تهران- ایرنا- اعتیاد یکی از مهمترین مشکلات پیش‌روی جامعه و به ویژه قشر جوان و نوجوان است. اگر چه عوامل مختلفی در گرایش به اعتیاد نقش دارند اما روانشناسان بر این باورند نقش و تاثیر نهاد خانواده بیش از هر متغیر دیگری است.

امروزه اعتیاد به عنوان یک پدیده اجتماعی نه تنها در میان افراد جوان و میانسال بلکه در میان کودکان و نوجوانان نیز مشاهده می‌شود. به طوری که برخی از کارشناسان از آن با عنوان «کودکانه شدن اعتیاد» نام می‌برند.
نتایج پژوهش‌های مختلفی مانند پیمایش ملی اعتیاد در سال ۱۳۹۵ حاکی از این هستند که ۵۱.۹ درصد مصرف کنندگان ماده مخدر گل در گروه سنی ۱۵ تا ۲۹ سال قرار دارند. ۱۴.۸ درصد ازمصرف کنندگان مواد مخدر از نوع گل (افراد دارای تجربه مصرف گل) را دانشجویان و ۳.۷ درصد آنان را دانش آموزان تشکیل می‌دهند [۱].
در این خصوص اسکندر مؤمنی، دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر نیز در یک نشست خبری سال گذشته اظهار داشته است که سن اعتیاد به ۲۴ سالگی رسیده است [۲].
همچنین برخی محققان مانند رضا احدی و همکارانش در پژوهشی با عنوان «عوامل اجتماعی مؤثر بر اعتیاد به مواد مخدر صنعتی» به این یافته رسیدند که سن پاسخگویان در اولین مصرف بین ۱۸- ۱۳ سال بوده و دوستان هم تأثیر بسیار زیادی در اعتیاد آنها داشته است. یافته این پژوهشگران حاکی از این است که بین یادگیری اجتماعی، کنترل اجتماعی، ناکامی و اعتیاد به مواد مخدر صنعتی رابطه معنی‌داری وجود دارد [۳].

گرچه اعتیاد یک پدیده چندجهی است و عوامل مختلف روانی، اجتماعی و بیولوژیکی در آن مؤثر هستند اما در این بین خانواده به این دلیل که نخستین مکان برای جامعه‌پذیر ساختن کودکان و نوجوانان شناخته می‌شود اهمیتی مضاعف دارد. از این نظر که خانواده‌ها به دلیل عدم آشنایی با شیوه‌های تعامل با فرزندان و نحوه کنترل آنها زمینه را برای گرایش فرزندان به سمت دوستان و در نتیجه روی آوری آنها به سمت مواد مخدر را فراهم می‌نمایند.

اینکه خانواده‌ها چگونه شیوه تعامل مؤثر با فرزندان را در پیش بگیرند و مانع از روی‌آوردن فرزندان به مصرف مواد مخدر شوند، سبب شد در این گزارش به این مهم توجه کرده و با دو تن از روانشناسان، «علی اکبر ارجمندنیا» و «مریم درخشان نژاد» به گفت و گو بنشینیم که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

اعتیاد فرزندان نتیجه وجود خلاءهای عاطفی و روانی در خانواده است

ارجمندنیا در خصوص نقش خانواده و تاثیرش بر اعتیاد فرزندان می‌گوید: اعتیاد یک پدیده چند وجهی است که عوامل مختلفی نظیر عوامل روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی و خانوادگی در شکل‌گیری آن نقش دارد.
از میان عوامل نام برده شده، خانواده فاکتوری است که هم می‌تواند نقش پیشگیرانه از بروز آسیب‌های روانی و اجتماعی داشته باشد و هم می‌تواند فراهم کننده و تسهیل کننده این شرایط باشد.

اعتیاد یک پدیده چند وجهی است که عوامل مختلفی نظیر عوامل روانی، اجتماعی، فیزیولوژیکی و خانوادگی در شکل‌گیری آن نقش دارد از آنجایی که بسیاری از رفتارها در اثر الگوسازی و تقلید شکل می‌گیرد، طبعاً باید گفت به همین دلیل نقش خانواده بسیار پررنگ است. زیرا خانواده نخستین جایی است که کودک در آن جامعه‌پذیری را فرا می‌گیرد و والدین به عنوان دیگری مهم به منبع تقلید و تکرار رفتار آنها تبدیل می‌شوند. برای مثال، در خانواده‌ای که مصرف سیگار و مواد مخدر در معرض دید کودکان انجام می‌شود، احتمال شکل گیری و تکرار این رفتار نادرست در کودکان همان خانواده در آینده بیشتر است.

