روحانیت نقش مهمی در رشد علمی و معنوی، و پیشرفت و تعالی جامعه دارد. خودسازی و تهذیب او و دنیاگریزی و حرکت در مسیر جلب رضایت الهی و تلاش خاضعانه و خالصانه، و ارتباط دائم او با مردم، روحانیت را الگوی تکامل جامعه بشری قرار میدهد. دقیقا به همین علت، وی با آفتهایی بزرگ و جدی روبرو است که شناخت و زدودن آنها از زندگی روحانیت، یک امر مهم و بزرگ به حساب میآید. نگارنده در این نوشتار، برخی از آفتهای در کمین روحانیت را بیان میکند:
دنیاگرایی
تکلیف روحانیت تبیین حقیقت حیات انسانی و روشن کردن چهره واقعی دنیا، و ترسیم راه دنیاگریزی و حرکت در مسیر آخرت گرایی است. او بایستی در دنیاگریزی الگوی همه مردم باشد. کسی که برای دنیا دست و پا می زند، هر چند در امر مباح باشد، امین الله نیست و نمی تواند به عنوان یک روحانی برجسته و الگو مورد توجه و اشاره قرار گیرد. امام خمینی (ره) در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ فرمودند: هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله ای هم نمی تواند، بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند، چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزی های بی مورد، مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند.
خیانت
به امانت؛ اسلام امانت الهی است. نظام اسلامی امانت الهی است. انسان امانت الهی است. روحانیت باید خود را برای حفظ امانت الهی مجهز کند؛ امین شود و دنیا را در نظر خود تنزیل دهد. نفوس خود را تزکیه کند، به حق تعالی متوجه شود، متقی باشد، اگر خدای نکرده برای این درس می خوانید که فردا به نوایی برسید، نه فقیه خواهید شد و نه امین اسلام خواهید بود. هر فرد از روحانیت، یکی از امانت های الهی است. امانت را باید حفظ کرد. باید آن را به صاحبش برگرداند. حفظ امانت، حرکت درست روحانیت در مسیر مستقیم الهی است. اگر همه ما درست حرکت کنیم، امانت؛ سالم و کامل به صاحبش برگشت داده می شود.
تجمل گرایی
تجمل گرایی آفت بزرگ جامعه روحانیت است. شان و جایگاه روحانیت برتر و بالاتر از آن است که او به سمت تجملات حرکت کند. امروز نیز روحانیت باید مانند علمای گذشته ساده زندگی کند. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر، زندگی شان از سطح معمولی مردم پایین تر و یا مثل آن ها بود. امروز نیز سعی کنیم زندگیمان از زی آخوندی و طلبگی تغییر نکند. امام خامنه ای در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۶۴ فرمودند: یکی از امور مهم این است که روحانیون باید ساده زندگی کنند. آن چیزی که روحانیت را پیش برده و تا حالا حفظ کرده، این است که ساده زندگی کردند. آن هایی که منشأ آثار بزرگی بودند، ساده زندگی کردند. این هایی که در بین مردم موجّه بودند که حرف آنان را می شنیدند، این ها ساده زندگی کردند.
معظم له در ادامه می فرمایند: هر چه بروید سراغ این که یک قدم بردارید که خانه تان بهتر باشد، از معنویت تان به همین مقدار، و از ارزش تان به همین مقدار کاسته می شود. ارزش انسان به خانه نیست، به باغ نیست، اگر ارزش انسان به این ها بود، انبیاء باید همین کار را می کردند. سیره انبیاء چگونه بود؟ ارزش انسان به این نیست که انسان یک هیاهو داشته باشد، یک خودروی کذا داشته باشد، یک رفت و آمد زیاد داشته باشد، ارزش روحانیت به این نیست که بساطی داشته باشد و یک دفتر و یک دستکی داشته باشد. فکر کنید و ارزش انسان را به دست بیاورید، ارزش روحانیت را از دست ندهید.
غفلت
علت محرومیت انسان از سعادت و گرفتار شدن او به شقاوت، غفلت است. غفلت از خدا و قیامت و خود، و حتی غفلت از مردم، باعث سقوط روحانیت می شود. غفلت از اهداف کلی و بلندمدت و محصور شدن در امکانات موجود؛ تحقق آرمانها و اهداف را در ظرف زمانی موجود غیرممکن نشان میدهد. روحانیت اصیل بایستی برای گریز از عارضه غفلت، سهمی از زندگی روزانه اش را به ذکر و راز و نیاز و شب زنده داری و یاد خدا اختصاص دهد. انس با قرآن مجید، گوش دادن به آیات کتاب الهی و توجه به مفاد و مفاهیم آیات قرآن، غفلت شکن و عامل توجه به خدای بزرگ و عزیز است. مبارزه با شیطان و هوای نفس، مقابله با ظلم و ظالم، بی توجهی به دنیا و دنیاگرایان، و همت برای تزکیه نفس، غفلت را از دامان روحانیت انقلابی پاک می کند.
