به گزارش ایرنا، یکی از چهرههای مطرح فوتبال ایران که شناخت خوبی از تیم صنعت نفت آبادان دارد و از نزدیک در روند فعالیتهای این باشگاه قرار داشته، ابراهیم قاسمپور است. بازیکن دیروز و مربی امروز که هوادار صنعت نفت است و رنگ زرد آبادان را به سایر رنگهای لیگ برتر ترجیح میدهد. با او که سالها در این تیم حضور داشته، در مورد تیم نفت و اتفاقاتی که در این فصل از رقابتهای لیگ برتر برای برزیل فوتبال ایران افتاد صحبت کردیم که در ادامه میخوانید:
رقابت در فوتبال ایران وجود ندارد
در ابتدای کارم در نفت آبادان، مدیر فنی بودم اما به دلایل مختلف این همکاری ادامه نداشت ولی همیشه دلم با نفت بوده و خواهد بود. آنهایی که من را میشناسند میدانند طرفدار هیچ تیمی نیستم و فقط تیم محبوب شهر خودم را حمایت میکنم. صنعت نفت برای مردم فقط فوتبال نیست و یک عشق محسوب میشود.
مشکلات ما در فوتبال ریشهای است و تا این مسائل حل نشود هیچ امیدی نمیتوان داشت. فوتبال ورزشی پرطرفدار و البته هزینهبر است و تیمهایی موفق هستند که یا دولتی بوده و از حمایت لازم برخوردار باشند و یا اینکه از بودجه خصوصی بهره ببرند که نفت از هر دو این مسائل بیبهره است.
متاسفانه ما نه بودجه داریم و نه حمایت میشویم. وضعیت ما را در قیاس با سایر تیمهای لیگ برتری را ببینید، با این وضعیت میتوان فوتبال بازی کرد؟ فرصت رقابت وجود دارد؟ همه چیز سردرگم است، همین الان چقدر پول در حساب باشگاه است؟ آیا با این حساب میتوان بازیکن جدید خرید یا برای فصل بعد سرمایهگذاری کرد؟
آدمهای کوچک در تیم یکهتازی میکنند
در آبادان آدمهای کوچک برای بزرگ شدن دست به هر کاری میزنند. افرادی که در کنار تیم هستند و به نوعی خود را به باشگاه مرتبط کرده و با درخواستهای نامعقول به دنبال اهداف خاص هستند. اگر به آنها توجه نشود دست به خصومت میزنند و اگر هم فرصت داده شود معلوم نیست چه بلایی سر تیم و باشگاه میآورند.
متاسفانه یک روند غلط در باشگاه این است که همین افراد کوچک با ترفندهای مختلف در صدد ضربه زدن به تیم هستند. در این شهر با شگردهای خاص میتوان مدیریت را در فشار قرار داد، همین افراد کوچک در دورههای مختلف در باشگاه و در تیم، پستهایی گرفتند اما چه شد؟
داستان منصوریان و پرکاس، چرا توهین؟
ماجرای آمدن منصوریان به نفت از این جا شروع شد که در ابتدای فصل از من به عنوان مدیرفنی نظر خواهی کردند. پرکاس را فردی سالم میدانم، اهل دلال بازی نیست و چند سال هم با من کار کرده است. او یکی از گزینههای معرفی شده بود مانند عبدالله ویسی و علی منصوریان. البته در آن زمان اعضای هئیت مدیره نظرهای مختلفی داشتند و در نهایت مقرر شد به دلیل شناختی که منصوریان از تیم و نقاط ضعف و قوت آن دارد کار را به دست بگیرد اما بنا به دلایلی او قبول نکرد و با اکثریت آرا پرکاس سرمربی شد. البته من به عنوان مدیرفنی حق رای نداشتم و تنها پیشنهاد دهنده بودم.
متاسفانه برخی دست به کارهایی زدند که نمیخواهم در مورد آن صحبت کنم. توهینهای بسیاری به من و پرکاس شد و این روند آنقدر زشت و بد بود که زیبنده مردم خوب آبادان نیست که بخواهیم در مورد آن حرف بزنیم. اتهامهای بسیاری به ما زدند و جو در آبادان مناسب نبود. همه اینها را همان افرادی رقم زدند که مردم آبادان آنها را میشناسند و تنها به دنبال منافع شخصی خود هستند.