از طرفی با مصرف مواد مخدر در خانواده، قبح مصرف آن برای فرزندان از بین می‌رود و به امری عادی تبدیل می‌شود. این در حالی است که ما در نقش والدین و در زمینه تعلیم و تربیت نه تنها باید برای فرزندان بلکه باید برای خود نیز خطوط قرمزی مشخص کنیم و حتی خود در نقش والد به سمت انجام آنها نرویم. همچنین باید بدانیم که اگر چیزی آسیب‌زا است، برای همگان آسیب‌زا است و فرقی نمی‌کند که آن چیز در کجا و چه مکانی و توسط چه کسی انجام شود.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: نتایج بسیاری از مطالعات حاکی از این است که اغلب کودکانی که به سمت مصرف مواد مخدر رفته‌اند، مورد ضرب و شتم والدین یا بی‌اعتنایی و بی‌توجهی آنها قرار گرفته‌اند. متأسفانه برخی والدین تصور می‌کنند که بی‌توجهی به کودک و کارهای او نوعی دادن استقلال و آزادی عمل به آنها است، در حالی که چنین امری به معنای آزادی عمل نیست.

ارجمندنیا ادامه می‌دهد: در پژوهشی که در کانون اصلاح و تربیت انجام دادیم، به این نتیجه رسیدیم که تعداد بالایی از نوجوانان بزهکار حدود ۵۰ سال با والدین خود اختلاف سنی داشتند که خود همین اختلاف سنی نوعی رهاشدگی فرزندان از دخالت‌ها و نظارت‌های والدین را نشان می‌دهد. زیرا افراد دارای نیازهای روانشناختی متنوعی نظیر توجه، حمایت، امنیت و تأیید هستند که باید در سطح خانواده برآورده شوند و چنانچه خانواده‌ای نتواند این نیازها را برآورده کند و فرزندش دچار خلأ عاطفی شود، طبیعتاً فرزند برای پر کردن این خلاءهای روانی به سمت دوستان جذب می‌شود و ای بسا برای مورد تأیید قرار گرفتن گروه دوستان مجبور به استعمال سیگار و یا مواد مخدر شود.

نتایج بسیاری از مطالعات حاکی از این است که اغلب کودکانی که به سمت مصرف مواد مخدر رفته‌اند، مورد ضرب و شتم والدین یا بی‌اعتنایی و بی‌توجهی آنها قرار گرفته‌اند مریم درخشان‌نژاد نیز در این زمینه می‌گوید: یک دسته بندی حول دوران پیش از تولد و دوران پس از تولد و یک دسته‌بندی دیگر حول دوران پس از تولد یعنی دوران کودکی و نوجوانی داریم. در مورد دوران پیش از تولد و تأثیر رفتارهای برخی از والدین روی اعتیاد فرزندان باید گفت مصرف برخی از داروها و یا مواد غذایی خاص توسط مادران می‌تواند به جنین آنها آسیب رسانده و پتانسیل ایجاد رفتارهای پرخطر را برای آنها در آینده به همراه داشته باشد که یکی از این رفتارها اعتیاد است. از طرفی در دوران پس از تولد هم، رفتارهای والدین خصوصاً والدینی که دارای اختلالات روانشناختی درمان نشده هستند و یا وجود نزاع‌های خانوادگی آنها می‌تواند بر روی کودکان و سوق یافتن آنها به سمت استعمال سیگار و یا مواد مخدر تأثیرگذار باشد.

درخشان‌نژاد می‌افزاید: همچنین برخی اختلالات در کودکان مانند اختلال سلوک، بیش فعالی، افسردگی، اضطراب و عدم تمرکز اگر به موقع درمان نشود، ممکن است از جمله عوامل تأثیرگذار بر اعتیاد کودکان در سنین بالاتر باشد.

سواد رسانه‌ای کودکان را در بهره‌مندی از فضای مجازی بالا ببریم

درخشان‌نژاد، پیرامون ابزارهای آموزشی و تاثیرشان بر گرایش کودکان و نوجوانان به اعتیاد می‌گوید: اکنون در عصر ارتباطات به سر می‌بریم و کودکان و نوجوانان به امکاناتی مانند گوشی همراه، شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی دسترسی دارند. طبعاً با توجه به این تغییرات، نوع آگاهی‌های افراد نیز نسبت به گذشته افزایش یافته و این آگاهی‌ها می‌تواند هم مثبت و هم منفی باشد. بسیاری بر این باور هستند که باید کودکان و نوجوانان را با توجه به این تغییرات و تحولات، کنترل کرد. این در حالی است که هیچ وقت کنترل مستقیم کارساز نیست. بلکه کنترل باید از دور و به صورت غیرمستقیم انجام شود. همچنین برای این منظور می‌توان از برخی برنامه‌ها نیز استفاده کرد. والدین باید بدانند صرفاً در اختیار قرار دادن امکانات کافی نیست بلکه باید همراه با آن فرهنگ و آگاهی استفاده از آنها را نیز به فرزند منتقل کرد.