عوام زدگی
آفتی که جامعه روحانیت را فلج کرده و از پا در می آورد، عوام زدگی است. عوام زدگی از سیل زدگی، زلزله زدگی و مار و عقرب زدگی بالاتر و بزرگتر است. عوام زدگی به این معناست که روحانی، برای ترس از مردم یا جذب و حفظ مرید، ملاحظه عوام را می کند و مهر سکوت بر لب می زند و اجازه می دهد که باورهای عامیانه در بین مردم باقی بماند. عوام زدگی، آثار تخریبی زیانباری برای روحانیت دارد. یعنی به جای پیشرو بودن، در عقب قافله حرکت می کند؛ از صحنه سیاسی و اجتماعی دور می باشد؛ دنبال حفظ موقعیت اجتماعی خود است؛ از نظر مالی وابسته می شود و جامعه را دچار مشکل می کند.
اشرافیت علمی
اشرافیت به مدلی از زندگی گفته می شود که انسان در آن تلاش می کند به روش اشراف زندگی کند و مناسبات اجتماعی خود را بر اساس روش اشراف برقرار نماید. اشرافیت فقط منحصر در زندگی تجملاتی نیست، بلکه نوعی از اشرافیت، اشرافیت علمی است که به معنای دچار شدن به غرور می باشد. امام خمینی(ره) معتقد بودند که تمام موفقیت اسلام، ناشی از زهد علمی علمای بزرگ و روحانیت اصیل بوده است. نباید علم روحانیت، حجاب اکبری شود که آنان را از خدا و راه خدا جدا سازد.
لذت جویی
غرق شدن در لذت های دنیا، یکی از آفت های روحانیت است. لذت جویی نباید به عنوان یک هدف تعریف شود. غرق شدن در لذت دنیوی، روحانیت را از عرصه صبر و مقاومت خارج می کند و به خودش سرگرم می نماید. روحانیت اصیل باید برای کاهش لذت های دنیوی، در ذهنیت خود برتری لذت های اخروی را استوار سازد.
گناه کردن
از مهم ترین آفت های روحانیت، ترک نکردن گناه است؛ زیرا گناه از طلبه و روحانی باعث سلب توفیق می شود؛ یعنی بال های روحانی را می شکند و نمی گذارد که وی به مقامات عالیه پرواز کند. توجه به آثار و پیامدهای گناهان کبیره و صغیره می تواند انگیزه و محرک خوبی برای موفقیت روحانیت و مردم در ترک گناه باشد. زیرا انسان حب ذات دارد و حاضر به هلاکت و ضرر رساندن به خود نیست. بی توجهی به آثار شوم و پیامدهای گناه، انسان را به سمت انحراف سوق می دهد. چه اینکه انسان ها در طول تاریخ با گناه، باعث سقوط طایفه ها و حکومت ها و عامل شکست تمدن ها و فرهنگ ها شدند و زمینه تاخت و تاز استعمارگران و قدرت طلبان را فراهم کردند.
امروز نیز گناه مردم و به خصوص غفلت و گناه روحانیت، می تواند زمینه ساز خطراتی جدی برای نظام و کشور باشد و به همین دلیل دشمن تلاش می کند میدان گناه و فساد را گسترش دهد. تکلیف روحانیت در این زمان سنگین است و باید با خودسازی و جامعه سازی، همه راه های گسترش گناه را ببندد و راه تعالی و رشد معنوی انسان ها را هموار کند.
همنشینی با ثروتمندان
یکی از آفت های مهم و تهدید کننده روحانیت این است که روحانی بر سر سفره اصحاب ثروت و سرمایه داران و مرفهان بی درد بنشیند. امام خامنه ای در ۲۵ تیر ۱۳۹۸ فرمودند: نامه حضرت به عثمانبنحُنِیف را که یادتان هست! حالا ما توقّع نداریم، [چون] نه عثمانبنحُنِیفی در بین ما هست، نه وضع ما با وضع امیرالمؤمنین (ع) قابل مقایسه است؛ امّا این را می توانیم توصیه کنیم و برای خودمان قرار دهیم که به آن طبقات برگزیده و اَشرافی زیاد نزدیک نشویم. شایسته مقام و منزلت روحانیت، همنشینی با طبقه متوسط، محرومان و مستضعفان جامعه و دوری از اشراف و ثروتمندان است.
