تهران - ایرنا - خبرگزاری صدای افغان در یادداشتی به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی(ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی نوشت: در طول تاریخ بشریت، شخصیت‌هایی پا به عرصه‌ی وجود نهاده‌اند که فراتر از تاریخ پیش رفته و تاریخ‌ساز شده‌اند. این افراد به طور کلی به دو دسته مثبت یا منفی تقسیم می‌شوند؛ زیرا تنها شناخته‌شدن مطرح نیست، بلکه تأثیر مثبت یا منفی داشتن نیز مهم است.

به گزارش ایرنا، در این یادداشت به قلم غلامرضا سادات آمده است:

بدون شک امام خمینی (ره) یکی از شخصیت‌های به‌نام جهان معاصر است که پس از حرکتی بزرگ همراه ملتی بزرگ، در مدتی کوتاه در سراسر جهان شناخته شد.

این مسئله موجب گردید تا اندیشمندان و فرهیختگان بسیاری در دنیا درباره‌ی ابعاد شخصیتی امام خمینی (ره) اظهار نظر کنند. آنچه مهم است اینکه شخصیت امام خمینی (ره) با تمام پچیدگی‌های جهان معاصر و تقسیم بندی علوم و کمالات، اما با آنهم چند بعدی بوده و در بیشتر رشته‌های علوم انسانی و نظری صاحب نظر و رای بوده است.

۱- یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های معرفت‌شناسی امام خمینی (ره)، جامعیت و تضلّع ایشان بر علوم اسلامی است. اگر تنها به عناوین آثاری که این فقیه برجسته نگاشته است نظری بیفکنیم، خواهیم دید که از مباحث پر پیچ و خم اصول فقه تا تقریرات فلسفی، از شرح احادیث معصومین تا آثار قوی عرفانی، در کارنامه علمی حضرت روح‌الله وجود دارد.

۲- یکی دیگر از برجسته‌ترین وجوه شخصیتی امام خمینی، بُعد عرفانی و حیات عارفانه‌شان است، بسیاری از کتب امام خمینی (ره) و کلاس‌های ایشان را مباحث عمیق و بدیع عرفانی در بر گرفته به طوری که این عرفان بر فقه و فلسفه ایشان و حتی حیات سیاسی حضرت امام اثرات فراوانی گذاشته است. در حالی که بیشتر عرفا، سیر و سلوک را امری نفی‌کننده تعقل، یا جدای از آن می‌دانند و عقیده دارند که راه عرفان، جدای از طریق عقل است و مسایل عرفانی، یافتنی است، نه گفتنی؛ اما امام خمینی (ره) نه تنها در پیمودن این مسیر، عقل را مردود نمی‌شمردند؛ بلکه برای طرح مبانی عرفانی و خداشناسی، استدال عقلی هم می‌کردند. در عرفان ایشان، تفکر و تحقیق، یکی از ارکان و سلوک به شمار می‌آید.

۳- بینش سیاسی؛ امام خمینی (ره) در جهان عوام بیشتر به عنوان یک فقیه شناخته می‌شود/ می‌شد، تا یک مرد کاریزمای سیاست. البته با توجه به کنش‌های سیاسی امام خمینی (ره) درمی‌یابیم که امام خمینی نه تنها یک فقیه برجسته بی‌نظیر عصر خود بود که در زمینه بینش و درک سیاسی نیز سرآمد دوران خود بود. اگر به رفتار سیاسی امام از آوان مبارزات سیاسی- اجتماعی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بالاخره وفات ایشان توجه کنیم به وضوح دیده می‌شود که لغزش سیاسی نداشته و تمام بینش‌اش در مطاقبت با زمان و واقعیت‌های عینی استوار بوده و به منصه اجرا گذاشته است.

۴- درک شرایط زمانی و تصمیم‌گیری عقلانی؛ تصامیم امام خمینی (ره) در طول حیات سیاسی- اجتماعی ایشان همواره عقلانی و مبتنی بر درک شرایط بوده است. وقتی انقلاب اسلامی ایران پیروز شد، مهدی بازرگان با گرایش (مجاهدین خلقی) بر کرسی صدارت نشست و اما امام خمینی (ره) با درک عمیقی که اوضاع و شرایط اجتماعی و سیاسی زمان و جامعه داشت علنا هیچ مخالفی با انتصاب وی نکرد، زیرا می‌دانست که در زمان کوتاه خیانت و جنایت آنان که بر خلاف منافع جامعه رفتار می‌کنند آشکار می‌گردد. همین طور در مسئله انتخاب بنی صدر؛ امام خمینی (ره) هیچ نقدی را بر افکار لیبرالی و ریش تراشیده و کروات سرخ وی وارد نکرد بلکه با رفتار عقلانی وی را از صحنه سیاسی خارج کرد.

۵- درونمایه جهانی و رفتار با شرق و غرب؛ امام خمینی (ره) در بدو پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بلوک شرق و غرب را نفی کرده و برای کمک به ملت‌های مظلوم و مستضعف برخلاف خواسته‌های امریکا و شوروی سابق شتافت. چه کسی می‌توانست به جای امام خمینی (ره) تصمیم بگیرد که بیش از ده‌ها دیپلمات امریکایی را ۴۴۴ روز گروگان بگیرد. امریکایی که ابرقدرت زمان بود. همچنین در مقابل شوروی از مجاهدین افغانستان حمایت کرده و علنا مخالفت‌اش را ابراز کرد. آیا می‌شود با این تصامیم بزرگ و سخت از دورنمایی اندیشه ژرف امام خمینی (ره) غافل بود؟

باید پذیرفت که امام خمینی (ره) نه تنها یک فقیه و عالم دینی، که یک سیاست‌مدار زبده، جامعه‌شناس و عارف عامل و انقلابی قرن بود. چه کسی تصور می‌کرد که یک عالم ساده‌زیست بتواند یک نظام کهن‌سال شاهی را که با پشتوانه قدرت‌ها مسیر حیات سیاسی و اجتماعی‌اش را طی می‌کرد سرنگون کند و بگوید که (من حکومت تعیین می‌کنم، من تو دهن این حکومت می‌زنم). و اینکه چه کسی می‌تواند در نیمه دوم قرن بیستم و در دوران اقتدار (بلوک شرق و غرب) تصمیم بگیرد که در سایه حکومت قدرت‌مند نظامی وارد کشورش شود، حکومت سکولار را ساقط کند، حکومت دینی را برپا کند، علیه امریکا موضع بگیرد، دیپلمات‌هایش را گروگان بگیرد، علیه شوروی اعلام جهاد کند، در مقابل صدام ایستادگی کند و یک کشور چند ده میلیونی را از تمام چالش‌های بیرونی و درونی که پس از یک انقلاب چندین ساله بوجود آمده به سلامت عبور دهد؟ هیچ کس به جز امام خمینی (ره)!