تهران-ایرنا- نشست پاسخگویی مستقیم به درخواست‌های مردمی، از غیرقابل‌ پیش‌بینی‌ترین رویدادهایی است که آن را روایت می‌کنم؛ گاهی «پرتحرک و پر از سوژه برای نوشتن» است و گاهی «آرام» و جنس نشست پاسخگویی «رضامراد صحرایی» سرپرست آموزش و پرورش از نوع اول است.

به گزارش خبرنگار حوزه دولت ایرنا، ، قاطعانه معاونان هر بخش از وزارتخانه را پای پاسخگویی به خواسته‌های مردم می‌کشاند و صبورانه با آنها حرف می‌زند. وقتی حق با مردم باشد به این حق معترف است و از نواقص عذرخواهی می‌کند و وقتی قانون اجازه بی‌قانونی نمی‌دهد صریح بر سر خط قرمز قانون می‌ایستد.

نشست پاسخگویی صحرایی ماراتن نفس‌گیری است و تا به اینجای کار، رتبه نخست در تعداد پاسخگویی به تماس‌های مردم را دارد، ۱۴ تماس در یک ساعت و نیم. انرژی کم نمی‌آورد و احاطه‌اش به موضوعات مطرح شده در این مسیر کمکش می‌کند. دروغ چرا! منتظر این مدلش نبودم و گاهی از روند حاکم بر جلسه عقب می‌مانم. آن قدر جدی دستور می‌نویسد و پاراف می کند که به ندرت چشم از کاغذ برمی دارد و سر بلند می‌کند؛ مگر با اعتراض عکاسان که دنبال ثبت تصویری متفاوت و دیدنی از مردی هستند که شاید سکاندار نظام تعلیم و تربیت فرزندان این سرزمین شود.

تماس‌های مردم یکی پس از دیگری وصل می‌شوند و در پی هر تماسی، صحرایی یکی از مدیران وزارتخانه را که در حوزه موضوع مطرح شده در تماس، مسئول است پای خط پاسخگویی می‌آورد و با هربار تکرار این رویداد بیش از هر کسی حجت‌الاسلام والمسلمین احمد صالحی، خوشحال می‌شود. دیگر دستم آمده که رئیس مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری با چه اتفاقی هم خوشحال و هم هیجان‌زده می‌شود؛ دقیقا زمانی که وزیری، معاونی، مدیری یا دولتمردی چنان پای پاسخگویی به مطالبات مردمی ایستاده است که معاونانش را هم به این میدان فرامی‌خواند و از پذیرفتن هر ایراد و اشتباهی ابایی ندارد و در عذرخواهی از مردم هم لکنت نمی‌گیرد.

وزارتخانه‌ای مانند آموزش و پرورش که هم عریض و طویل است و هم مهم و تأثیرگذار، این روزها با مشکلات زیادی دست‌وپنجه نرم می‌کند از معلمانی که رتبه‌بندی شدند تا کمی از مشکلاتشان کاهش یابد تا دانش آموزانی که این‌روزها درگیری‌های خواسته و ناخواسته بسیاری دارند.

