نظریه تمدن دریایی از نظریات معروف در روابط بینالملل است که بر اساس آن قدرت یک کشور به اندازه میزان قدرت دریایی است و این توانایی برای کنترل و بهرهبرداری از منابع دریایی در سطح جهانی و همچنین برقراری ارتباطات فعال و هماهنگ با دیگر کشورها را نیز شامل میشود.
این نظریه از گذشته به عنوان یک راهبرد حیاتی در تاریخ نظامی و سیاسی کشورهای دنیا، در بسیاری از جنگها و نبردهای مهم تأثیرگذار بوده است. برای مثال، در جنگ جهانی اول، آلمان تلاش کرد تا با ساخت کشتیهای زیردریایی خود، قدرت دریایی انگلستان را تضعیف کند، اما در نهایت با شکست مواجه شد و قدرت دریایی انگلستان بر پایه توانایی در تولید کشتی و کنترل دریاها، باقی ماند.
در این یادداشت که به بهانه حضور ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش در آبهای بین المللی و اعزام آن به ماموریت دریانوردی دور کره زمین نگاشته شده است، به بازخوانی جایگاه دریا و تمدن دریایی در نظریه گام دوم انقلاب که رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را تبیین کرده اند، پرداخته و تلاش شده است تا با تبیین و تفسیر نظریه های تمدن دریایی و تجارت دریایی، اصول و اهداف اشاره شده در بیانیه گام دوم انقلاب با تاکید بر تحقق کامل این نظریه و نسبت آن با تمدن اسلامی تشریح شود.
تدوین نظریه تمدن اسلامی براساس اصول و مبانی دینی و اخلاقی
تدوین نظریه تمدن اسلامی به منزله ارائه یک پارادایم جدید و یک رویکرد نوین به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در جامعه اسلامی است که در تدوین این نظریه اصول و مبانی دینی و اخلاقی نقش اساسی دارند.
محورهای تدوین نظریه تمدن اسلامی شامل تحلیل و بررسی پارادایمهای فرهنگی و سیاسی قبلی در جامعه اسلامی و شناسایی نقاط ضعف و نیازهای جدید، تبیین اصول و مبانی دینی و اخلاقی که به فرآیند تدوین این نظریه کمک میکنند، بیان راهبردها و سیاستهایی که در راستای تحقق اهداف نظریه تمدن اسلامی قرار دارند و بیان مشخصات و ویژگیهای تمدن اسلامی و بررسی عواملی که برای تحقق آن موثر هستند، است.
نظریه تمدن دریایی یکی دیگر از نظریات معروف در حوزه روابط بینالملل است که موضوعی شدیداً منحصر به فرد در زمینه تأثیر دریا و قدرت دریایی بر تاریخ و آینده جهان است. به عبارت دیگر، قدرت یک کشور به اندازه میزان قدرت دریایی آن است و این توانایی برای کنترل و بهره برداری از منابع دریایی و همچنین برقراری ارتباطات با دیگر کشورها و حفظ امنیت دریایی و دفاع از مرزها و پهنه ی آبی کشور را شامل میشود.
نظریه تمدن دریایی، از گذشته به عنوان یک راهبرد حیاتی در تاریخ نظامی و سیاسی کشورهای دنیا، در بسیاری از جنگها و نبردهای مهم تأثیرگذار بوده است. برای مثال، در جنگ جهانی اول، آلمان تلاش کرد تا با ساخت کشتیهای زیردریایی خود، قدرت دریایی انگلستان را تضعیف کند، اما در نهایت با شکست مواجه شد و قدرت دریایی انگلستان بر پایه توانایی در تولید کشتی و کنترل دریاها، باقی ماند.
به همین منظور، در جنگ جهانی دوم نیز آمریکا و انگلستان با توانایی در تولید کشتیهای نظامی و کنترل دریاها، به عنوان دو قدرت برتر دریایی شناخته شدند و بسیاری از نبردهای اصلی آن ها در جنگ جهانی دوم در دریاها و اقیانوسها صورت گرفت.