روند تیم را در طول فصل ببینید، بعد از پرکاس ۷ تا ۸ بازیکن به تیم اضافه شد اما اسمی از آنها برده نمیشود. بازیکنانی داشتیم که بعدها جذب شدند و ۱۵ تا ۲۰ میلیارد هم برای آنها هزینه شد اما چرا حرف و حدیثی نبود؟ در همان دوران بازیکنانی گرفتند که ارزش پولهایی که هزینه شد را نداشتند و این روند ادامه داشت اما بعدها با تغییراتی که ایجاد شد از همان بازیکنانی که پرکاس به تیم آورده بود استفاده شد و تیم شرایط بهتری پیدا کرد.
ویسی کار بزرگی کرد اما به جای رسیدیم که برای بقا هم جشن میگیریم
عبدالله ویسی کار بزرگی کرد و باید به او خسته نباشید گفت. به مدیریت باشگاه، کادر فنی، مردم خوب و فهیم آبادان و بازیکنان تبریک میگویم که موفق شدند در لیگ باقی بمانند اما فراموش نکنیم این تبریک چندان هم برای ما دلپسند نیست چرا که حق آبادان بیشتر از اینها است و نباید برای بقا در لیگ و عدم سقوط به دسته یک به هم تبریک بگوییم. روزی فوتبال ایران به جوانان خوزستانی و آبادانی معروف بود و همه از بازی تیمهای جنوبی لذت میبردند اما الان برای بقا در لیگ جشن میگیریم و این نشان میدهد از عرش به فرش افتادهایم. فراموش نکنیم ویسی خیلی تلاش کرد و امیدوارم او در جمع نفتیها بماند و با اقتدار کار کند.
بدون شک ویسی خواستههایی دارد که باید به او گوش بدهند. او زحمات زیادی کشید تا تیم را نگه دارد و الان شناخت خوبی نسبت به مجموعه و بازیکنان نفت دارد. باید او را حفظ کنند تا با بودجهای که نیاز است تیم را به خوبی ببندد. شما هزینه تیمهایی مانند فولاد، تراکتور، تیمهای کرمانی، استقلال، پرسپولیس، ذوبآهن و سپاهان را ببینید به عمق تفاوتها پی میبرید. البته همه چیز مسائل مالی نیست و کادر فنی، مدیریت، برنامهریزی و عواملی از این دست هم دخیل است.
بازیکن بومی؟ سازندگی در فوتبال آبادان مرده است
هر مربی دوست دارد از بازیکن بومی بهره ببرد چرا که دردسرهای تیمش کمتر است. یک روز بازیکن میآید میگوید پدرم مشکل دارد، همسرم مریض است، فرزندم بیمار شده و این مسائل؛ اما وقتی بومی باشد این موضوعات دیگر وقت بازیکن را نمیگیرد و میتواند به زندگی خود هم بپردازد و نیازی به سفر و رفت و آمد نیست. همین الان لیست ما را ببینید، چند بازیکن بومی با کیفیت داریم؟ واقعا نداریم چرا که کاری نکردیم که بخواهیم انتظار ظهور یک فوتبالیست خوب را داشته باشیم.
در برههای از فصل بازیکنانی قرار بود به نفت بیایند و با آنکه صحبت هم کرده بودیم اما راهی تیم دیگری شدند. با آنکه صحبت از پول بیشتر هم کرده بودیم اما ترجیح دادند به نفت نیایند، متاسفانه نفت مشکلات بسیاری دارد و باید با این شرایط تیم را ساخت و روانه لیگ کرد تا با رقبای تا دندان مسلح هم رقابت کند.
این یک واقعیت تلخ است اما فوتبال آبادان سازندگی ندارد، فوتبالی نمانده که بخواهیم آن را زنده نگه داریم، بازیکن کجا باید ساخته شود؟ اگر بازیکن شاخصی در آبادان داریم بیاید تا ما هم او را ببینیم. در فوتبالی که برای رسیدن به هدف صبوری نداریم و تنها نتیجه مهم است نمیتوان انتظار خلق شگفتی داشت. همین هواداران پرشور نفت آیا شکست با تیمی جوان و آیندهدار را قبول میکنند؟ آیا حاضرند در چند هفته ابتدایی لیگ شکستها را به جان بخرند تا تیم در مسیر قرار بگیرد؟ فوتبال آبادان بضاعت لازم را ندارد و این را باید باور کنیم.
حقیقیت را میگوییم
در مورد بوجه تیم اطلاعاتی ندارم اما بر اساس شنیدهها میگویم شاید رقمی کمتر از ۱۰۰ میلیارد باشد. اما برای من سئوال است،آبادان چرا نباید سهمی از بودجه فوتبالی داشته باشد؟ صنعت نفت فقط برای آنهایی که میخواهند عکس یادگاری گرفته و منصب بگیرند خوب است چرا که میآیند و میروند و دیگر خبری از وعدههایی که دادهاند نیست.
