تهران- ایرنا- استاد دانشگاه تهران با تاکید بر این که خود مردم عمدتا رویکرد همدلی را رعایت می کنند، می‌گوید: شکافی بین رفتار مردم و سیاست های حاکمیتی وجود دارد و ما داریم از طریق مراجع سیاسی، اجتماعی درخواست می‌کنیم مردم به جان هم بیافتند! در حالی که مردم دنبال همدلی هستند.

دکتر محمدرضا اخضریان پژوهشگر حوزه سبک زندگی، می‌گوید: مساله حجاب را باید به مردم واگذار کرد و قطعا آنها این وظیفه را بهتر از دولت و نهادها انجام می‌دهند. اما به جای اینکه امور را به مردم واگذار کنیم، داریم مردم را به جان هم می‌اندازیم.

با پایان فصل سرد سال، بی‌حجابی در نقاط مختلف کشور گسترش یافته و علاوه بر نگرانی بخشی از متدینین، انتقاد ائمه جمعه و برخی هشدارهای نهادهای مسئول را در پی داشته و از سوی دیگر با تعلیق فعالیت گشت ارشاد، رخ دادن چند اتفاق، نگرانی از ایجاد درگیری بین مردم را تشدید کرده است.

در این شرایط، رهبر انقلاب با تاکید بر لزوم حفظ همدلی و اتحاد، درگیر شدن مردم به خاطر عقاید و سلایق مختلف با هم را نقشه دشمن دانستند و بر زندگی مهربانانه مردم درکنار هم تاکید کردند. این در حالی است که برخی معتقدند مماشات با روند بی‌حجابی به موضوعات دیگر سرایت کرده و منجر به رواج قانون شکنی می‌شود.

در این راستا، دکتر محمدرضا اخضریان به چند پرسش پژوهشگر ایرنا پاسخ داده است.

وحدت و همدلی به معنای یکی شدن نیست

- راهکار حفظ اتحاد و همدلی در شرایط کنونی که به نظر می‌رسد اختلاف نظرها در جامعه زیاد و عمیق است، چیست؟

معمولا وقتی صحبت از اتحاد می‌شود، این تلقی ایجاد می‌شود که همه باید یک جور فکر کنند، در حالی که اصلا این طور نیست. وحدت و همدلی به معنای یکی شدن نیست، به معنای تمرکز بر مشترکات است. به عنوان نمونه در تیم‌های بزرگ ورزشی دنیا، بازیکنان مسیحی و مسلمان، سیاه، سفید و زرد با فرهنگ‌های مختلف تحت مدیریت یک مربی که شاید او هم از کشور دیگری باشد، برای یک هدف مشترک که پیروزی و قهرمانی است، متحد می‌شوند و تلاش می‌کنند.
در حالی که اگر یکی بگوید من مسلمان یا یهودی هستم، یا بگوید سیاه یا سفید هستم، هیچ وقت اینها دور هم جمع نمی‌شوند. وقتی نقاط مشترک پیدا می‌شود، آدم‌ها بر آن تمرکز می‌کنند و محور همدلی ایجاد می‌شود. همدلی جامعه هم مثل این است. ما قرار است به اهدافی مانند تعالی اخلاقی، پیشرفت و توسعه برسیم. برای این هدف، همه نباید شیعه اثنی عشری با فلان رنگ و زبان باشند، بلکه باید بر نقاط مشترک وحدت نمود و مهمترین نقطه مشترک می‌تواند قانون اساسی باشد. اگر این محور باشد، می‌توان درباره جزئیات مذاکره کرد و حرف زد.

ما دچار تعارض هستیم. برداشت من این است که اولویت نظام موارد دیگر است، اما اولویت اول فضای اجتماعی شده حجاب و این چالش ایجاد کرده است، هم بالادست نظام دچار تعارض شده و هم مردم سردرگم شده انداگر نقطه مشترک محور همدلی باشد، همدلی کردن سخت نیست و با روش‌های ایجابی و سلبی امکان پذیر است. در فعالیت‌های ایجابی، باید میثاق ملی کشور محور تمرکز فعالیت‌ها باشد و کارهایی انجام داد تا فضای عمومی جامعه اصلاح شود و تغییراتی رخ دهد. اگر فضای حاکم بر جامعه جدال و تنش باشد، آدم‌ها با هم کنار نمی‌آیند، از این رو باید زمینه همکاری و گفت‌وگو را به وجود آورد.