تاوان اشکالات آیین‌نامه‌ای را معلم ندهد

شروع ماراتن صحرایی در مرکز ارتباطات مردمی نهاد ریاست جمهوری با تماسی از چاراویماق بود، بخشی از آذربایجان شرقی. لهجه شیرین ترکی‌اش، نجابت کلامش و کلماتی که در متن خود گلچین کرده بود تا حرفش را بزند، یاد پدرم را زنده کرد. دلم برای جدی شدنش وقتی که فارسی را با لهجه حرف می‌زد تنگ می‌شود و به راستی که بشر در هر سنی پدر می‌خواهد! می‌گذرم از یاد پدر تا بفهمم جوان چاراویماقی از سرپرست وزارت آموزش و پرورش چه می‌خواهد؟ توضیح می‌دهد که نیروی خرید خدمات است و چشم‌به‌راه تغییر در وضعیت استخدامی‌اش. معلم یکی از روستاهای دورافتاده این بخش بود و همین برای دردمندی موج‌زده در صدایش کافی. توضیحاتش که تمام شد، صحرایی از حقوقش پرسید و وقتی مطمئن شد که به تعویق افتاده، روی خط تماس نگهش داشت و با علیزاده مدیر آموزش و پرورش آذربایجان شرقی تماس گرفت تا مشخص شود چرا وقتی دولت حقوق چهارماه نیروهای خرید خدمات را ریخته، پرداخت این حقوق به تعویق افتاده است؟ مدیرکل آموزش و پرورش استان توضیح داد که زمان بسته شدن قرارداد و زمان آغاز اشتغال معلم چاراویماقی متفاوت است و دلیل تعویق در پرداخت. صحرایی با گفتن این جمله که «دعوای آیین‌نامه‌ای و اجرایی داخل سازمان ربطی به معلم ندارد»، نشان داد که چندان از این توضیح قانع نشده به ویژه وقتی که گفت «تاوان این دعوا را معلم نباید بدهد».

قرار شد تا یک هفته آینده تکلیف چهارماه حقوق عقب افتاده‌ مشخص شده و اگر باز هم موردی در این زمینه وجود داشت رسیدگی شود. صحرایی درباره استخدام هم پای قانون را به میان کشید و تاکید کرد که تابع قانون است اما اولویت استخدام با «همکاران» خرید خدمات است. وقتی وزیری، وکیلی، معاونی یا مدیری، یکی از کارکنان زیرمجموعه‌اش را «همکار» خطاب می‌کند، حال خوبی پیدا می‌کنم که از تکبر و نخوتِ مقام عبور کرده و از قید و بندهای میز و پُست رها شده است.

رهایی از بار سنگین کارهای ناتمام

تماس دوم از یکی از شهرک‌های اصفهان است، شهرکی که سکنه دارد اما مدرسه ندارد. خیرین در تلاش هستند برایش مدرسه‌ای بسازند اما مشکلات هم زیاد است. با خود فکر می‌کنم خیرین مدرسه‌ساز چقدر در توسعه آموزش کشور سهیم هستند؟ وقت تنظیم این گزارش به یک آمار جالب از این گروه گوهرین در آموزش ایران می‌رسم. طبق اعلام سایت خیرین مدرسه‌ساز، «این سازمان یکی از بزرگترین تشکل های مردمی جمهوری اسلامی ایران است که به ثبت قانونی رسیده و فعالیت های آن بر جذب مشارکت خیرین برای ساخت و توسعه فضاهای آموزشی متمرکز است. این نهاد مردمی از سال ۱۳۷۷ شمسی فعالیت خود را آغاز کرده و طی دو دهه فعالیت خود، سهم خیرین در ساخت کل مدارس کشور را به حدود ۳۰ درصد ارتقاء بخشیده است. به عبارت دیگر از مجموع ۵۳۰ هزار کلاس درس موجود در کشور، امروز بالغ بر ۱۰۷ هزار کلاس درس به همت خیرین مدرسه‌ساز ساخته شده است که یک نصاب قابل توجه محسوب می شود». باز می‌گردم به فضای نشست؛ صحرایی، «حمیدرضا خان‌محمدی» رئیس سازمان نوسازی مدارس را روی خط پاسخگویی آورده و از او قول گرفته تا اول مهر امسال مدرسه این شهرک را به همراهی خیرین ساخته و آماده استفاده کند.

