به گزارش ایرنا، ویلیام مگنوسون در کتاب دموکراسی بلاکچین، جریان نفسگیر دنیای بلاکچین و بیتکوین را از سرچشمه آنها بیان میکند. او یک چهره مرموز به نام ساتوشی ناکاموتو و ارتباط مبهم آن با دارک وب و جرائم آنلاین به رشته تحریر درآورده است. مگنوسون بیان میکند که محبوبیت بلاکچین به معنای اثبات عمق دوگانه بیاعتمادی مردم آمریکا به دولت است. این کتاب باید توسط اشخاصی که علاقه دارند بفهمند که چگونه فناوری، دموکراسی ما را تغییر میدهد و اینکه چگونه دموکراسی در حال تغییر دادن فناوری است، خوانده شود.
بلاکچین در جهان امروز
کریستوف ینتزش، یک آلمانی ۳۴ ساله که در رشته فیزیک تحصیل کرده بود، در سال ۲۰۱۶، این پرسش در ذهنش شکل گرفت که اگر بیتکوین میتواند پول را متحول کند، چرا نتواند همین کار را برای تجارت انجام دهد؟ او به این فکر کرد که اگر امکان تمرکززدایی از ایجاد ارز وجود داشته باشد، قطعاً شرکتها را نیز میتوان غیرمتمرکز کرد. یک شرکت غیرمتمرکز میتواند بهجای سپردن تصمیمگیریهای شرکتی به دست مدیران و هیئتمدیرههای ثروتمند، مستقیماً توسط ذینفعان واقعی آن، یعنی سهامداران اداره شود. ایده او این بود که با «بلاکچین» میتواند بزرگترین تغییر را در چرخ دندههای سرمایهداری از زمان اختراع شرکت سهامی ایجاد کند.
او به دنبال این بود که راهی برای برنامهریزی قوانین حاکمیت شرکتی در بلاکچین بیابد و یک شرکت غیرمتمرکز ایجاد کند که برخلاف شرکتهای واقعی که محدودیتهای سخت برای اختیارات سهامداران قرار داده بودند، انعطافپذیری کامل به میل سهامداران ایجاد کند.
نرمافزار بیتکوین انعطاف لازم برای معرفی این نوع قوانین پیچیده را نداشت، اما برنامه دیگری مبتنی بر بلاکچین به نام اتریوم این کار را انجام داد. «اتریوم» توسط واندریکای ۱۹ ساله روسی و بوترین در سال ۲۰۱۳ ایجاد شده بود و به طور خاص امکان گنجاندن هر نوع برنامه اسکریپت روی بلاکچین را فراهم میکرد.
ینتزش که با اتریوم آشنا بود فهمید که میتواند با بهره بردن از ویژگیهای قرارداد هوشمند آن، شرکتی ایجاد کند که مدیر اجرایی، هیئت مدیره و حتی هیچ کارمندی نداشته باشد. او با همین ایده اولین شرکت مجازی جهان را در مارس ۲۰۱۶ با اسم اختصاری DAO تاسیس کرد. او به سرعت مسیر سرمایهگذاری به واسطه خرید توکن توسط سرمایهگذاران را باز کرد و بیش از ۱۵۰ میلیون دلار سرمایه تنها ۲ ماه از پس از تاسیس آن وارد شرکت شد.
طولی نکشید که این سازمان دیجیتالی غیرمتمرکز و بدون رهبر مورد توجه هکرها قرار گرفت و سه هفته بعد از رسیدن به این سرمایه، یک هکر توانست هر سه دقیقه یک بار اتر را با نرخ تقریباً ۴۰۰۰ دلار از شرکت بگیرد و اینگونه بود که در همان ساعات اولیه صبح ۱۷ ژوئن، پول DAO به سمت نابودی رفت.
یتزینش بعدها توضیح داد: «اگر "T" بزرگ در خط ۶۶۶ یک "t" کوچک بود، این از هک جلوگیری میکرد.» اما این اتفاق یک لحظه بحرانی برای بلاکچین اتریوم بود. در اولین استفاده در مقیاس بزرگ از اتریوم سرقتی به ارزش ۵۵ میلیون دلار انجام شد که پس از انتشار خبر، ارزش ارز اتریوم ۳۳ درصد کاهش یافت. البته ویتالیک بوترین، خالق ارز اتریوم، اتهامات را متوجه هارد فورک کرد و پس از ایجاد امکان رایگیری از دارندگان اتریوم بر بستر یک وبسایت، در ۲۰ جولای، تنها سه روز پس از آن هک بزرگ، بلاکچین اتریوم را اصلاح کرد تا سرمایهگذاران DAO بتوانند پول خود را پس بگیرند و ماینرهای اتریوم استخراج را دوباره آغاز کردند. جالب این است که اطلاعات زیادی از آن هکر به دست نیامد و هنوز هم در دنیای واقعی شناسایی نشده است.