رفاه زدگی
یکی از آفت ها برای جامعه روحانیت این است که در مباحث اقتصادی اهل قناعت نباشد و بیش از حد معمول در رفاه زندگی کند. رفاه زدگی، نوعی تفکر و اندیشه است که در انسان شکل می گیرد و رفتارها و کنش ها و واکنش های وی را هدایت، مهار و سمت دهی می کند. قرآن مجید رفاه زدگی را به عنوان یک رفتار اقتصادی خطرساز و یک آسیب بزرگ در بخش توزیع منابع مالی معرفی می کند که رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر مستقیم خود قرار می دهد و عامل فروپاشی اجتماع از راه جرم و جنایت و ایجاد و تقویت ناهنجاری های اجتماعی می شود. دقیقا به همین علت روحانیت باید از این بیماری خطرناک فاصله بگیرد و با رفتار درست خود، جامعه انسانی را از رفاه زدگی نجات دهد.
جاه طلبی
همان طور که رفاه زدگی و مال دوستی از جمله آفت هایی هستند که اگر بر جان روحانیت بیفتند آنان را بیمار کرده، رفته رفته به فساد و تباهی می کشاند، جاه طلبی و برتری جویی نیز از جمله آسیب هایی هستند که نهضت و انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) را تهدید می کند. اهل لغت، جاه طلبی را مقام خواهی، منصب جویی و منزلت طلبی معنا کرده اند. جاه طلبی که در راستای حاکمیت بر مردم، با هدف کسب قدرت، شهرت و ثروت است، یکی از رذائل اخلاقی بوده و در قرآن و روایات اسلامی مورد نکوهش قرار گرفته است و موجب کفر و نفاق و ریاکاری و بی دینی می شود. منزلت روحانیت شایسته، مبرا از گرفتار شدن وی در دام جاه طلبی و قدرت طلبی است.
جزء نگری
یکی از آفات روحانیت، جزء نگری و غفلت از سایر وظایف است. گاهی عده ای فقط به یک بخش از اسلام ناب محمدی (ص) توجه می کنند و از سایر احکام الهی غافل می شوند. این جزء نگری، نوعی انحراف به شمار می رود. جزء نگری آفت و انحرافی است که عده ای از روی غفلت گرفتار آن می شوند و تنها خود را معطوف به یک جهت کرده و جهات دیگر ارزش های اسلامی را فراموش می کنند. روحانیت اصیل و راستین با مبارزه با جزء نگری، به همه ارزش ها و احکام الهی توجه می کند و همه ابعاد و شاخه های اسلام ناب محمدی (ص) را تبیین و عملی می نماید.
جدایی از مردم
یکی از آفت های بزرگ روحانیت انقلابی، جدایی از مردم است. روحانیت باید با همان ویژگی مردمی بودن و با همان روش ساده زیستی و قناعت در خدمت اسلام و انقلاب باشد. ارتباط داشتن با مردم، در میان مردم بودن، در خدمت جامعه بودن، و حتی ارتباط معیشتی داشتن با مردم، دل سوزاندن برای مردم و حلال مشکل مردم بودن، از ویژگی های برجسته یک روحانی انقلابی است.
امام خامنه ای در ۱۲ تیر ۱۳۶۸ فرمودند: ماها که در بین مردم زندگی می کنیم، ارتباط مالی و ارتباط معیشتی ما با مردم، یک چیز بسیار خوبی است. بنده بارها این را به دوستان [گفتهام] آنوقتی که بنده مشهد بودم و مراجعات وجوه مردم یا پول های مردم را داشتم، عقیدهام همین بود، حالا هم اعتقادم همین است. آن کسی که میآید پولش را و وجوهاتش را به ما می دهد که روحانی محل هستیم، درحقیقت دلش را هم به ما می دهد؛ محبّت خودش را هم به ما می دهد. مردم وقتی روحانی را پشتیبانی مالی می کنند، یک احساس پیوندی می کنند. بعضی خیال می کنند این چیز بدی است که مردم بیایند به روحانیّون پول بدهند و پشتیبانی مالی بکنند؛ نه، من عقیدهام به عکس است. من معتقدم این یکی از بابرکتترین و بهترین شکل ها است که مردم، خودشان روحانی را پشتیبانی مالی بکنند.