صحرایی تأکید می کند که اولویت وزارتخانه آموزش و پرورش هم مانند دولت، پایان پروژه‌های نیمه‌تمام است. این اولویت خوشحالم می‌کند، به نظرم می‌رسد که شخصا چقدر بابت نیمه‌تمام رها شدن کارهایم عذاب کشیده‌ام، کارهایی که رها کرده‌ام گوشه‌ای اما بار سنگین تمام نکردنش همیشه با من است و چه خوب که هم صحرایی و هم دولت، در تلاش هستند تا مردم را از شر این عذاب تا حد امکان رها کنند. رئیس‌جمهور هم در دوسالی که گذشته، بیش و پیش از آنکه درپی کلنگ‌زنی تشریفاتی اما بیهوده باشد در پی اتمام طرح‌هایی است که به هر دلیلی نیمه‌کاره رها شده و این یعنی مسئولان به اثرات پدیده «finishing» در کارهای اجرایی پی برده‌اند. پدیده‌ای که حداقل فایده آن آرامش مردم از پایان پذیرفتن پروژه‌هایی است که مقابل چشم دارند و این پایان می‌تواند آغاز امید به پروژه‌های تازه باشد.

داستان‌نویس ۸ ساله و توصیه مهم صحرایی

ذوق صحرایی از نبوغ نویسنده‌ای هشت ساله در تماس بعدی برایم جالب است، پدر این دختر از کرمانشاه تماس گرفته و از کتاب‌های داستانی می‌گوید که دخترش نوشته و او با هزینه شخصی آن‌ها را چاپ کرده و اکنون فقط می‌خواهد که آموزش و پرورش از فرزندش حمایت کند تا استعداد او هدر نرود. صحرایی برای اطمینان به این پدر، هم به زبان کردی حرف می‌زند و هم به سرعت با حامد علامتی رئیس کانون پرورش فکر کودکان و نوجوانان تماس برقرار و با قاطعیت تصریح می‌کند که برخورد چمنی با استعدادهای این کشور ممنوع است و هرکس که قدش بلند بود نباید برای هم‌قد شدن با دیگران کوتاه شود. در فاصله میان تماس هم تأکید می‌کند که پرورش استعدادهای دانش‌آموزان اولویت وزارت آموزش و پرورش است و شاید یکی از این بچه‌ها نابغه باشند و نباید از دست روند.

وقتی می گوید باید با نگاه حرفه‌ای به این بچه‌ها نگاه کنیم آهی از نهادم بلند می‌شود، این رویکرد قابل تأمل است و خدا می‌داند کشور و فرزندانش به دلیل حاکم نبودن چنین نگاهی بر ضمیر و ذهن برخی مدیران، چه زیان‌هایی متحمل شده و چه استعدادهایی یا دیده نشدند یا چشم بیگانه آنها را دید و برد. سرپرست وزارت آموزش و پرورش از پدر این دختر نابغه خواست که داستانی با محوریت معلم خوب بنویسد و قول داد شخصا در این زمینه از او حمایت خواهد کرد.

حمایت از مشمول نشده‌های طرح رتبه‌بندی

چند تماس در پی هم برقرار می‌شود و گرچه از نقاط مختلف ایران هستند اما موضوع مشترکی را روایت می‌کنند. داستان از این قرار است که دولت سیزدهم در کنار پروژه‌های نیمه تمام، میراث‌دار طرح‌های اجرا نشده هم هست. یکی از این طرح‌های اجرا نشده که یک دهه معطل یک «جرأت» بود، طرح رتبه‌بندی معلمان است. طرحی که با تمام سروصدایش حکم دیکته نوشته شده را برای دولت سیزدهم یافت، یعنی دولت جرات کرد این دیکته بسیار دشوار را نوشت تا غلط‌های آن مشخص شود و اکنون هم مصمم است تا غلط‌های آن را اصلاح کند. این را صحرایی هم در پاسخ به سرایداری از خراسان شمالی، هم در توضیح به معلمی از قم و هم در پاسخ به نیروی فنی و حقوقی اداره آموزش و پرورش تفرش مورد تأکید قرار داد و گفت تا زمانی که این طرح اجرایی نشده بود نمی‌توانستیم نارسایی‌های آن را دریابیم اما اکنون می‌دانیم که اگر چنین طرحی تنها معلمان را مشمول شده و بخشی از کاستی‌های حقوقی آن‌ها را برطرف کرده، باید برای دیگر اعضای خانواده بزرگ آموزش و پروش هم فکر جدی و اساسی کرد. فکری که دولت تاکنون با پرداخت‌های کمکی از یک سو و رسیدگی به اعتراضات اجرای طرح از سوی دیگر آن را عملی می‌کند. به گفته صحرایی ۷۰ درصد معلمان از این طرح راضی هستند و این یعنی قشری که تاکنون وعده رسیدن به رضایت می‌شنیدند اکنون واقعا از شرایط راضی هستند. اصلا راضی بودن این گروه برای شخص آیت‌الله رئیسی مهم است، آنقدر مهم که سر آن با هیچکس تعارف ندارد و با تمام تنگناهای بودجه‌ای ابتدا ۳۸ هزار میلیارد و بعد ۴۰ هزار میلیارد به اجرای طرح رتبه‌بندی اختصاص داده است.

