این رویکرد را مماشات، عقبنشینی و ترک وظیفه میدانند و معتقدند پیامدهای منفی و روزافزون اخلاقی برای جامعه خواهدداشت. نظر شما در این زمینه چیست؟
نتیجه برخوردهای این گروه برای ما چه بوده است؟ وضعیت کنونی جامعه، نتیجه ۴۰ سال کار همین گروه است، نه این توصیه من. این رفتار غیرمنعطف باعث شده حتی در خانوادههای مذهبی برخی از روی لجاجت حجاب را بردارند. اخیرا با برخی از این دختران صحبت کردهام؛ میگفتند اگر شما آخوندها نباشید، ما حجاب را رعایت میکنیم! مگر در ترکیه که حجاب الزامی نیست یا آلمان و جاهای دیگر، پوشش مردم آن طوری شده که ما از آن میترسیم؟ اگر لجاجت در میان نباشد، خیلی رفتارها رخ نمیدهد. ما برای حل مشکل کم پوششی یا بدپوششی زنان، نباید آن را به دهها مشکل تبدیل کنیم و معضلات بزرگتر مثل شکاف و چندقطبی را به وجود آوریم یا انگیزه افراد در مشارکت در جامعه را از بین ببریم.
دشمنان حجاب را سیاسی میکنند، ولی ما نباید در زمین آنها بازی کنیم
طبق روایتی از امام باقر(ع) زندگی مثل پیمانه ای است که دو سوم آن مدارا و یک سوم آن عقلانیت است. ما هم باید با مردم مدارا کنیم و عقلانیت را به کار بگیریم و بیش از آنکه حجاب را موضوع سیاسی- امنیتی بدانیم، امری فرهنگی مذهبی ببینیم و برای آن راهکار فرهنگی ارائه دهیم. دشمنان انقلاب به اندازه کافی تلاش میکنند موضوع حجاب را سیاسی و امنیتی کنند و ما نباید در زمین آنها بازی کنیم.
بر فرض که با روشهای پلیسی همه خانمها روسری بر سر کنند، آیا معنای آن باحجاب شدن آنهاست یا افراد با انگیزههای مختلف پوششان را تغییر میدهند و دوباره با اتفاقی تازه مشکل از جای دیگر بیرون میزند؟ من به کسانی که توصیه مرا مماشات میدانند، میگویم نتیجه روش شما بعد از ۴۰ سال وضعیت فعلی است. حالا روش دیگری را هم امتحان کنید، شاید نتیجه داد.
_ کدام گروهها و با چه انگیزههایی به همدلی، همزیستی و اتحاد در جامعه آسیب میزنند؟
برخی که عامدانه به همدلی آسیب میزنند، بدخواهان جامعه ایرانند و تلاش دارند دوقطبی باحجاب-بیحجاب، من- شما و موارد دیگر را ایجاد و پررنگ کنند تا به همزیستی آسیب بزنند. البته کار دشمن دشمنی است و توقعی از آنها نیست.
مورد دوم گروههای نادان هستند که براثر جهالت و دوستی خاله خرسه، به نیت دوستی با انقلاب در زمین دشمن بازی میکنند و آسیب میرسانند. من این دو گروه را خطرناک میدانم چون جامعه ایران میتواند همزیستی را تجربه کند، اما اگر متغیرهای مزاحم فعال شوند ممکن است حالت ستیزه جویی در جامعه شکل بگیرد.
_ در موضوعهای مهمی که بین مردم اختلافنظر وجود دارد، آیا امکان همفکری و اجماع عمومی هست؟ چه راهکارهایی برای نزدیک شدن نگاهها و این اجماع وجود دارد؟
همزیستی نتیجه موضع برابر آدمها در جامعه است . یعنی همه احساس کنند از برابری در برابر قانون، استفاده از خیر عمومی آزادی و عدالت برخوردارند. اما اگر گروهی احساس کنند حقشان خورده شده، نمیشود از آنها انتظار همزیستی مسالمتآمیز داشتبله؛ امکان پذیر است، چون جوامع مختلفی این تجربه را داشته و به اجماع رسیده اند. اما نقطه آغاز این مسیر، گفتگوی ایده آل و آرمانی است.
راهکار همفکری در جامعه، گفتگو از موضع برابر است
گفتوگوی مناسب ویژگیهایی دارد: به طور مثال افراد از موضع برابر گفتوگو و یکدیگر را نقد کنند، نه موضع بالا و پایین؛ نه بین کسانی که قانون و حکومت از آنها حمایت میکند و کسانی که از آنها حمایت نمیشود، بلکه دو طرف باید به یک اندازه احساس آزادی و امنیت داشته باشند تا حرف بزنند و به یک اندازه رسانه و تریبون داشته باشند.
ما یک رسانه ملی داریم که باید زبان ملت باشد و سلیقههای مختلف مردم از آن استفاده کنند؛ ولی متاسفانه این رسانه، رسانه همه مردم نیست و برنامههای آن همه سلایق متنوع جامعه ایران را پوشش نمیدهد. در این حالت گفتوگوی آرمانی شکل نمیگیرد و ما از همزیستی دور میشویم. اگر همه آدمها با هم حرف بزنند، از وسط گفتوگوها به توافقاتی میرسیم و نقاط توافقی داریم که در آن جاها یکی هستیم. آنجا را پیدا و حفظ میکنیم، اما الان در جامعه ایران گفت و گوی ایدهآل رخ نمیدهد.
نکته دوم احترام گذاشتن به همدیگر است. ما از جانب هیچ کس مانند خدا و پیامبر، نمایندگی نداریم! حتی خداوند به پیامبرش میگوید تو تنها وظیفهات رساندن پیام و گفتن است. منظور خدا این نیست که پیامبر حمیت دینی نداشته باشد و نسبت به کار خوب و بد مردم بیتفاوت باشد. بلکه علت توصیه خدا این است که پیامبر بیش از بلاغ نمیتواند کاری انجام بدهد.
همزیستی نتیجه موضع برابر آدمها در جامعه است . یعنی همه احساس کنند از برابری در برابر قانون، استفاده از خیر عمومی، فضائل، آزادی و عدالت برخوردارند. اما اگر در جامعه گروهی احساس کنند حقشان خورده شده، نمیشود از آنها انتظار همزیستی مسالمتآمیز داشت. تامل در این مباحث میتواند مفید باشد.