هر سال، بین پانصد میلیون تا یک و نیم میلیارد کودک در جای جایِ جهان، شکلی از خشونت را تجربه میکنند؛ این آماری است که یونیسف در سال ۲۰۱۳ منتشر ساخت.
چهار سال بعد، «ورلد ویژن» که یک نهاد امدادگر بینالمللی و مورد حمایت برنامه جهانی غذا است برآورد کرد بیش از یک میلیارد کودک در جهان از خشونت رنج میبرند. این خشونت بیشتر در مناطقی از جهان بروز مییابد که درگیر جنگ و بیثباتی است.
به گزارش خردادماه پارسال ایرنا، صندوق کودکان ملل متحد (یونیسف) تخمین زده نزدیک به ۳۷ میلیون کودک در سراسر جهان بیخانمان شدهاند. این رقم شامل ۱۳.۷ میلیون کودک آواره و پناهجو و تقریبا ۲۲.۸ میلیون کودکی است که در داخل کشورهای خود به دلیل جنگ و خشونت بیخانمان شدهاند.
جامعه ما هر چند در دهههای اخیر درگیر جنگی نبوده اما مانند بسیاری دیگر از جوامع اعم از توسعهیافته یا روبهتوسعه شاهد بروز میزانی از خشونت علیه کودکان بوده است که در محیطهای خانگی، خیابان و حتی محیطهای آموزشی مواردی از آن در سالهای اخیر خبرساز شده است.
«کنکاشی در نسبت میان برخورداری از حق بر آموزش، کسب مهارتهای زندگی و کاهش خشونت علیه کودکان» عنوان مقالهای است که «شهرام زرنشان»، «موسی کرمی» و «ریحانه زندی» در آن به بررسی این پدیده و نیز راههای جلوگیری از آن از طریق آموزش و کسب مهارتهای زندگی پرداختهاند. در ادامه خلاصهای از این مقاله را مرور میکنیم.
ناآگاهی والدین از مهارتهای فرزندپروری، مشکلات اقتصادی، مشکلات خاص خانوادگی، بیاعتنایی به ارزشهای معنوی و مبانی اخلاقی در محیط خانواده، ترویج خشونت از سوی برخی رسانههای گروهی و در فضای سایبر، مشکلات رفتاری کودکان خاص، اعتیاد و بیماریهای والدین از مهمترین دلایل بروز خشونت علیه کودکان عنوان شده است
آموزش به مثابه یک حق برای کودک
یکی از مهمترین مباحث حقوق کودک در دنیای امروز، مساله آموزش است. به بیان برخی صاحبنظران، حق کودک در بهرهمندی از آموزش از حقوق فردی وی و از جمله حقوق اجتماعی برای داشتن جامعه سالم است.
این حق در حوزه حقوق کودک، از دو چشمانداز درخور بررسی است؛ اول این که حق کودک بر آموزش، از تکالیف والدین است و آنان باید تمام تلاش خود را در این راه مبذول دارند. دوم، وظیفهای است که دولت به عنوان متولی جامعه برای بسترسازی و بسیج امکانات دارد تا جامعه را به نقطهای برساند که هیچ کودکی برای فراگیری علم، کمبود یا مشکلی نداشته باشد.
از یک سو، در دوران کودکی بر اثر حضور والدین و اطرافیان، رفتار کودک شکل میگیرد و وی بیشتر عادات زندگی خود را در این دوره کسب میکند و تقریبا در این مرحله است که کیفیت سازگاری با محیط را فرامیگیرد از سوی دیگر، بیرون ماندن از دایره مدرسه و آموزش وپرورش، موجبات نقض سایر حقوق کودک را فراهم خواهد کرد.
یکی از مولفههای تحقق این حق، کسب مهارتهای زندگی است. به این اعتبار، میان حق بر آموزش به سان یک حق بنیادینِ بشری، فراگیری مهارتهای زندگی به عنوان ابزار الزام جهت پیشبرد یک زندگی سالم از سوی کودکان و سرانجام کاهش خشونت علیه کودکان به مثابه بایستهای حتمی برای تضمین بهزیستی آنان و تأمین امنیت روانی و اجتماعی جامعه، نسبت و پیوندی مشاهده میشود که واکاوی آن از چشماندازی حقوق بشری، جذاب، مناسب و بلکه ضروری مینماید.
کودکان و مهارتهای لازم برای زندگی
مهارتهای زندگی به توانایی رفتار سازگارانه و مثبتی اطلاق میشود که فرد را قادر میسازد تا به گونهای موثر با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره روبرو شود و از این رهگذر، در رابطه با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط پیرامونی، سالمت جسمانی و روانی خود را تامین سازد.
سازمان جهانی بهداشت، مهارتهای زندگی را شناسایی و آنها را به ۱۰ شاخه تقسیم کرده است که عبارتند از ۱-خودآگاهی ۲- مقابله با هیجانات ۳- مقابله با استرس ۴- تصمیمگیری ۵- حل مساله ۶-تفکر خلاق ۷- تفکر انتقادی ۸-همدلی ۹-ارتباط بینفردی ۱۰-ارتباط موثر
دلایل خشونت علیه کودکان
برای پدیده خشونت علیه کودکان در عرصه خانواده یا همان خشونت خانگی، عواملی از این دست را برشمردهاند: ناآگاهی والدین از مهارتهای فرزندپروری، مشکلات اقتصادی، مشکلات خاص خانوادگی، بیاعتنایی به ارزشهای معنوی و مبانی اخلاقی در محیط خانواده، ترویج خشونت از سوی برخی رسانههای گروهی و در فضای سایبر، مشکلات رفتاری کودکان خاص، اعتیاد و بیماریهای والدین و ...
