«بنیاد دفاع از دموکراسی ها» در تحلیل سفر آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» به آمریکای لاتین نوشت، رئیس جمهوری ایران سفر پنج روزه ای را به سه کشور ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه انجام داد که رهبرانی با دیدگاه های متفاوت از غرب دارد.
این گزارش با بیان اینکه همه سه رئیس جمهوی پیش از رئیسی هم قبل از این به آمریکای لاتین سفر کرده بودند تاکید کرد اگرچه اتحاد ایران با کشورهای منطقه آمریکای لاتین چیز جدیدی نیست اما این بار، چشم انداز استراتژیک این دیدار متفاوت است. علت آن است که چین، روسیه و ایران در سال ۲۰۲۳ تلاش می کنند تا از نفوذ غیرقابل مناقشه ایالات متحده جلوگیری کنند و اکنون رئیسی نیز برای بهره برداری از این تحول به منطقه سفر کرد.
اشتراک در رویکرد انقلابی ضدآمریکا
جمهوری اسلامی ایران از بدو تأسیس در سال ۱۹۷۹، به دو دلیل آمریکای لاتین را به عنوان بستری مساعد برای صدور انقلاب خود دیده است. رهبری مذهبی در تهران جذابیت ایدئولوژی ضد آمریکایی در آمریکای لاتین را درک کرد و اهمیت نزدیکی جغرافیایی آن با ایالات متحده را ارزشمند دانست.
در این گزارش آمده است که در طول سالها، دولت ایران ائتلافهایی را با دولت های آن منطقه ایجاد کرده و همزمان به گسترش دیدگاه ها و ایدئولوژی خود از طریق تبلیغ مردمی، قدرت نرم و ... برای مخاطبان اسپانیایی زبان پرداخته است. چیزی که در اوایل دهه ۱۹۸۰ به عنوان تلاشی نرم و محتاطانه برای تبلیغ جهان بینی انقلابی ایران از طریق مساجد و مراکز فرهنگی آغاز شد، باکمک اتحادهای فراملی ایران با جنبش های چپ و حکومت های همفکر، به طور فزاینده ای چشمگیرتر و قابل مشاهده شده است.
طبق این گزارش، حدود ۲ دهه است که جمهوری بولیواری نفت خیز ونزوئلا شریک مهم ایران در منطقه می باشد. در دوران هوگو چاوز رئیس جمهور پیشین ونزوئلا، کاراکاس یکی از تسهیلکنندههای اصلی تلاشهای تهران برای مقابله با تحریمها بود. دو کشور سرمایه گذاری های تجاری و مؤسسات مالی را در ونزوئلا باهدف دورزدن تحریم ها و کسب فناوری ها تأسیس کردند. همچنین پروازهای تجاری مستقیم بین پایتخت های دو کشور راه اندازی شد و آن ها همکاری نظامی را آغاز کردند.
در این چارچوب ونزوئلا به مرکزی برای حرکت انقلابی ایران در نیمکره غربی تبدیل شده است. تهران در سال ۲۰۰۴ مرکز فرهنگی ایران - آمریکا لاتین (CICIL) را در کاراکاس تأسیس کرد. این نهاد بخشی از دانشگاه بین المللی المصطفی است که وزارت خزانه داری ایالات متحده آن را در سال ۲۰۲۰ در فهرست تحریم های تروریستی خود قرار داد. آنچیزی که در ابتدا به عنوان یک تلاش تبلیغاتی محلی و کوچک آغاز شده بود، اکنون تقریباً در همه کشورهای آمریکای لاتین در جنوب رودخانه ریو گراند دیده می شود که یک جهان بینی انقلابی از مقاومت در برابر آمریکا را گسترش می دهد.
نویسنده گزارش تاکید دارد: اگرچه این امر به شدت برای ایالات متحده نگران کننده است، اما موضوع جدیدی نیست. از زمان چاوز و احمدی نژاد، دو تغییر مهم رخ داده است، که واشنگتن خطر آن ها برای خود را نادیده می گیرد. نخستین مورد، دگرگونی روابط ایران و ونزوئلا از سطح مشارکت تقریباً برابر دو کشور به وابستگی ونزوئلا است. کاراکاس برای رفع مشکلات اقتصادی و ساختاری خود به شکل فزاینده ای به ایران متکی شده و تهران برای نجات بخش انرژی در حال فروپاشی ونزوئلا قدم برداشته است. نفوذ روزافزون تهران بر کاراکاس موجب شده است تا دسترسی و نفوذ منطقه ای ایران بیشتر شود. ایران نیز مانند چین و روسیه دریافته است که فقط صدور ایدئولوژی موجب تضمین یک دوستی طولانی مدت نمی شود و به همین دلیل تجارت، مبادله و سرمایه گذاری را در همین راستا انجام می دهد.