در فعالیت‌های سلبی مهمتر از همه این است که از مسائل دوقطبی ساز پرهیز کنیم. نفس دوقطبی و چندقطبی ایراد ندارد، اما نباید این دوقطبی‌ها هویتی باشد، چون دوقطبی‌های هویتی خطرناک هستند. اگر چالش‌ها در مسائل غیر قابل چانه‌زنی باشد و حیثیت آدم‌ها را هدف قرار دهد، امکان تفاهم از بین می‌رود. مثلا یکی به من بگوید مرتجع و دیگری بگوید نفوذی! این طوری هیچ وقت با هم کنار نمی‌آییم. متاسفانه الان دوقطبی‌ها در جامعه ما هویتی و به همین دلیل خطرناکند و مدام هم در حال گسترش است.

- کدام گروه‌ها و با چه انگیزه‌هایی به همدلی، همزیستی و اتحاد در جامعه آسیب می‌زنند؟ یا به قول شما دوقطبی‌ها را تشدید می‌کنند؟

دو دسته ضربه می‌زنند: دشمنان دانا و دوستان نادان. ما هر دو دسته را در جامعه‌مان داریم. به طور قطع دشمن داریم که از فرصت بهره می‌برد تا افراد را به جان هم بیاندازد. گاهی تنش‌ها را راهبری و مدیریت می‌کند. گاهی ما خودمان تنشی را ایجاد می‌کنیم و آنها از آن بهره می‌برند.

دسته دیگر دوستان خودمان هستند که با انگیزه انقلابی و گرایش معنوی، از روش‌های سلبی رادیکال و غیر متناسب با شرایط زمانی استفاده می‌کنند؛ در حالی که شاید در مواردی نیاز به برخورد تند نباشد. گاهی مسائل عقیدتی و ایدئولوژیک هم دخیل می‌شود که معتقدند برخی باورها باید به صورت دفعی محقق شود. گاهی دوستان نادان دارای مناصبی هم هستند و آسیب آن‌ها بیشتر است. این دو دسته باعث تشدید دوقطبی سازی و سیاست زدگی می‌شوند و با تقسیم آدم‌ها به دسته‌های مختلف، مانع همدلی مورد نیاز جامعه می‌شوند.

- ورود مردم به عرصه مقابله با بی‌حجابی چه پیامدهای مثبت و منفی دارد و چگونه باید مانع درگیری طیف‌های مردم شد؟

درباره حجاب، به چند مساله باید در کنار هم توجه کرد: اولا حجاب یک پدیده شرعی است، نه صرفا اجتماعی، مثل سیگار که مثلاً بگویید خوب نیست جوان‌ها سیگار بکشند. لذا باید با نگاه شرعی به آن نگاه کنیم. دوم: باید دید این پدیده شرعی اولویت چندم اجتماعی است؟ گاهی فراموش می‌شود که این موضوع اولویت چندم است؟ مساله حجاب را همه متدینین، به عنوان امر شرعی قبول دارند، اما در اولویت بندی اختلاف نظر دارند.
به دلیل مسائل سیاسی رخ داده در سال گذشته، حجاب اولویت اول کشور شده است، در این باره باید نظام تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد حجاب را اولویت اول قرار دهد یا مثل تمام ۴۰ سال قبل باوجود اهمیت، اولویت یک نیست؟ اگر اولویت اول باشد، همه درباره آن حرف می‌زنند، اما اگر اولویت مثلا پیشرفت کشور یا مهار تورم باشد، طور دیگری رفتار می‌شود. به نظر من ما دچار تعارض هستیم. برداشت من این است که اولویت نظام موارد دیگر است، اما اولویت اول فضای اجتماعی شده حجاب و این چالش ایجاد کرده است، هم بالادست نظام دچار تعارض شده و هم مردم سردرگم شده اند.