در زمان حاضر نیز، این نظریه همچنان در سیاستهای خارجی و نظامی بسیاری از کشورها و به ویژه آمریکا و شرکاء غربی اش، ژاپن، چین و روسیه تأثیرگذار است. به عنوان مثال، دولت آمریکا تا امروز با توجه به نظریه تمدن دریایی، تلاش کرده است تا با حفظ و تقویت قدرت و تسلّط دریایی خود در سطح پهنه آبی مناطق مختلف درجهان به بهانه حفظ منافع و تامین امنیت برای خود و شرکاءغربی، عبری حضور مداخله گرانه در پیرامون حریم مرزی کشورهای مورد هدف خود را توجیه، تامین و تثبیت کند.
نظریه قدرت دریایی نظریه دیگری بود که به دنبال تقویت قدرت دریایی و توان اقتصادی و سیاسی آمریکا و کشورهای متحد آن کشور مطرح شد، نظریه مذکور برای مبارزه با تهدیداتی مانند آلمان نازی و امپراتوری ژاپن و برای حفظ قدرت آمریکا در جهان ارائه شده بود.
نظریه قدرت دریایی به بررسی روابط میان قدرت دریایی کشورها و نقش حیاتی آن در حفظ و تقویت قدرت سیاسی و اقتصادی یک کشور، میپردازد. این نظریه به دنبال اعلام راهبردی بوده است که بتواند کشور آمریکا را با توجه به توانمندی دریایی و صنعت دریاییاش، در جنگهای توسعه طلبانه، یاری و منافع این کشور و متحدانش را حفظ کند تا در مقابل کشورهای هدف خود صفآرایی کرده و یا از خود در مقابل تهاجمات احتمالی دفاع کنند.
نظریه قدرت دریایی در حوزه نظامی، اقتصادی و سیاسی تأثیر بسزایی گذاشت. همچنین، این نظریه بر "بازاریابی و توسعه صنایع دریایی و شرکتهای حمل و نقل دریایی" نیز تأثیر زیادی داشته است.
البته گفتنی است، با گذر زمان و تغییر و تحوّلات شورای جهانی، شکل و شمایل این راهبردها و تاکتیکهای نظامی و سیاسی تغییر کرده است، لیکن منطق قدرت دریایی همچنان مورد توجه بوده و به عنوان یکی از راهبردهای کلیدی در حوزه نظامی استفاده میشود. به علاوه در حوزه اقتصادی نیز، کنترل منابع دریایی هنوز به عنوان یکی از راهبردهای جدی برای تامین منابع و ایجاد درآمد سرمایهگذاری، امکان افزایش صادرات و تجارت قابل استفاده است، بنابراین می توان دریافت که منطق قدرت دریایی در حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی دارای تاثیری است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
در حوزه نظامی، راهبردی کلیدی برای تحقق اهداف سیاسی امنیتی کشورهاست، زیرا همچنان کنترل خطوط دریایی و ایجاد پایگاههای دریایی در مناطق استراتژیک جهان، از اصلی ترین راهبردهای دفاعی کشورهاست.
در حوزه سیاسی، با توسعه مفاهیمی مانند، جهانی شدن، نظام تک قطبی، چند قطبی، چند جانبه گرایی و مانند آن و افزایش جهانی شدن روابط، احتمال بروز تعارضات دریایی میان کشورها افزایش یافته و به همین علّت استفاده از منطق قدرت دریایی، به عنوان یکی از راهبردهای اصلی برای حفظ منافع و جایگاه بین الملل حائز اهمیّت شمرده میشود، و به علاوه، با توجه به اینکه بیشترین تولیدات و صادرات جهان از طریق دریا صورت می گیرد، هر کشوری که دراین حوزه قوی باشد، قابلیت تاثیرگذاری بیشتری در سیاستهای جهانی خواهد داشت، در ضمن، با توجه به روند تغییرات اقلیمی و موضوعاتی از قبیل گرمایش جهانی و مانند آن و تاثیرات آنها بر منابع دریایی، کنترل و حفاظت از منابع دریایی حیاتی شده و به همین دلیل، به جای تمرکز صرف بر کنترل آبهای سرزمینی به عنوان منابع آبی، کنترل منابع دریایی نیز به عنوان راهبردی مهم در تامین آب مناسب برای مصارف کشاورزی و صنعتی کشورها به کار گرفته میشود، اما همانگونه که پیشتر گفته شد، با توجه به تغییرات شرائط و پیشرفت فن آوری، و ... در عرصه جهانی این راهبردها و تاکتیکهای مورد استفاده در این حوزه نیز به روز رسانی شده و معمولا تغییرات نوینی را تجربه میکنند.