سرپرست آموزش‌وپرورش جزئیات موضوع رتبه‌بندی را تصریح قانون می‌داند اما اطمینان هم می‌دهد برای دو دسته از مشمول نشده‌های رتبه‌بندی به ویژه در بخش کارکنان حقوقی و فناوری فوق‌العاده ویژه در نظر گرفتیم و برای سامان‌بخشی به این گروه هم برنامه‌هایی در دست بررسی داریم و وزارتخانه هم تا هر آن میزان که مقدور باشد، از کارکنان و نیروهای اداری حمایت خواهد کرد. موضوع تغییر رسته همکاران اداری به آموزشی هم بر اساس ضوابط موجود بررسی خواهد شد.

با پایان دور اول ماراتن، حجت‌الاسلام و المسلمین صالحی در مقام میزبان از مهمان خود می‌خواهد گلویی تازه کند و در این فاصله توضیح می‌دهد که موضوعاتی که سرپرست آموزش و پرورش به صورت طوفانی مدیرانش را برای حل آنها به خط کرد، موضوعاتی عام‌البتلاء و نه فقط شخصی. تا وقتی دستوری برای آنها صادر ‌می‌شود، گرهی از زندگی بسیاری از افراد جامعه هم گشوده شود.

تماس دیگری از سوی یکی از مدیران قدیمی آموزش و پرورش بود و نگران و دغدغه‌مند آینده این حوزه. صحرایی اطمینان داد که هیچ اقدامی در وزارت آموزش و پرورش خلاف قانون و منویات رهبر معظم انقلاب انجام نخواهد شد و هرچیزی که با سند تحول بنیادین تعارض داشته باشد، کنار گذاشته می‌شود و اصل، سند بنیادین تحول در آموزش و پرورش است. نشست که تمام شد از سرپرست وزارت آموزش و پرورش پرسیدیم، اگر روزی وزیر هم شوی با همین صبوری و اشراف با مردم و قاطعیت با مدیرانت برخورد می‌کنی؟ منتظر پاسخی شعاری بودم اما گفت: «اگر قرار است چیزی جز این باشد، همان بهتر که وزیر نشوم».

در راه بازگشت به تمام دوستان و آشنایان معلم می‌اندیشم، به معلم کلاس سوم ابتدایی‌ام که هرگز آرامش و آزادگی‌اش یادم نمی‌رود، به آشنایی که سالها با کاستی‌های سرایداری مدرسه‌ای سر کرد اما سربلند بود که از استعدادهای ایران حراست کرده است و باز به پدرم و البته معلمانی که به اندازه پدر، بزرگ و قابل تکیه‌اند. همه اینها یعنی وزارتخانه‌ای با این حجم از مسئولیت و کار، با این میزان مراجعه کننده مستقیم و غیرمستقیم باید وزیری داشته باشد که علاوه بر نگاه راهبردی، همزمان دغدغه دانش‌آموز و آموزش و پرورشش را داشته باشد و هم دلواپس بالا و پایین زندگی معلمانش باشد و آرزو کردم ثباتی که امروز بر این وزارتخانه حاکم شده ادامه یابد و و یکی از جنس خودش وزیرش شود تا در سایه این ثبات آینده‌سازان ایران تربیت شوند.