محمدحسن خلعتبری، معاون تنظیم بازار و توسعه کسب و کار ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوتو تصویر فراگیر) که وظیفه توسعه ابزارهای تنظیمگری ساترا بهمنظور اعمال حکمرانی اقتصادی را بر عهده دارد، در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایرنا درباره سیاست گذاری رسانه در لایه اقتصادی توضیحاتی را بیان کرد.
متن این مصاحبه در ادامه آمده است.
حکمرانی داده محور
به نظر شما اصلی ترین مسئله در سیاست گذاری رسانه در لایه اقتصادی در کشور چیست؟
اگر شما در جایگاه یک نماینده مجلس باشید و بخواهید در حوزه مشخصی برای حل مشکل معینی قانونی وضع کنید یا اگر یک مسئول اجرایی باشید و بخواهید مداخله معینی در بخش مشخصی از صنعت تعریف نمایید؛ بدون شک اولین نیازتان داشتن اطلاعات دقیق و درست از صنعت است.
بدون شناخت درست و دقیق از وضع موجود نمیتوان به سمت شرایط مطلوب حرکت کرد. یکی از مهمترین الزامات حکمرانی در عصر مدرن داشتن دادههای دقیق و منظم است.
مفهوم «حکمرانی داده محور» جزو ارکان کلیدی حکمرانی نوین است. حاکمیت صنایع مختلف را از طریق دادههایی که در اختیار دارد مدیریت میکند.
حال اگر مثلاً در حوزه اقتصادی آمار مرکز آمار ایران با بانک مرکزی منطبق نباشد یا حتی متضاد باشد، چگونه باید تصمیم گرفت. مسئله سامانههای آماری و حکمرانی داده بدون شک جز و مهمترین مسائل کشور است. روزنامه نگاران می توانند به مقوله دادههای اقتصادی تنظیم گرانه، توجه ویژه داشته باشند. نیاز است رسانههای محترم ضمن تلاش برای کسب دادههای دقیق نقش مهمی در زمینه اطلاعرسانی به افکار عمومی ایفا کنند.
مساله پولشویی در صنعت رسانه جدی است
آیا داده های اقتصادی تنظیم گران فعلی در کشور دقیق است؟ راهکارهای استقرار نظام حکمرانی داده در صنعت رسانه در دنیا چیست؟
پاسخ این سؤال بله و خیر است. اولاً چندی پیش یکی از رسانه ها در این زمینه نکاتی مطرح کرده بودند که به نظرم با داده های دقیقی مورد توجه قرار نگرفته بود. داده های کمی که ارائه کرده بودند، برداشت های مصداقی که شده بود، و تحلیلی که مبتنی بر آن ارائه شده بود خیلی با واقعیت های موجود سازگاری نداشت.
طبیعتاً نهادهای تنظیم گر اشراف قابل توجه تری نسبت به بازیگران موردی در یک بخش یا یک لایه از بازار دارند. اما در خصوص سؤالتان معمولاً تنظیم گران در کشورهای مختلف به منظور کسب داده از بازار، بانک های اطلاعاتی را تشکیل می دهند. اطلاعات تنظیم گران در بخش هایی از بالاترین دقت برخودار است. مثلا در زمینه تعداد مجوزها و ... اما در بخش های دیگری از صنعت این داده ها بر اساس روش های مختلفی از ابزارهای مالیاتی، بانکی، بیمه ای، خود اظهاری و ...جمع آوری می شود.
این روش ها در نظام های شفاف مالیاتی و بانکی جوابگوی نیازهای موجود است. اما اگر در کشوری مثلا حجم فرار مالیاتی زیاد باشد و داده های اقتصادی ناشفاف باید از روش های دیگری به این منظور بهره جست. مثلاً در کشور ما که مسئله پولشویی در صنعت رسانه جدی است؛ یکی از روشهای استقرار نظام حکمرانی داده محور تلاش برای خود افشاگری بازیگران مسلط است.
استراتژی که مبتنی بر آنیک سکوی معین اقدام به خود اظهاری در بخش غیر شفاف صنعت رسانه می کند. حتی در کشورهای صنعتی مانند آلمان و ژاپن بهمنظور استقرار نظام حکمرانی داده در بخشهای غیر شفاف صنعت از این روش بهره جسته اند. البته در کشورهای صنعتی این امر بیشتر روش تکمیلی است.
اساساً خوداظهاری نمی تواند روش دقیقی باشد؛ اما برای شروع می تواند بهترین انتخاب باشد. در مرحله بعد روزنامه نگاران تحقیق و روزنامه نگاران توسعه با استفاده از تکنیک های مختلف می توانند در تعامل با تنظیم گران به استقرار نظام داده در کشور کمک کنند.