فوتبال در آبادان یعنی عشق و حرکت در جریان زندگی، مردم آبادان با آن همه مشکلاتی دارند به بهانه ۲ ساعت فوتبال همه چیز را فراموش میکنند تا خودشان را تخلیه کنند. آنها با همین فوتبال خودشان را شارژ کرده و دلشان را شاد میکنند. میگویند مردم آبادان لاف میزنند اما اینطور نیست. ما حقیقت را میگوییم هر چند تلخ است اما واقعیت دارد. روزی آبادان شهر اولینها بود اما الان چیست؟ در رشتههای مختلف سرآمد بودیم . در فوتبال، والیبال، بوکس و شنا حرفهای بسیاری برای گفتن داشتیم، آبادان به سینما، تاتر و پالایشگاه خود معروف بود اما الان فراموش شدهایم.
رفتار ریکانی شبهه برانگیز بود؛ شانس آورد سقوط نکردیم
در هفته بیستونهم یک بازی با ذوبآهن داشتیم که با تساوی یک بر یک تمام شد. اگر نفت آن بازی را میبرد کار تمام بود و دیگر این همه فشار و استرس به هواداران وارد نمیشد. طالب بازیکن جوان یا بیتجربهای نیست و حرکتی که انجام داد باید واکاوی شود چرا که میتوانست آسیب فراموش نشدنی برای فوتبال ما باشد. نمیخواهم بگویم او به عمد آن حرکت را انجام داد و اخراج شد اما آن اتفاق به نوعی شبههبرانگیز است. او در زمان و فضایی آن حرکت را انجام داد که نه موقعیت خطرناکی بود و نه شرایطی که نفت در معرض خطر باشد. از سویی دیگر طالب بازیکن خشنی نیست هر چند برخی وقتها کارهایی میکند که به یاد خواهد ماند.
اشتباه او و کارت قرمزی که گرفت موجب شد بازی برده را با تساوی عوض کنیم، اگر همان بازی را میباختیم معلوم نبود چه عواقبی در آبادان به همراه داشت اما شک نکنید که خوب نبود. طالب ریکانی زحمات زیادی برای تیم کشیده اما نباید آنطور ناشیانه تیم را دچار معضل میکرد. اگر نفت سقوط میکرد همه طالب را مقصر میدانستند و اینها طبعات دارد.
چند دستگی در تیم مشهود بود؛ واقعیت را کتمان نکنیم
در تیم چند دستگی بود و اگر کسی بگوید نبوده واقعیت را نگفته است. در کل مجموعه سر مسائل مختلف مشکلاتی داشتیم حتی سر کاپیتانی یا زدن ضربات ایستگاهی. در تصاویر بازی هم برخی از این مسائل مشهود بود و اگر دوباره ببینید مشخص و معلوم است. مثل هر جای دیگر نفت هم با بازیکن سالاری دست به گریبان بوده و برخی خودشان را بالاتر از دیگران میبینند اما باید قبول کنیم در فوتبال و در مستطیل سبز اسم و نامها بازی نمیکنند و هر بازیکنی که آماده بوده و شرایط بازی دارد باید به زمین برود.
البته در فوتبال نتایجی رقم میخورد که مخصوص به همان زمان است. به عنوان مثال ممکن است بهترین مربی در شرایط مناسب نتایج خوبی نگیرد و حتی ممکن است بر عکس آن هم اتفاق بیافتد و اعتقاد دارم در زمان پرکاس اتفاقات بد فوتبال، روی خودش را نشان داد. از گل خورده آفساید بگیریم تا پنالتی که به حق نبود و همه اینها در نتایج و روند تیم موثر است.
هیئت مدیره خوب کار کرد؛ تصمیمهای بیرون بلای جان نفت
در مورد استعفای اعضای هیئت مدیره باید بگویم متاسفانه برخی در آبادان برای ما تصمیم میگیرند که در تیم و باشگاه دخیل نبوده اما عملشان در روند کار موثر است. نمیدانم چرا دخالت میکنند و به دنبال چه هدفی هستند اما باید این روند متوقف شود چرا که فقط به تیم ضربه میزند. با همین تصمیمها، افرادی به مجموعه اضافه شدند که با تکفرات اشتباه خود مشکلاتی را ایجاد کردند و این داستان تمامی ندارد. هیئت مدیره صنعت نفت آبادان در این فصل خیلی تلاش کردند و از هیچ کوششی دریغ نداشتند اما رفتنی شدند ولی باید آنها را حفظ کرد. همین مبالغی که برای تیم جمع شد بازهم از سوی همین افراد بود و گرنه در هفتههای پایانی مشکلات بیشتر از اینها بود. بی انصافی است این هیئت مدیره را نادیده بگیریم چراکه خیلی تلاش کردند.
