تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۰:۴۸

گرگان - ایرنا- شهید محمدعلی احمدی یکی از پرستوهای پرکشیده و دلاور ارتش جمهوری اسلامی است. ستاره شب‌شکنی که پس از مرگ پدر و برای پرکردن جای خالی او از هشت سالگی به کارگری پرداخت اما پس از حمله دشمن بعثی و به میان آمدن پای آبرو و کیان کشور، تصمیمش را گرفت، مادر؛ همان که برایش جان می‌داد را به خدا سپرد و رفت.

به گزارش ایرنا، شهید احمدی اولین بار به‌عنوان سرباز به جبهه رفت. در ماه هفدهم خدمت در عملیات بیت المقدس مجروح شد و مطابق قانون می‌توانست بقیه روزهای خدمت را در خانه استراحت کند اما آشنایی با سلوک رزمندگان، محمدعلی را زمین‌گیر جبهه‌ها کرده بود و میلی برای بازگشت به خانه نداشت.

خواهرش با ذکر خاطره‌ایفت: پس از آنکه مجروح شده بود، روزی در خانه اخبار تلویزیون: اتفاقات جبهه را نشان می‌داد. چند روز از بیمارستان مرخص شده بود و حال مناسبی نداشت. زیرچشمی نگاهش می‌کردم. تصویر شهدا که نشان داده شد، بغضش ترکید. فردای همان روز با وجود مجروحیت به جبهه برگشت.

شهید «محمد علی احمدی» سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که در پنجم بهمن ماه سال ۱۳۴۰ در گرگان به دنیا آمد و در دفاع از میهن اسلامی در یکم خردادماه سال ۱۳۶۱ براثر اصابت ترکش به سر در غرب رودخانه کارون به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

پس از فوت پدر وارد بازار کار شد

خواهر این شهید به ایرنا گفت: بار آخر که برادرم با پای مجروح و گچ گرفته به مرخصی آمده بود، در تشییع پیکر مطهر چند شهید شرکت کرد ولی طاقت نیاورده و با بغضی فرو خورده شروع به گریه کرد و پس از آن هم برای عیادت همرزمانش به بیمارستان رفت.

معصومه احمدی افزود: بعد عیادت دوستانش به مادرم گفته بود《 دیگه طاقت ندارم. باید برگردم جبهه》.

محمدعلی محبوب دلهای اطرافیان بود

خواهر دیگر شهید هم در این ارتباط گفت: برادرم در سن هشت سالگی با فوت پدرم غصه مادر را میخورد و به همین دلیل با وجود علاقه بسیار به مدرسه تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و بعد از آن کارگری کرد.

ام‌البنین احمدی اظهار داشت: همیشه به مادرم میگفت «نَنِه میخوام بچه‌ نمونه‌ای برایت باشم» و خدا توفیق داد که شهید شد.

وی افزود: پس از فوت مادرم در سال ۱۳۸۶ هر روز به این مهم فکر میکنم که نکند در نبود ما برادر بی فرزندم از یاد کسانی که به عشقشان خدمت کرده پاک شود.

خداوند خوبها را گلچین می کند

برادر شهید هم در این ارتباط گفت: پس از فوت پدر، مادرم بدون هیچ حمایتی پنج بچه را به تنهایی بزرگ کرد ولی یادم نمی‌آید محمدعلی لباس نو برای خودش بخرد و همیشه لباسهای سالهای قبل خود را استفاده می‌کرد.

وی اظهار داشت: رفتار محمدعلی با مادر شاخص و ویژه بود یادم نمی‌آید جلوی مادر راه رفته باشند و همیشه حرف اول و آخرش مادر بود.

شهید مرام و مسلک پهلوانان را داشت
وی افزود: محمدعلی علاقه بسیاری به ورزش زورخانه‌ای و کشتی پهلوانی داشت و شب‌ها بیشتر به زورخانه گرگان میرفت و همان مرام و معرفت پهلوانها را در زندگی شخصی خود داشت.

محمدعلی شهید شد و من ماندم
برادر دیگر شهید هم گفت: محمدعلی در زمان سربازی با وجود اینکه شرایط خدمت در تهران برایشان فراهم شده بود ولی بخاطر خدمت‌رسانی به وطن منطقه جنوب را برای خدمت انتخاب کرد.

مجتبی احمدی افزود: در آن زمان من در منطقه عملیاتی بودم می‌دانستم جای خطرناکی است و نصیحتش می کردم برگردد تهران خدمت کند بیشتر نگران خانواده بودم و گمان می کردم اگر من شهید شدم حداقل محمدعلی پیش مادر باشد ولی ایشان در جواب نصیحت‌هایم گفت: «شما که انقلابی هستید چرا نمی گذارید من‌هم در منطقه باشم» و با سماجت ایشان دیگر چیزی نگفتم و محمدعلی شهید شد و من ماندم.

معرفت محمدعلی زبانزد کوچه و بازار بود

یکی از دوستان و اقوام شهید هم گفت: پسر زحمتکشی بودند که این ویژگی شاخص ایشان هنوز که هنوزه در ذهنم جاودان مانده است.

حسین کریمی افزود: در بین بچه‌های آن دوران خیلی با مرام و خوب بود و همین معرفت ایشان در بین مردم زبانزد خاص و عام بود.

مطابق داده‌ دستگاه‌های مرتبط در گلستان، نزدیک به ۳۳ هزار رزمنده از این استان در جنگ تحمیلی شرکت داشتند و نیز این استان شمالی در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس چهار هزار شهید تقدیم کرده و افزون بر این ۱۳ هزار جانباز و هزار و ۱۷۸ آزاده دارد.