کاری که الان در جامعه از بالا و برخی نهادها اعمال و تقویت می‌شود، کنترل اجتماعی نیست؛ به جای اینکه امور را به مردم واگذار کنیم، داریم مردم را به جان هم می‌اندازیم که دو پدیده متفاوت استمساله حجاب را باید به مردم واگذار کرد و آنها این وظیفه را بهتر از دولت انجام می‌دهند

اما حجاب یک پدیده اجتماعی است که سازوکاری جز اقدام خود مردم و جامعه ندارد؛ همان گونه که در طول دوران‌ها تجربه شده است. مردم ما بی‌حیا نبوده و نیستند. این طور نیست که اگر الان اعلام کنید هیچ قانونی برای پوشش نیست، همه بدون لباس بیایند. البته ممکن است در مقاطعی به دلیل فشارها و نقدها شاهد تلورانس‌هایی باشیم، اما جامعه بی‌عفت نیست.

کاری که الان در جامعه از بالا و برخی نهادها اعمال و تقویت می‌شود، کنترل اجتماعی نیست؛ به جای اینکه امور را به مردم واگذار کنیم، داریم مردم را به جان هم می‌اندازیم که دو پدیده متفاوت است. مساله حجاب را باید به مردم واگذار کرد و قطعا آنها این وظیفه را بهتر از دولت و نهادها انجام می‌دهند.

همزیستی افراد با نگرش مختلف، امری تجربه شده در دنیاست

- آیا همدلی و همزیستی افراد باحجاب و بی‌حجاب، انقلابی و غیرانقلابی، مذهبی و غیرمذهبی و.. امکان پذیر است؟

اگر دوری در جاهای مختلف دنیا بزنیم، پاسخ مثبت این سوال روشن است. همزیستی افراد با نگرش‌های مختلف، یک امر تجربه شده در دنیاست؛ در ده‌ها کشور دنیا مردم با همین اختلافات قومی، مذهبی، فرهنگی، طایفه ای و .. دارند زندگی می‌کنند.
همزیستی یک پدیده انسانی است، آدم‌ها با ویژگی‌های انسانی مشترکشان دور هم جمع می‌شوند. البته همدلی ساز و کار دارد: اول تمرکز بر مشترکات و ویژگیهای انسانی و سپس تمسک به قانون. بدون تعهد به قانون، همزیستی امکان پذیر نیست. همزیستی نیاز به قاعده دارد که همان قانون است. البته قانون هم باید منعطف باشد و به پدیده‌ها نگاه انسانی داشته باشد، متناسب با قواعد اجتماعی باشد و در آن از همدلی آدمها حمایت ‌شود.

- سازوکار عملیاتی همدلی چیست؟

خود مردم با هم تعارضات جدی ندارند. در سیاستگذاری ما، عدم همدلی گزینه اصلی است و گاه محرک‌هایی هست که این فرایند همدلی را به هم می‌زند و ممکن است بخشی از جامعه را درگیر کند آدم‌ها به صورت طبیعی کنار هم زندگی می‌کنند و در مراسم‌ها، زندگی روزمره و.. کنار هم هستند. در مواردی که اختلاف و شکاف رخ می‌دهد، بهترین ساز و کار حل آن، الگوی خانواده است. اگر در خانواده اختلافی باشد، ما اول گفتگو می‌کنیم، بعد مدارا، سپس مصالحه، بعد تحمل و در نهایت اگر مساله حل نشد، به مرجع قانونی مراجعه می‌کنیم. اگر با هم بودن اولویت است، با تغافل و مدارا، برخی توافقات و تفاهم‌ها پیش می‌رویم و به شکلی تحمل می‌کنیم. در نهایت هم مراجعه به قانون و پلیس. اگر راه مراجعه به قانون باز باشد و قانون هم نه فقط از یک بخش جامعه، بلکه از همه به صورت برابر حمایت کند.

عمده مردم با هم تعارضات جدی ندارند

البته این مسیر پیچیده‌ای نیست و مردم الان دارند این رفتار را نشان می‌دهند. خود مردم با هم چالش جدی ندارند، بلکه گاه محرک‌هایی هست که این فرایند همدلی را به هم می‌زند و ممکن است بخشی از جامعه را درگیر کند. اما به نظر من عمده مردم با هم تعارضات جدی ندارند.
در سیاست‌گذاری ما، نبود همدلی گزینه اصلی است. البته خود مردم عمدتا رویکرد همدلی را رعایت می‌کنند و شکافی بین رفتار مردم و سیاست‌های حاکمیتی وجود دارد. ما داریم از طریق مراجع سیاسی، اجتماعی درخواست می‌کنیم مردم به جان هم بیافتند! در حالی که مردم دنبال همدلی هستند.