برای استفاده مناسب از راهبرد قدرت دریایی، باید به نکات مهمّی توجه کرد. این نکات شامل تحلیل شرایط جغرافیایی و دسترسی به منابع دریایی، هماهنگی با سایر راهبردها، اجرای مناسب و با مسئولیت پذیری بالا، استفاده از فناوریهای نوین و حفاظت از طبیعت است.
این ضرورت وجود دارد که در قلمرو علمی و نظامی کشور، کارشناسان و خبرگان علوم دفاعی و امنیتی و به ویژه مراکز فکری درون نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی ایران نیز به بررسی نقاط ضعف و نقد این قبیل راهبردها و موضوعات مشابه به ویژه نقد نظریه قدرت دریایی آلفرد تایر ماهان که هر از گاهی دستاویز تجاوزگری نیروهای فرامنطقهای قرار میگیرد تا حضور خود را نزد محافل نخبگانی و ... درون کشور و حتی مجامع علمی بینالمللی توجیه میکنند اهتمام جدّی داشته و با تدوین متون آموزشی روشنگر در قبال چنین نظریه و نظریهپردازانی، در حوزه علوم دفاعی به مسئولیّتهای سنگین خود در امر جهاد تبیین به فرموده فرمانده معظّم کل قوا عمل کنند.
زیرا باید به این نکته توجه داشت که هرگونه پذیرش تئوریهای علمی و استخراج نظریه و راهبردسازی از قبیل آن چه که پیشتر بیان شده، و از سوی مراکز فکری و اندیشکدهها برای تقویت سیاستگذاری و نظام تصمیمگیری کشور تولید و ارائه می شود، باید ناظر به نقد و بررسی ضعفها، قوتها، نتایج، پیامدها و آثار این نظریات و راهبردهایی باشد که از گذشته تا امروز دستاویز استکبار جهانی برای غارت منابع و تهدید امنیّت کشورها در پهنههای مختلف اعم از خشکی و دریاها قرار گرفته است.
باید توجه داشت که استفاده از راهبردهای قدرت دریایی و هر راهبرد دیگری، باید به مسئولیت پذیرانه و با رعایت اصول اخلاقی و حقوق مورد توافق بین المللی صورت می گرفت. تا ضمن تثبیت عادلانه منافع کشورهای مختلف، حفظ امنیت جهانی و صلح و ثبات تضمین شود. این مهمّ نیز با همکاری و تعامل، و بهره گیری از کار گروه های بین المللی و انجام فعالیتهای مشترک در حوزه های مختلف قابل احیاء بوده است.
امّا با توجه به اینکه، سیاستگذاری در کشورهای سلطهگر به ویژه در حوزههای نظامی و قدرت دریایی، به طور مستقیم و یا غیرمستقیم در جهت تامین منافع طبقات حاکم و سیاستهای داخلی و خارجی نظام سلطه در ابعاد مختلف تنظیم می شود و از این مرکز فکری و راهبردسازی به طور ویژه استفاده شده به جرات میتوان ادعا کرد که این نظریه و موارد مشابه عمدتا باعث بروز تنشهای شدید میان کشورها در پهنه دریایی جهان شده است.
بنابراین باید ضمن توجه به تصمیمات سیاسی قدرتها و رویدادهای جاری درسطح جهان، به مراکز فکری و خروجیهای اندیشکدههای راهبردساز و نظریهپرداز غربی به ویژه کشور آمریکا، شرکای غربی و رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی با هوشیاری و دقّت وافری نگریست. زیرا پرواضح است شکلگیری بسیاری از رویدادهای مختلف در پهنه خشکی و آبی جهان متاثر از تمهیدات استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و کشورهای ائتلاف برای تامین منافع از مناطق مختلف دریایی بوده است و غالبا نیز به شکل تجاوز، اشغالگری، و یا تهدید به حضور نظامی و به رخ کشیدن تجهیزات و تسلیحات برتر در آن مناطق همراه بوده است. به عنوان نمونه هم اکنون، دریای چین، خلیج فارس و دریای عمان و ... عرصههایی هستند که در آنها تنشهای شدیدی شکل داده میشود که عمدتا به دلیل موقعیت و اهمیت استراتژیک آن ها برای مقابله مطلوب با تجاوز نیروهای فرامنطقهای است.