از طرفی والدین می‌توانند از طریق بازی و یا سرگرمی‌های مشترک وارد یک تعامل مؤثر با فرندانشان شوند و از این طریق بدانند واقعاً کودک آنها از چه چیزهایی رضایت دارد و از چه چیزهایی متنفر است و حتی از این طریق مانع از روی آوری فرزندشان به سمت دوستان ناباب شوند.

بهترین واکسیناسیون روانی _ اجتماعی برای کودکان این است که عزت نفس آنها را بالا ببریم راهکار چیست

ارجمندنیا به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: بهترین واکسیناسیون روانی- اجتماعی برای کودکان این است که عزت نفس آنها را بالا ببریم. منظور از عزت نفس، احساس خودارزشمندی است. کودکی که به طور مداوم مورد سرزنش و تحقیر اطرافیان قرار می‌گیرد، پی در پی برچسب‌های منفی به او زده می‌شود و مورد بی توجهی، اذیت و آزار قرار می‌گیرد، عزت نفس پایینی هم دارد و در نتیجه برای مورد توجه قرار گرفتن دیگران، ممکن است به رفتارهای ناشایست روی آورد.

وی می‌افزاید: بنابراین در گام نخست لازم است به نیازهای روانشناختی کودکان به موقع و به طور شایسته توجه شود، آنها تکریم شوند و مطلقاً مورد تنبیه بدنی و الفاظ زشت قرار نگیرند تا عزت نفس در آنها تقویت شود. زیرا کودکی که عزت نفس دارد، تاب آوری بالایی هم دارد و در مواقع بحران به دارایی‌ها و توانایی‌های خود اتکا می‌کند و اگر روزی گروهی از دوستانش تصمیم بگیرند او را به واسطه عدم مشارکت در رفتار مصرف ترک کنند، دچار آسیب نمی‌شود.

وی ادامه می‌دهد: تعاملات بین اعضای خانواده باید رضایت‌بخش باشد. افراد خانواده باید به نقش‌های خود آگاه باشند و تداخل در نقش‌ها ایجاد نشود. هر فردی باید در چارچوب خانواده، به مسئولیت‌های فردی و گروهی خود عمل کند. تنها در این صورت است که شخصیت کودکان هم تقویت شده و در برابر هر خطر مقاوم خواهند شد. از طرفی همدلانه برخورد کردن والدین با فرزندان و اجتناب آنها از تحقیر و سرکوب فرزند، می‌تواند تأثیر مثبتی در رفتارهای آنها داشته باشد.

درخشان نژاد نیز به راهکارهایی در این زمینه اشاره کرده و می‌گوید: نخستین راهکار توجه به سلامت روان خود والدین است. هر چه کودکان، والدین افسرده، پرخاشگر و دارای اعتیاد نداشته باشند و چنین امری در بستگان درجه یک و دو هم مشاهده نشود و از طرفی کودکان و والدین با شیوه‌های حل مساله آشنا باشند، زمینه و شرایط برای روی آوری فرزندان به اعتیاد کمتر می‌شود.

وی می‌افزاید: به طور کلی وجود تعامل مؤثر بین والدین و فرزندان، رسیدگی به سلامت روان، عدم وجود اعتیاد در والدین و خویشاوندان درجه یک و دو، دوری از تنش در خانواده و آموزش مهارت‌های زندگی به فرزندان مانند آموزش مهارت جرأت مندی (نه گفتن) مهارت کنترل خشم، مهارت مدیریت استرس و افزایش اعتماد به نفس می‌تواند از روی آوری فرزندان به مواد مخدر جلوگیری کند. از آنجایی که نیاز به دوست‌یابی معمولاً در دوران نوجوانی افزایش می‌یابد در صورت کمتر شدن تعاملات و روابط خانوادگی ممکن است نظارتها کم شود و دوستان نامناسبی رو انتخاب شود می‌یاب پس بهتر است روابط والدین و فرزندان نوجوان در این دوره سنی خاص بیشتر شود.

منابع:

[۱] https://irna.ir/xjnNwB
[۲] mehrnews.com/xYkQG
[۳] احدی، رضا، محمدی، شهرام و طغرانگار، حسن (۱۴۰۱) عوامل اجتماعی مؤثر بر مواد مخدر صنعتی، نشریه علمی پژوهش‌های حقوقی، دوره ۲۱، شماره ۴۹: ۳۱۵-۳۴۳