تورم در تعرفههای تولید
لطفا درباره تعرفه های تولید محتوا در رسانه و سیاستگذاری های رسانه ای در این زمینه توضیح دهید؟
مردم عزیز ایران طعم تلخ تورم را چشیدهاند. بدون شک تورم برای یک اقتصاد سالم و رقابتی بیماری خطرناک است. صنعت رسانه نیز از این قاعده مستثنا نیست. اگر یک تولیدکننده مستقل در صنعت رسانه در سال ۱۴۰۰ با حدود ۴۰ میلیارد تومان امکان تولید اثر را داشت، امروز همان فرد برای ساخت همان اثر با همان بازیگران و عوامل و همان کیفیت باید حدود ۲۰۰ میلیارد تومان هزینه کند. بیشک بخشی از این تورم به شرایط کلی کشور برمیگردد و نه همه آن.
رشد حدود ۵ برابری ریشه در افزایش دستمزد فیلمبردار، بازیگر و ... است که تا حدودی طبیعی است. بر اساس نظر کارشناسان اما همه این رشد طبیعی نیست
رشد حدود ۵ برابری ریشه در افزایش دستمزد فیلمبردار، بازیگر و ... است که تا حدودی طبیعی است. بر اساس نظر کارشناسان اما همه این رشد طبیعی نیست. یکی از ریشههای این تورم در تعرفههای تولید میتواند ریشه در رفتار اقتصادی بازیگران مسلط داشته باشد. دستکاری در نظام تعرفه گذاری در صنعت رسانه به ضرر همه ارکان صنعت است.
پیچیدهترین و متحولترین صنعت کشور
بافت سیاسی – اقتصادی و اجتماعی در ایران در زمینه فعالیت سکوهای تولید و انتشار محتوا چگونه است؟
شاید بتوان بهجرئت گفت که صنعت رسانه پیچیدهترین و متحولترین صنعت در کشور است. صنعتی با گردش مالی حدود ۱۳۰ هزار میلیارد تومانی که بازیگرانش، زیرساختهایش، فنّاوریهایش، سهامدارانش دائماً در حال تغییر و روزآمد شدن هستند.
مهمترین بخش هر صنعت بازیگرانش هستند. بازیگران عموماً در حوزههای حاکمیتی، دولتی، عمومی، خصولتی و خصوصی قابل دستهبندی هستند
در این میان مهمترین بخش هر صنعت بازیگرانش هستند. بازیگران عموماً در حوزههای حاکمیتی، دولتی، عمومی، خصولتی و خصوصی قابل دستهبندی هستند. منافع در هر بخش قابل پیشبینی و حتی اندازهگیری است. یعنی بهصورت طبیعی بازیگران حاکمیتی در جلسات به نفع منافع حاکمیت کنشگری میکنند.
البته طبیعی است که هر یک از ۵ بخش فوق بهعنوان یک کل واحد در نظر گرفته نمیشوند. در میان این بازیگران هر بخش ذاتاً منافع مشخص ثابت و متغیری دارد. منافع ثابت آنهایی هستند که در بلندمدت اهداف بخش خودشان را پیش ببرند.
منافع متغیر متناسب با چالشها و تهدیدهای متحول و محیط پویا تغییر میکنند. حالت سومی از منافع وجود دارد که میتواند خلاف منافع ثابت و متغیر یک بخش باشد. در این میان بعضی منافع شخصی و بعضی عمومی هستند. بازیگران هر بخش صنعت دائماً در حال رقابت با یکدیگر هستند.
منافع عمومی به نفع کلیت یک بخش و منافع خصوصی به نفع یک بازیگر مشخص در یک بخش است. مثلاً شاید یک اتفاق مشخص به ضرر کلیت بخش خصوصی باشد اما به نفع یک بازیگر مشخص مسلط در این بخش باشد. اگر این بازیگر بخش خصوصی با یک بازیگر حاکمیتی تشکیل ائتلاف دهد قواعد تغییر میکند.
نکته قابلتوجه در هندسه فعلی صنعت رسانه ایران شکلگیری شبکههای میان بخشی است. این شبکهها با شناسایی گلوگاههای مهم کشور در بخشهای مختلف سعی میکنند آنها را مال خود کنند. در این شرایط یک بازیگر حاکمیتی درصورتیکه جزئی از این شبکه باشد دنبال پیشبرد منافع حاکمیت نیست. یک بازیگر خصوصی میتواند منافع مشترکی با بخشی از حاکمیت داشته باشد و به دنبال آنها باشد و بهزعم برخی اینها واقعیتهای موجود هندسه صنعت رسانه در کشور است.