زمانی که از اعتیاد سخن به میان میآمد، غالبا وابستگی به «تریاک» و شیره آن مطرح بود اما اکنون دایره اعتیاد گسترش یافته و موادی مانند «شیشه» و «گل» هم در این دایره خودنمایی میکند.
بنا بر گزارش موسسه تحقیقات، رهیافتها و مطالعات بین المللی مواد مخدر (کادراس)، گل که نامهای دیگری مانند ماری جوانا، وید و علف هم دارد بعد از تریاک و شیشه بیشترین فراوانی مصرف را دارد. بر اساس آمار اعلانی این موسسه، هر چند مصرف تریاک با ۵۰ درصد همچنان در رتبه اول مواد اعتیادآور است اما شیشه با ۱۲ درصد و گل نیز با ۹درصد در ردههای بعدی قرار دارند.
گل مواد مخدری است که محدود به جغرافیایی خاص نیست و در همه جا قابل کشت است. به همین جهت مصرف آن سهلتر و میزان مصرف آن در دو دهه گذشته در دنیا زیاد شده و در برخی از کشورها نیز منع قانونی مصرف این ماده برداشته شده است. یکی دیگر از دلایل افزایش مصرف گل خصوصا در میان جوانان این تصور است که این ماده اعتیاد ندارد.
با توجه به تبعات پدیده مصرف گل، پژوهشگر ایرنا با «رامین رادفر» پژوهشگر اعتیاد و «محمدصادق شیرازی» پزشک درمانگر اعتیاد به بررسی ابعاد این پدیده پرداخته است.
چرا جوانها گل میکشند؟
رادفر در خصوص علل فردی و اجتماعی مصرف گل میگوید: در رابطه با سببشناسی مصرف مواد میتوان حداقل به دو گروه از عوامل در سطوح فردی و اجتماعی اشاره کرد. برای مثال وقتی استرس در سطح فردی و اجتماعی بالا باشد، سوء مصرف مواد بالا میرود. حال چه این استرس ناشی از شرایط اجتماعی و اقتصادی نظیر تورم، فقر و گرانی، اختلاف طبقاتی و مسائلی از این دست باشد چه در سطح فردی نظیر اختلافات خانوادگی و محیط خانوادگی آشفته باشد، حداقل گروهی از افراد برای مدیریت استرس خود به مصرف مواد روی میآورند. از طرف دیگر باید به ابعاد دیگر مساله نیز توجه کرد؛ ابعادی نظیر در دسترس بودن گل در قیاس با سایر مواد و قیمت آنها. در مورد گل و البته متاسفانه بسیاری از مواد دیگر قیمت به میزانی است که هر فردی از هر طبقه و قشری میتواند آن را تامین کند. مساله دیگر توجیهی است که مصرفکنندگان برای مصرف گل میآورند. نظیر اینکه اگر مشکل دارد چرا در فلان کشور و فلان ایالت آزاد است؟ یا باورهایی از این دست که گل ماده مخدر نیست.
وی میافزاید: نبود اطلاعات کافی یک مشکل جدی در بین جوانان مصرفکننده است. برای مثال بارها برای من پیش آمده که وقتی از فردی که گل مصرف میکند، میپرسم حشیش را هم مصرف کرده است یا خیر، میگوید خیر. حشیش چیز خیلی بدی است. در واقع، آن جوان نمیخواهد قبول کند که ماده موثره گل، حشیش و ماری جوانا مثل هم است و حتی گل ماده موثره بسیار بالاتری نسبت به حشیش دارد.
رادفر: فرایند ترویج گل شبیه کراک است که چون دیدند هروئین بدنام شده با شکل و نام دیگری آن را ترویج کردند. ماده موثره گل THC است. میزان این ماده در گل میتواند تا بیست درصد باشد که به مراتب از آنچه در حشیش معمولی دیده میشود بالاتر است
شیرازی نیز در این باره میگوید: گل یکی از زیرمجموعههای ماریجوانا است که به شکل تدخینی و خوراکی مصرف میشود. مصرف این ماده میتواند علتهای مختلف درونی و بیرونی داشته باشد. از جمله دلایل بیرونی شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. برای مثال، وقتی شرایط اقتصادی در وضعیتی مطلوب نباشد و هر دو والد مجبور به کار در بیرون از خانه باشند و نتوانند نقشهای خانوادگی خود را به خوبی ایفا کنند، در چنین شرایطی زمینه برای سوق یافتن فرزندان به سمت مواد مخدر فراهم میشود. حتی میتوان گفت «تروماهای اجتماعی» هم در سوق یافتن افراد به سمت گل و یا هر نوع مواد مخدر دیگر نقش دارند. یعنی وقتی جامعه دچار یک سری تنشهایی میشود، مصرف مواد در بین افراد بیشتر میشود.