هنگامی که «ساتوشی ناکاموتو» برای اولین بار برنامه خود را برای یک ارز مجازی غیرمتمرکز به نام بیتکوین، اعلام کرد، جهان در میان بدترین بحران مالی از زمان رکود بزرگ قرار داشت. بحران مالی در اوج خود بود. بیش از یک ماه قبل، بانک وال استریت اعلام ورشکستگی کرده بود. شرکتهای مالی وام مسکن، توسط وزارت خزانهداری ایالات متحده به حالت تعلیق درآمده بودند.
از طرف دیگر، ترس و آشفتگی در بازارها وجود داشت و باعث میشد که مردم از سرمایهگذاریهای جدید و پرخطر عقبنشینی کنند و قطعاً بیتکوین یک شرایط جدید سرمایهگذاری بود و این شرایط بر میزان سرمایهگذاری بیاثر نبود. از سوی دیگر این بحران ناشی از بازی آزادانه بانکهای بزرگ با پول دیگران بود و دولتهای ملی از منبع مالیات برای نجات بانکها استفاده میکردند. در چنین شرایطی بیتکوین وعده داد که راهی برای خروج از این سیستم به مردم ارائه کند.
برخی وارد بازی بیتکوین شدند و البته تجربیات خود را منتشر کردند و همین باعث شد که طولی نکشد تا مردم به بلاکچین و سیستم غیرمتمرکز اطمینان کنند و با این فکر که میتوانند مقامات مرکزی را از سیستم دولتهای زورگو یا شرکتهای حریص حذف کنند، به سمت بیتکوین هجوم ببرند.
واداشتن مردم به استفاده از بیتکوین در دنیای واقعی بسیار سختتر از این بود که مردم را به دانلود نرمافزار رایگان بیتکوین یا استخراج ارز رایگان بیتکوین وادار کنند. چرا که واداشتن مردم به استفاده از بیتکوین برای تجارت کالاها و خدمات در دنیای فیزیکی چیزی کاملاً متفاوت بود. این به معنای متقاعد کردن مردم برای فدا کردن پول واقعی برای پول مجازی بود.
«هانیچ» یک برنامهنویس ساکن فلوریدا، که یکی از اولین استخراجکنندگان بیتکوین و صاحب انبوهی از بیتکوینها بود، در ۱۸ می ۲۰۱۰ یک پیشنهاد عمومی نوشت که اگر برای او ۳ پیتزا بخرند، او در ازای آن ۱۰ هزار بیتکوین میپردازد. کسی از پیام او استقبال نکرد تا اینکه سه روز بعد دوباره در صفحات مجازی خود نوشت: پس هیچ کس نمیخواهد برای من پیتزا بخرد؟ آیا مقدار بیتکوینی که ارائه میکنم خیلی کم است؟
هیچ کس تا به حال از بیتکوین برای خرید چیزهای واقعی استفاده نکرده بود، بنابراین تعیین ارزش آن به صورت انتزاعی دشوار بود و هرکسی که مایل بود یک پیتزای واقعی بخرد و در ازای آن بیتکوین بگیرد، این خطر را میپذیرفت که بیتکوینی که دریافت میکند بیارزش باشد. با وجود این، و پس از تحریک بیشتر از سوی آن برنامهنویس فلوریدایی، یک دانش آموز نوزده ساله انگلستانی به نام «جرکوس»، پیشنهاد خرید دو پیتزا برایی هانیچ از پاپا جانز را داد و سفارش را به صورت آنلاین و با کارت اعتباری خود پرداخت کرد و هانیچ با افتخار در فضای مجازی اعلام کرد که با موفقیت ۱۰ هزار بیتکوین را با پیتزا مبادله کرده است. او حتی عکسی از پیتزاها را برای دیدن همه پست کرد. این اولین تراکنش در دنیای واقعی بیتکوین بود و به عنوان گرانترین پیتزای تاریخ ثبت شد. میزان بیتکوینهایی که او برای این دو پیتزا پرداخت کرده بود تا اوت ۲۰۱۸ به قیمت ۷۰ میلیون دلار رسید.
شیرین کاری هانیچ با خرید پیتزا در ازای پرداخت بیتکوین توجه مردم را جلب کرد؛ اما اتفاقهای دیگری در تثبیت جایگاه بیتکوین در توجه عموم اثرگذار بود. یکی ایجاد صرافیهای بیتکوین بود که در آن افراد میتوانستند با استفاده از کارتهای اعتباری و حسابهای بانکی خود بیتکوین خریداری کنند و دیگری افتتاح فروشگاههای آنلاین بیتکوین بود. همانطور که سهولت در دستیابی به بیتکوین برای کاربران مهم بود، تبدیل کردن آسان بیتکوین نیز برای کاربران نیز اهمیت داشت.