از چوب لای چرخ گذاشتن تا دسیسه برای نابودی
در زمان پرکاس یک نفر کارش این بود که چوب لای چرخ بگذارد تا او نتواند کارش را به درستی انجام دهد. شرایط را به گونهای رقم میزد که نتوانیم بازیکن مد نظرمان را جذب کنیم و بهانههای مختلفی میآورد اما وقتی او را رفت همه این مشکلات حل شد و دیگر آن حرف و حدیثها نبود. متاسفانه منافع شخصی برخی از دوستان بر منافع فوتبالی و استانی ارحجیت دارد و این فضا باید از بین برود.
مشکل بزرگی که من در فوتبال آبادان دیدم این است که ۹ نفر برای زدن یک نفر که مسوولیت دارد هم قسم شده و تلاش میکنند. وقتی او را پائین میکشند یکی از همان ۹ نفر مسئولیت را میگیرد و آن ۸ نفر به همراه مسئول عزل شده دوباره ۹ نفر شده و این بار به مسئول جدید حمله میکنند و این چرخه ادامه دارد. اگر بتوانیم پای انسانها دروغگو، چابلوس، منفعت طلب و ... را از فوتبال آبادان دور کنیم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
مشکل فوتبال ما ریشهای است؛ گرفتن دزد جرم است
فوتبال ما از ریشه مشکل دارد، فردی را به دلیل مشکلات از فوتبال کنار میگذارند اما همین فرد دوباره با عزت و افتخار باز میگردد و مسولیت میگیرد. این دوستان برای خدمت، خودشان را میکُشند تا به بهانه انجام وظیفه مسئولیت بگیرند اما همینها فوتبال را نابود میکنند. چرا فردی که این همه حرف و حدیث داشت رفت و بازگشت. مگر میشود در فوتبالی که برخی با ذلت به دنبال منفعت و سمت هستند انتظار عدالت و انصاف داشت؟
کجای فوتبال ما سالم است که بخواهیم در باشگاهها هم این روند را شاهد باشیم. چیزهایی میبینیم و میشنویم که آدم دل آزرده میشود و اینها خوب نیست. حکایت ما داستان آدمی است که در خیابان دزد را میگیرد اما وقتی او را تحویل میدهد به جرم گرفتن دزد، محکوم میشود. البته این اتفاقات فقط معطوف به شخص خاصی نیست و رئیس هیئتی را هم داشتهایم که هیئت را با خانه اشتباه گرفته و فامیل را در سمتهای مختلف منصوب کرده بود و سالها کسی هم نمیتوانست با او برخوردی داشته باشد.
فوتبال به دلیل فضایی که دارد محبوب است، یک مسوول یا یک وزیر را بخشی از جامعه میشناسند اما عکس یا مصاحبه یک فوتبالی را میلیونها آدم میخوانند. فوتبال جدا از پول و فرصتهایی که دارد به دلیل محبوبیت و مشهور شدن، خیلیها را به کام خود میکشد و افراد کوچک در این عرصه همه چیز را نابود میکنند.
برای شهرت به آبادان نیایید
انتظار من از هیئت مدیره و مسوولان این است که به دنبال جنجال و سروصدا نباشند و اجازه ندهند افرادی بیهویت خودشان را به تیم وصل کنند. اگر کسی می تواند کمک کند قدمش روی چشم بیاید و گوشهای از کار را بگیرد اما بداند صنعت نفت مثل تیمهای دیگر نیست و این جا پول و ثروت در کار نبوده و باید با عشق و علاقه کار کرد.
وقتی پول نباشد هیچ چیز نیست، در برههای از زمان بازیکن گرفتیم اما چون پولی در حساب نبود پرداختی هم انجام نشد. طبق قانون باید مبلغی را به بازیکنان پرداخت میکردیم اما نبود که بدهیم و برای همین بعضی از آنها سر تمرین نیامده و ثبت نکردند و برخی دیگر هم با اصرار و ریشسفیدی به تیم اضافه شدند اما قول ۲۰ روزه مسوولان برای پرداخت سه ماهه شد و خبری هم از پول نبود.
سئوال من این است که جاذبه فوتبال مهمتر است یا آبرو و اعتبار؟ شرایط تیم صنعت نفت را همه میدانند و اگر میخواهند بیایند باید از روز اول کار را سفت گرفته و همه چیز را مشخص کنند. اینجا پهلوان زنده را عشق است و همه چیز زود فراموش میشود.