ترفندهای توزیعکنندگان مواد جدید و ناکاربلدی نهادهای رسمی
رادفر درباره نقش سیستم عرضه در ترویج مصرف گل توضیح میدهد: سیستم عرضه زیرکیها و ابزار بازاریابی خودش را دارد. از نامگذاری این ماده با عنوان گل گرفته تا ایجاد باورهای غلط نظیر اعتیادآور نبودن گل. این درست همان کاری است که در مورد «کراک» انجام شد. عرضهکنندگان «هروئین» زمانی که متوجه شدند، این ماده بدنام شده، فرم کریستالیزه آن را با نام کراک وارد بازار و حتی به عنوان مادهای برای ترک هروئین معرفی کردند. سالها طول کشید تا مصرفکننده متوجه شود که این همان هروئین است با خلوص و آسیب بالاتر؛ اتفاقی که در حال حاضر برای «سورچه» افتاده است و مجددا هروئین را در فرم کریستال را وارد بازار کردهاند.
رادفر درباره عملکرد سیستم مقابله با عرضه ماده گل میگوید: از طرفی باید به نحوه کار سیستم مقابله با عرضه هم توجه کرد. این سیستم اطلاعات غلط میدهد. برای مثال برخی از پوسترهایی که از سوی ارگانهای رسمی کشور در این زمینه منتشر شده کاملا اشتباه هستند؛ پوسترهایی با شعار «مصرف یک بار گل معادل اعتیاد در تمام عمر است» یا «گل هرگز درمان ندارد»؛ اینها عملا ضدتبلیغ است و تهمانده باور جوانان به اطلاعات مراجع رسمی را نیز از بین میبرد. در حوزه درمان باید دید چه اتفاقی افتاده است. میتوان از خود وزارت بهداشت این سوال را پرسید که در ۱۰ یا ۱۵ سال گذشته که گل به عنوان یکی از سه ماده اصلی مصرف در کشور شناخته شد، چند کارگاه درمان برای درمانگران گذاشته است؟ یا چند صفحه اطلاعات درست به درمانگران داده است تا به مراجعان خود منتقل کنند. این اقدامات، نه بودجه آنچنانی میخواهد نه پیچیدگی زیادی دارد، فقط باید دغدغه مسئولان مربوطه باشد تا اقدام کنند.
پیشگیری موثری نداریم!
شیرازی درباره اعتیاد به مخدر و روانگردانها از جمله گل بیان میدارد: یکی از مهمترین کارهایی که برای کنترل مصرف مواد مخدر میتوان انجام داد، پیشگیری است. نتایج تحقیقات حاکی از این است که ۸ درصد از افرادی که دارو یا مواد غیرقانونی استفاده میکنند در سنین ۱۴-۱۵ سال هستند. ۱۱ درصد ۱۶ تا ۱۸ ساله،۱۰ درصد در سنین ۱۸ تا ۲۰ سال و ۵ درصد در سنین ۲۱ تا ۲۵ سال هستند.
بنابراین بیشترین میزان مصرف مواد در سنین زیر ۲۶ سال اتفاق میافتد. به عبارتی ۳۰ تا ۳۵ درصد از افراد مصرفکننده در سنین بین ۱۴ تا ۲۶ سال هستند که سن خاص و حساسی است. از این رو، بسیاری از برنامههای ما هم باید مختص به این سنین باشد. در حالی که واقعیت غیر از این است.
اصولا در سطح دنیا برنامههای پیشگیری از بقیه برنامهها عقب میافتد. این در حالی است که باید یک برنامهریزی طولانی مدت با راهبردهای متنوع وجود داشته باشد که هم خود فرد و هم جامعه را در بر بگیرد. از طرفی ارگانهای مختلف در این زمینه یکپارچه عمل نمیکنند و عملکرد بسیار ضعیفی دارند. برای مثال بسیاری از برنامههای پیشگیری که لازم است از طریق آموزش و پرورش صورت بگیرد، اجرا نمیشود زیرا ورود به سیستم آموزش و پرورش بسیار دشوار است. همچنین، دولتها باید بودجه بسیار زیادی داشته باشند و تلاش بسیاری در این زمینه انجام دهند که معمولا اکثر کارهای آنها به دلیل عمر کوتاهمدتشان به سرانجام نمیرسد. به صورت منطقهای هم نمیتوان در خصوص مصرف مواد مخدر پیشگیری انجام داد زیرا بسیاری از کارها و فعالیتها در برنامهها دیده نمیشوند.
به علاوه، اگرچه امروزه استفاده از فضای مجازی رشد و گسترش یافته، اما چنین امکانی هنوز برای درمانگران فراهم نشده تا به مدد این رسانهها به بیماران دست یابند و اطلاعرسانی و آموزش خود را از این طریق در اختیارشان قرار دهند.