افزون بر این موارد و در رابطه با خشونتهای غیرخانگی، در بیانی کلی، شاید بتوان وجود نگرشی تبعیضآمیز و مبتنی بر کهتری کودکان در ساختار جامعه را عامل اصلی ارتکاب خشونت علیه آنان دانست.
از سوی دیگر جنسیت، سن، توان جسمی و مواردی از این دست را باید یکی از زیربناهای شکلگیری رویکردهای خشونتآمیز در قبال برخی اقشار و گروههای آسیبپذیر مانند زنان و کودکان و به ویژه دختران به شمار آورد.
همچنین، مشکلات آموزشی در جامعه، خود از عوامل زمینهساز بروز خشونت علیه کودک محسوب میشود. مهارتهای مرتبط با کنترل و مهار خشم میتواند گامی اساسی در راستای مقابله با خشونت باشد.
مهارتهای دهگانه زندگی از دید سازمان جهانی بهداشت عبارتند از: ۱-خودآگاهی ۲- مقابله با هیجانات ۳- مقابله با استرس ۴- تصمیمگیری ۵- حل مساله ۶-تفکر خلاق ۷- تفکر انتقادی ۸-همدلی ۹-ارتباط بینفردی ۱۰-ارتباط موثر
چه ارتباطی میان خشونت علیه کودکان و مهارتهای زندگی وجود دارد؟
واقعیت مسلم آن است که مثلا در کشورمان ایران، کودکان و نوجوانان از مهارتهای لازم جهت کنترل و مقابله با فشارهای روانی و موقعیتهای تنشزا برخوردار نیستند. تقریباً در هیچ یک از مراحل آموزشی از دبستان تا دانشگاه، مهارتهای زندگی آموخته نمیشود. حتی در زمینه مدرسان و کارشناسان آموزشی، کمبودهای اساسی وجود دارد. به همین دلیل، کودکان و نوجوانان از توانایی تحلیلی مناسب برای درک شرایط و اوضاع تنشزا و نیز تصمیمگیری مناسب در موقعیتهای حساس برخوردار نیستند و به علت این ناتوانیها، دست به ارتکاب خشونت میزنند و خود قربانی خشونت میشوند.
بزرگسالانی که به ارتکاب خشونت علیه کودک دست میزنند، بیش و پیش از هر چیزی، به آموزشی که به کاهش خشونت علیه کودکان منجر شود، تجهیز نشدهاند. آموزش و محتوای آن درگیر در فرایندی است مستمر که به صورت مجموعهای از مفاهیم متشکل و کلی، مجموعه نیازهای آموزشی را برای تدبیری راهبردی و موضوعی هدایت میکند و شامل کلیه نیازهای آموزشی جامعه و اولویتها و مقاصد و اهداف بر اساس سیاستها و خط مشیهای مورد نظر، اطلاعات و دانش مطابق با نیازها و نیز وسایل و ابزارهای الزام برای تحقق اهداف است . اگر هدفهای مورد نظر به درستی تحلیل و اولویت آن به روشنی تعیین و تصریح نشده باشد، امکان حرکت و فعالیت صحیح و در نهایت، تحقق هدفهای آموزشی درون نظامی، غیرممکن خواهد بود.
چه باید کرد؟
پژوهشگران در قالب این مقاله به راهکارهایی مانند گسترش آموزش «حقوق بشر» اشاره کردهاند و در ادامه و در ارتباط با مهارتآموزی پیشنهاد و راهکارهایی را برای کاهش خشونت علیه کودکان در ایران ارائه دادهاند که عبارتند از؛
اول: تدوین کتابهای درسی از سالهای آغازین مدرسه با نظرداشت آموزش مهارتهای دهگانه زندگی
دوم: به کارگیری آموزگاران و مدیران آموزشدیده در زمینه حقوق کودک در راستای افزایش کیفیت آموزش کودکان برای شناخت منزلت و حقوق انسانی و تجهیز برای پیشگیری و کاهش خشونت علیه خود
سوم: آموزش والدین و سرپرستان کودک به دست نهادهای متولی و مرتبط با حقوق کودک برای ایجاد فضایی امن در خانواده برای رشد و پرورش مطلوب کودکان
چهارم: تقویت گفتمان حقمدار در رابطه با کودکان در سطح جامعه از جمله از رهگذر پخش برنامههای آموزشی از صداوسیما در این زمینه
پنجم: پایش و پیگیری جدی و دقیق بایسته های قوانین موجود و از جمله قانون اساسی و قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در زمینه آموزش کودکان و منع خشونت علیه آنان.
منبع
زرنشان، شهرام، کرمی، موسی، زندی، ریحانه، «کنکاشی در نسبت میان برخورداری از حق بر آموزش، کسب مهارتهای زندگی و کاهش خشونت علیه کودکان»، دوفصلنامه فقه و حقوق خانواده، دوره ۲۸، شماره ۷۶، بهار ۱۴۰۲