به گزارش روز شنبه ایرنا، تارنمای راشاتودی در مطلبی به قلم دانیل کوالیک (Daniel Kovalik) مدرس حقوق بشر بینالملل در دانشکده حقوق دانشگاه پیتسبورگ و نویسنده کتاب «نیکاراگوئه: تاریخچه مداخله و مقاومت ایالات متحده» نوشت: سخنرانی اخیر فیونا هیل (Fiona Hill) مقام سابق کاخ سفید در شهر تالین، استونی، نشان داد که دستکم یک نفر در واشنگتن به اندازه کافی بر این امر واقف است که چه اتفاقی در جهان در حال رخ دادن است.
این مقام آمریکایی تصدیق کرد که درگیری در اوکراین به بروز «شورش نیابتی» به سرکردگی روسیه علیه هژمونی آمریکا منجر شده است.
این موضوع کاملا درست است همان طوری که ما از ابتدای حمله نظامی روسیه در بهار سال گذشته مشاهده کرده ایم. اما این اتفاق از مدتها قبل رخ داده و نتیجه آن چیزی است که آمریکا با رفتارهایش بر سر خود آورده است.
نویسنده افزود: اول از همه باید اشاره کرد که شوروی (سابق) به عنوان سلف روسیه کنونی، رهبری شورش علیه هژمونی آمریکا را در بیشتر دوران های تاریخ خود برعهده داشته است.
حمایت مسکو به ویژه در دوران جنگ سرد نقش کلیدی را در تلاش کشورهای جهان سوم برای سرنگونی قرن ها استعمار غرب در آمریکای لاتین، آفریقا و آسیا ایفا کرده است.
آمریکا تلاش کرد تا با توسل به قوه قهریه و زور از این نظام استعماری دفاع کند. در حقیقت جنگ سرد، جنگ نیابتی بزرگی علیه استعمار بین آمریکا و شوروی سابق بود؛ آمریکا برای حفظ این نظام می جنگید و شوروی تلاش می کرد آن را برچیند. بیشتر کشورهای جهان مدیون کمکی هستند که از شوروی در شکستن زنجیره های استعمار دریافت کردند.
فدراسیون روسیه به تازگی در بیانیه سیاست خارجی خود در ۳۱ مارس(۱۱ فروردین) ۲۰۲۳ به همه این مسائل اذعان و در آن اعلام کرد که مهمترین دستاوردهای سیاست خارجی اتحاد جماهیر شوروی شکست نازیسم در طول جنگ جهانی دوم و نقش آن در استعمار زدایی موفقیت آمیز بوده است. روسیه امروزی می گوید که به عنوان «جانشین قانونی» اتحاد جماهیر شوروی، به دنبال تلاش می کند این اهداف را دنبال کند.
نویسنده در ادامه آورده است: پس از فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۸۹ و سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، آمریکا این فرصت را بدست آورد تا سلطه غرب بر جهان را تا حد زیادی به صورت کنترل نشده حفظ کند. در حالی که آمریکا از هدف خود به عنوان «صلح بین المللی» تحت نظارت و نفوذ این کشور یاد می کرد، روش های آن ارتباط چندانی با صلح نداشت. بنابراین، واشنگتن برای تهاجم و حمله به کشورهای دیگر از پاناما (۱۹۸۹)، تا عراق (۱۹۹۰)، صربستان (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، باز هم عراق (۲۰۰۳) و لیبی (۲۰۱۱) هیچ فرصتی را از دست نداد. حتی تهاجمهای کوچکتر و بسیاری از جنگهای نیابتی و تروریستی که ایالات متحده در این مدت به راه انداخته است در این فهرست لحاظ نشده است؛ مانند جنگ سوریه، که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، و اوکراین با کودتای ۲۰۱۴ که آمریکا به تحریک آن کمک کرد.
در حالی که آمریکا مدعی است که تمام جهان در مخالفت با اقدامات روسیه در کنار او هستند و از این کشور حمایت می کنند، در جنگ اوکراین این امر صحت ندارد و مقامات آمریکایی آن را می دانند. «جهان» تنها در صورتی از آمریکا حمایت می کند که مناطقی از آن مانند آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا را حذف کنیم. این مناطق که بیشتر جمعیت کره زمین را در خود جای داده اند، از آمریکایی ها حمایت نکرده و نمی کنند. بسیاری از کشورهای این مناطق از مداخله آمریکا در حیاط خلوت خود در قالب جنگ های تهاجمی، کودتا و حمایت از شورشیان مسلح خسته شده اند و از این که می بینند بالاخره یک کشور در جهان - یعنی روسیه - در برابر هژمونی آمریکا قرار گرفته خوشحال هستند. این گزارش حاکی است: در همین حال، حتی عربستان سعودی، متحد دیرینه و همدست ایالات متحده در توطئه های امپریالیستی خود، با امتناع از افزایش عرضه نفت، اتحادش با آمریکا را در هم شکسته و تعامل با ایران را آغاز کرده است؛ موضوعی که نشان می دهد جهان از مداخله واشنگتن خسته شده است.
دولت آمریکا وانمود می کند که این حقیقت را نمی بیند، و بسیاری از مردم آمریکا نیز واقعاً آن نمی بینند، که نشان دهنده فراگیر بودن تبلیغات آمریکا و غرب و توانایی آن در سرکوب و مبهم نمایاندن واقعیت است.
اکنون زمان آن فرا رسیده است که مردم آمریکا در مقابل جنایاتی که کشورشان مرتکب شده است بیدار شوند و از این حقیقت آگاهی یابند که بقیه جهان به طرز دردناکی از این جنایات آگاه هستند و بر همین اساس شورش می کنند.
پس از اعتراف به این موضوع، آمریکاییها در نهایت میتوانند دولت خود را مسئول اعمال خود بدانند و از آن بخواهند که از خصومت با کشورهای جهان از طریق خشونت دست بردارد و در عوض تلاش کند با کشورهای دیگر به صورت برابر در رسیدگی به مشکلات مبرم جهان از جمله فقر، بیماری و محیط زیست تعامل داشته باشد. این تنها اقدامی است که می تواند بشریت را نجات دهد.