نیش و نوش فضای مجازی
شیرازی: اکنون شبکههای اجتماعی باعث شده بازارهای فروش انواع مواد مخدر بدون مرز گسترش یابد. محدودیتها جهت استفاده از فضای مجازی همیشه برای درمانگران بوده و نه برای جوانان
شیرازی البته به نقش شبکههای مجازی در رونق یافتن بازار ماده گل اشاره کرده و میگوید: مهمترین علت مصرف مواد، خود مواد است؛ یعنی در دسترس بودن مواد. آمار و اطلاعات کشفیات ستاد مبارزه با مواد مخدر حاکی از این است که امروزه بذرهای این ماده در مزارع در حال کشت است و این یعنی افزایش سهولت دسترسی به این مواد. یکی از بازارهای فروش بدون مرز، همین شبکههای مجازی هستند.
وی میافزاید: محدودیتها جهت استفاده از فضای مجازی همیشه برای درمانگران بوده و نه برای جوانان. نمیگویم بستر استفاده نوجوانان و جوانان از فضای مجازی محدود شود، بلکه میگویم باید امکان حمایت کافی از درمانگران برای آموزش و اطلاعرسانی فراهم شود.
گل بدون روتوش
رادفر در خصوص تبعات و پیامدهای مصرف گل میگوید: ماده موثره گل THC است. در واقع میزان این ماده در گل میتواند تا بیست درصد باشد که به مراتب از آنچه در حشیش معمولی دیده میشود بالاتر است. تی.اچ.سی یکی از ثابتشدهترین موادی است که احتمال بروز اختلالات روانپزشکی نظیراسکیزوفرنی و حتی دو قطبی را در میان بیماران بالا میبرد. مصرف طولانیمدت آن، تخریبهای شدید مغزی ایجاد میکند. در این زمینه مطالعاتی در سطح حیوانی انجام شده که نشان میدهد حتی یک بار مصرف THC میتواند تخریبهای نورونی ماندگار ایجاد کند. یکی دیگر از پیامدهای مصرف مواد ابتلا به بیماری نشانگان بیانگیزگی است که واقعا هم برای بیمار و هم برای درمانگر تبدیل به یک چالش جدی میشود.
این پژوهشگر حوزه اعتیاد با اشاره به نتایج تحقیقات «موسسه ملی سوء مصرف مواد مخدر» NIDA مستقر در آمریکا ادامه میدهد: مصرف گل برخلاف تصور جوانان وابستگی ایجاد میکند. در واقع مطالعات نشان دادهاند ۹ درصد از کل کسانی که گل مصرف میکنند و ۱۷ درصد از نوجوانان مصرفکننده گل (یک نفر از ۶ نفر) به آن وابسته یا اصطلاحا معتاد میشوند،علاوه بر اینکه ممکن است سبب شود پس از مصرف گل به سمت مصرف مواد سنگینتر دیگر نیز بروند.
شیرازی نیز در این زمینه میگوید: مصرف ماده گل با عوارض روحی، روانی و فیزیکی بسیاری همراه است. برای مثال پرخاشگری، افسردگی، اضطراب و تپش قلب از جمله این عوارض هستند. هر چند در وهله اول ممکن است مصرف این مواد برای فرد خوشایند باشد و احساس خوبی در اثر مصرف آن پیدا کند، اما بسیاری از علایم سوء آن به مرور در جسم و روان بیمار آشکار میشود.
برابر گل چه کنیم؟
رادفر به راهکارهایی در زمینه جلوگیری از گسترش اعتیاد اشاره کرده و میگوید: نحوه پیشگیری از انواع مواد با هم تفاوتی ندارد. به به عبارتی مبانی پیشگیری ثابت است و مجموعهای از چند استراتژی است که باید با هم به کار روند؛ مانند راهبرد اطلاعرسانی، راهبرد آموزشی، راهبرد ارائه فعالیتهای جایگزین، راهبردهای آموزش مهارتهای زندگی و شناسایی زودهنگام بیماران.
وی ادامه میدهد: برای مثال وقتی درمانگر میخواهد مهارت امتناع را به نوجوان آموزش دهد، کاری ندارد که آن ماده گل است یا حشیش و یا سایر مواد. یا برای مثال وقتی میخواهد مهارت دوستیابی یا کنترل استرس را به بیمار آموزش دهد، تفاوتی ندارد آن بیمار مصرفکننده چه نوع مواد مخدری است. ولی نکته مهم این است که اتخاذ این راهبردها باید همهجانبه بوده و در تمامی سطوح جامعه از خانواده تا مدرسه و دانشگاه و محیط کار اعمال گردد. اقدامات جزیرهای، مقطعی و هیجانی اگر وضعیت را بدتر نکد بهتر نمیکند.
شیرازی نیز در این زمینه میگوید: ارگانهای مختلف باید وارد شوند و نوعی همکاری و اتحاد بین آنها ایجاد شود. باید توجه داشت که با کارهای کوتاهمدت، موضعی و سازمانی نمیتوان کاری موثر انجام داد. سرعت رشد مصرف حشیش یا الکل یا هر نوع مواد دیگر را فقط میتوان کمتر کرد و نه اینکه کاملا از بین برد و از این رو باید راهبردهای موثر و مکمل اتخاذ کرد.