باید توجه داشت که امروزه هرگونه سیاستگذاری نظامی و تقویت قدرت دریایی کشورها به طور مستقیم با منافع و سیاستهای داخلی و خارجی آنها مرتبط شده است و هر کشوری برای دفاع از منافع خود در مناطق مختلف در خشکی و دریاها و ... ممکن است استراتژی های مختلفی به کار ببرد، امّا این قبیل اقدامات قاعدتا باید مطابق حقوق پذیرفته شده مشروع بین المللی توسط کشورها بوده باشد.
امّا در مورد ایالات متحده آمریکا، می توان با قاطعیت اعلام کرد که این کشور به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ جهانی، دارای طبیعت ذاتی تجاوزگری و علائق و رویکرد آزمندانه روزافزون، برای غارت منابع کشورها است، و همواره با زیادهخواهی و روحیه استکباری در تلاش جهت تأمین و تحصیل منافع نامشروع خود از طریق حضور در پهنه دریایی جهان است. در صورتی که آمریکا نیز به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل، موظف به رعایت قوانین و اصول حقوق بینالمللی و اتخاذ رفتارهای مشروع است.
بنابراین در مورد تقابل مستمر این کشور با نظام جمهوری اسلامی ایران، نیز باید گفت که بسیاری از تنشها در پهنه دریایی خلیج فارس و موارد مشابه نیز به دلیل خوی تجاوزگری، ورود غیرقانونی به مرزهای سرزمینی و مناطق مختلف دریایی کشور ایران و تحریک دولتهای پیرامون آن و نیز اقدام برای غارت منابع موجود منطقه و پیگیری پروژه جنگ روانی و مجعول ایران هراسی توسط آن کشور و متحدین غربیاش تا امروز بوده است.
آمریکا به عنوان کشوری دارای قدرت نظامی و قدرت دریایی، همواره خواهان حضور در منطقه خلیج فارس و مناطق مشابه به بهانه تأمین امنیت حمل و نقل نفت، تجارت بین الملل، همکاری با کشورهای حوزه پیرامونی ایران اسلامی برای مقابله با آنچه آن را تهدید جمهوری اسلامی ایران میخواند و مبارزه با قاچاق، پایش فعالیتهای مرتبط با تروریسم در این منطقه و... است. همچنین، به لحاظ سیاسی نیز، آمریکا به عنوان یکی از کشورهای درگیر با بحرانهای روزافزون داخلی با فرافکنی و ایجاد بحران به دنبال تثبیت حاکمیت و توجیه هژمونی خود و سر ریز کردن مشکلات روزافزون و گریبانگیر نظام سرمایه داری به سایر نقاط جهان است، و لذا به هیچ یک از توافقات با دیگران در سطوح بین المللی نیز پایبند نبوده و وقعی ننهاده است.
تمدن دریایی مدنظر بیانیه گام دوم انقلاب
با توجه به انتقاداتی که به راهبردها و تئوریهای نظریهپردازان تمدنی غربی وارد است، اکنون لازم است به معرفی تمدن مورد نظر دریایی در نگاه انقلاب اسلامی که در بیانیه گام دوّم انقلاب از سوی امام خامنه ای رهبر و فرمانده معظم کل قوا اشاره شده پرداخته شود و در یک "مقایسه تطبیقی با نظریه قدرت دریایی و تمدن دریایی"، با برشماری شاخصهها، نگاه واقعی تمدنی ایرانیان به دریا در مسیر رسیدن به تمدن اسلامی را نیز تبیین کرد.
تاکید بر اخلاقیّات در تمدن سازی اسلامی یک اصل بنیادین و مورد توجّه بوده که در شاخصههای بیانیه گام دوّم به شرح زیر قابل مشاهده است:
۱_وجود دریا برای کل جوامع بشری به عنوان نعمت و موهبت الهی
۲_توجه به نیازهای نسل آینده از دریا و بستر دریا
۳_دریا نیازمند اخلاق محیط زیستی
۴_نگاه صلح و آرامش به دریا به جای نگاه سلطه گرایانه
۵_دریا نماد توسعه بین ملتها و دولتها به دور از کشمکش و درگیری نظامی
۶_دریا و ارتباطات همراه با احترام میان دولتها
۷_توجه به دریا، علوم و فنون دریایی، تجهیزات و صنایع دریایی در کشورهایی که حتی راه به دریا ندارند.