دیگر تحول منطقهای در عرصه حضور اقتصادی و تجاری ایران و دیگر کشورها در آمریکای لاتین رخ داده است. در این راستا قدرتهای در حال ظهور مانند چین و روسیه سعی می کنند از طریق ارائه فرصتهای تجاری، کمکهای نظامی، سرمایهگذاری و فناوری بدون توجه به تعامل سنتی آمریکا با منطقه جای ایالات متحده را بگیرند. برای نمونه بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۰ تجارت چین با کشورهای آمریکای لاتین ۲۶ برابر شد. تجارت این منطقه با چین امروزه حدود ۹ درصد از تولید ناخالص داخلی آمریکا را تشکیل می دهد که این حکایت از افزایش شدید این شاخص نسبت به سال ۲۰۰۰ است که کمتر از یک درصد بود.
پویایی نوین در عرصه بین الملل
تحلیلگر این اتاق فکر معتقد است جذابیت دشمنان ایالات متحده ناشی از تغییر پویایی جهانی است که تا اندازه ای به تمایل فزاینده کشورهای جنوب جهانی برای از بین بردن نظم بین المللی پس از جنگ جهانی دوم باز می گردد. بر این اساس کنارگذاشتن نظم بین المللی کنونی، حذف دلار به عنوان یک ارز جهانی در تجارت، و حذف محدودیت های جهانی الهام گرفته از غرب از جمله خواسته ها است. این روند در اوایل دهه نخست قرن کنونی با قدرت گرفتن رهبران پوپولیست و چپگرای آمریکای لاتین که نسبت به نفوذ آمریکا در کشورشان ناراضی بودند، آغاز شد و همین امر درهای ورود ایران به منطقه را هم باز کرد. در آن زمان ونزوئلا، اکوادورو بولیوی به کوبا و نیکاراگوئه در روند مخالفت با امپریالیسم آمریکا پیوستند. با اینحال در دهه سوم قرن بیست و یکم، موج جدید حتی دولت هایی را که به طور سنتی با واشنگتن همسو بودند در نوردید و نه تنها نگاه برزیل، آرژانتین و مکزیک بی طرف در سیاست خارجی را تغییر داد بلکه پرو، کلمبیا و هندوراس را هم به مسکو و پکن متمایل ساخت.
گزارش اعتراف دارد که چین و روسیه در رقابت قدرت های بزرگ بازیگران قابل توجهی هستند که هدف آن ها شکست دادن ایالات متحده به عنوان ابرقدرت بلامنازع جهان است، اما حداقل در آمریکای لاتین، ایران از این دو کشور عقب نمانده است.
گزارش بنیاد دفاع از دموکراسی ها افزود: ایران اکنون به نیمکره غربی آمده است تا سهم خود را بگیرد. ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه ، ایران را یک قدرت در حال ظهور میدانند و در هدف تهران برای از بین بردن نفوذ ایالات متحده سهیم هستند. در واقع، همه این حکومت ها ساختن جهانی چند قطبی جدید را آرزو می کنند تا «هژمونی» و «امپراتوری» از بین برود. این همان کنایه صریح نیکلاس مادورو به ایالات متحده در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با رئیسی بود.
در این سفر مضمون مقاومت در برابر هژمونی آمریکا در مباحث مطرح در سفر رئیسی به منطقه مسلط بود. حال آنکه آمریکا به جای اولویت دادن به نگرانی های اقتصادی که در صدر برنامه های اکثر دولت ها قرار دارد، به سخنرانی های نمایشی برای دولت های منطقه بسنده می کند. آمریکای لاتین مشتاق شنیدن سخنرانی در مورد دموکراسی، فساد، یا حقوق بشر نیست بلکه این منطقه خواهان توافقنامه های تجارت آزاد، زیرساخت های قرن ۲۱، فرصت های توسعه، صنعتی شدن، بازارهای محصولات کشاورزی و دسترسی به آموزش عالی جهان اول است. چین، روسیه و اکنون ایران بازیگرانی هستند که این گزینه های مورد نیاز را به آن ها هدیه می دهند.
نویسنده بر این باور است آمریکا تا پیش از این قدرت اجتناب ناپذیر نیمکره غربی به شمار می رفت و اکنون باید با رقبایی مبارزه کند که از هیچ اقدامی برای تحمیل جهان بینی خود و دادن قدرت به کسانی که با آن ها همفکر هستند، کوتاه نمی آیند. سفر رئیسی به آمریکای لاتین مزایای عینی داشت همچون توافقنامه هایی برای گسترش همکاری در بخش معدن، کشتیرانی، پتروشیمی و صنعت نفت، تجارت، مخابرات، علم و نوآوری، تحقیقات پزشکی و دارویی، کشاورزی، فرهنگ، تبادل دانشگاهی و غیره.
در پایان گزارش آمده است ایران در زمان ضعف آمریکا احساس می کند فرصتی دارد تا از بنیان هایی که صبورانه در دهههای گذشته آن را بنا کرد، استفاده کند. این مورد علاقه آمریکا نیست که نیمکره غربی تحت تسلط حکومت هایی همچون ایران باشد. شاید واشنگتن خیلی به سفر رئیسی اهمیت ندهد اما این موضوع باید به عنوان زنگ بیدارباش آمریکا مورد توجه قرار بگیرد.