اگر منصفانه به مواردی که بر شمرده شد عنایت شود خواهیم دید که در نظریه قدرت دریایی مورد عمل نیروهای مسلّح آمریکایی چه عناصر مهم در یک نگاه تمدّنی مفقود است. و نظریهپرداز غربی چگونه سلطهطلبی تجاوزگری را تئوریزه ساخته و در عمل نیروی دریایی آمریکا را در باتلاق عملیاتی که خود ساخته است هر روز بیش از روز قبل فرو برده و غرق میسازد.
براساس داده های موجود آن چه که به نفع دریا و انسان است در گام دوم انقلاب اسلامی توسط ایرانیان به عنوان پیام انقلاب اسلامی قابل دریافت و صدور از سوی یک نظام انقلابی است که نشان دهنده یک نگاه واقعی و عمیق و "الهی_ تمدنی" به مصالح دنیای امروز است. اگر هوشمندانه و بیغرض به شاخصههایی که درباره تمدن دریایی بیان شد نگاهی بیافکنیم، منصفانه میتوان گفت که تاکید بر اخلاقیّات و احترام به محیط زیست در تمدنسازی باعث توسعه پایدار و رشد بلند مدّت جوامع بشری به سمت سعادت و تعالی خواهد شد.
بنابراین با در نظر گرفتن این موارد، با صراحت گفتنی است که تعریف انقلاب اسلامی و نگاهش به تمدن دریایی از این زاویه به نفع دریا، انسان و منطبق با اخلاقیات و احترام حقیقی انسان به طبیعت و با نگاه صلح آمیز و با روحیّه تقویت روزافزون تعاملات و همکاری میان جوامع بشری ارائه شده است، و فرجام آن نیز رعایت حقوق متقابل انسانی و منابع موجود در طبیعت در زیست بوم بشری خواهد بود و زمینه سازی برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی به عنوان مقدمه ای بسترساز؛ ظهور منجی جهانی را هدف خود قرار داده است.
در این گام تمدنی، توجه به پایداری و توسعه بلندمدت جوامع، توجه به نیازهای آینده و حفظ و مراقبت از منابع طبیعی به ویژه پهنه دریاها به عنوان موهبت الهی به ودیعت گذارده نزد بشر، و تثبیت ارزش های فرهنگی و اخلاقی در ساختار جامعه مورد توجه بوده و رفع تبعیض ناهنجاری های اجتماعی، سیاسی، و تحقق عدالت اجتماعی مورد نظر بوده است. البته از منظری دیگر نیز می توان به قضیه نگاه کرد و آن فهم این نکته است که اگر تمدن دریایی با تاکید بر اخلاقیات و شعار حفظ محیط زیست طبیعی و انسانی قصد دارد توسعه بلندمدت جوامع بشری را هدف قرار دهد، می تواند به عنوان پیش درآمد تحقق گام دوّم انقلاب اسلامی نیز " نشان" شده و برای آن برنامه ریزی شود.
با توجه به ظرفیتهای فراوان دریایی کشور ایران و نیاز جوامع به منابع دریایی، میتوان با تاکید بر شاخصههای مشترک تمدن دریایی با زاویه نگاه تمدنی موجود در بیانیه گام دوّم از دریا به عنوان یکی از فرصت های بزرگ اقتصادی، اجتماعی و امنیتی به سود کشور بهره برد و برای احیای تمدن دریایی به عنوان "پیش درآمد" تحقق بیانیه گام دوّم، با تلاشهای هماهنگ و همکاری بین دولت ، با نهادهای مرتبط گامهای بلندی برداشت.
اعزام نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران به آبهای دور و نزدیک در منطقه و جهان با هدف حفاظت از مسیر ترانزیت تجارت دریایی کشور و نیز تجارت بین المللی و مقابله با دزدان دریایی تا امروز توانسته است قدرت دریایی برای تامین مناسب پهنههای آبی بینالمللی را به اثبات برساند.
بنابراین با تاکید بر هماهنگی و همکاری همه جانبه بین دولت، و نهادهای مرتبط مسئول و روحیّه جهادی جوانان مناطق ساحلی و تکیه بر "اصل ما میتوانیم" با احیاء ظرفیتهای فراوان و بسیار مطلوب "دریا" در ابعاد مختلف توسعه کشور در بخشهای اقتصادی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی، نظامی و امنیّتی میتوان بستر لازم ساز "تمدّن سازی" در گام دوّم انقلاب را با "محوریت دریا" مهیّا کرد.