بی توجهی به محرومان
توجه نکردن به محرومان، آفت بزرگ روحانیت است. یک ویژگی که در علمای شیعه وجود دارد و در علمای دیگر در طول تاریخ خیلی دیده نمیشود، طرفداری از مستضعفان و ملجاء محرومان و مستضعفان بودن است. این امتیاز بزرگ، نباید از روحانیت گرفته شود. امام خمینی (ره) در منشور روحانیت می نویسند: صدها سال است که روحانیت اسلام، تکیه گاه محرومان بوده است؛ همیشه مستضعفان از کوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شده اند. ایشان در ۶ مرداد ۱۳۶۶ در پیام به زائران بیت الله می نویسند: خدا نیاورد آن روزی را که سیاست ما و سیاست مسئولان کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و رو آوردن به حمایت از سرمایه دارها گردد... این از افتخارات و برکات کشور و انقلاب و روحانیت ما است که به حمایت از پابرهنگان برخاسته است و شعار دفاع از حقوق مستضعفان را زنده کرده است.
اختلاف
اختلاف و تفرقه، آفت دیگری است که روحانیت را تهدید می کند. وحدت بهترین سرمایه و یادگار و مظهر همان وحدت ذات ربوبی است. دشمنان؛ استکبار جهانی و صهیونیسم بین الملل از وحدت میترسند و همواره تلاش می کنند در بین صفوف مردم، مردم و روحانیت و بین صفوف روحانیون، اختلاف ایجاد نمایند. ذات اقدس الهی در قرآن کریم به رسول اکرم (ص) فرمود: خاصیت یهود، فتنه و خیانت است. اینها هر روز نقشه جدیدی برای تفرقه و جدایی میکشند. روحانیت و مسلمانها باید بیدار باشند. معروف است که هیچ جاهلی نمیتواند عالم را فریب دهد. برای اینکه آن عالم هم، روزگاری مثل این جاهل، دوران جهل را گذرانده است اما اگر کسی در رشته مکر، متخصص شد، خودش عالم است و میتواند دیگران را فریب بدهد. روحانیت نباید گرفتار دام مکاران و فتنه گران و خیانت پیشه گان شود و باید صفوف خود را با تحکیم وحدت و چنگ زدن به ریسمان الهی مقاوم تر کند.
جدایی از نظام دینی
یکی دیگر از آفت های روحانیت، جدایی از نظام دینی و الهی است. امام خامنه ای در ۱۹ مهر ۱۳۹۱ فرمودند: این که یک آقائی در یک گوشهای عبایش را بکشد به کول خودش، بگوید من به کارهای کشور کار ندارم، من به نظام کار ندارم، افتخار نیست؛ این ننگ است. روحانی باید از وجود یک چنین نظامی که پرچمش اسلام است، قانونش فقه اسلامی است، با همه وجود استقبال کند. امام خامنه ای در ۱۹ مهر ۱۳۹۱ فرمودند: حوزههای علمیه باید خود را سربازان نظام بدانند، برای نظام کار کنند، برای نظام دل بسوزاند، در خدمت تقویت نظام حرکت کنند؛ و این درست عکس آن چیزی است که سیاست سرویس های امنیتی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و دیگران و دیگران دنبال می کنند.
آن ها تلاش می کنند بلکه بتوانند یک منفذی پیدا کنند. یک آخوندی یک گوشهای حرفی می زند، که علیالظاهر برخلاف خواست و فهم و عقیده کلی نظام است، بزرگش می کنند؛ آن آدم را اگر کوچک هم باشد، از او یک تصویر بزرگی درست می کنند، برای این که فاصله بین نظام و روحانیت را برجسته کنند؛ القاء کنند که چنین فاصلهای وجود دارد. بنابراین حوزههای علمیه نمی توانند سکولار باشند. اینکه ما به مسائل نظام کار نداریم، به مسائل حکومت کار نداریم، این سکولاریسم است.
جهادگریزی
جهادگریزی آفت دیگر روحانیت اصیل و انقلابی است. روحانیت شایسته و انقلابی باید در همه میدان های جهاد علمی، فرهنگی، سیاسی، نظامی، امنیتی و اجتماعی حضوری فعال و همیشگی داشته باشد. امام خامنه ای در چهازم خرداد ۱۴۰۱ فرمودند: جهاد انواع مختلفی دارد؛ یک وقت ممکن است که جهاد علمی رجحان پیدا کند ــ بله، مواردی داریم از این قبیل که جهاد علمی رجحان پیدا می کند؛ یک وقت هم جهاد نظامی رجحان پیدا می کند؛ یک وقت جهاد سیاسی رجحان پیدا می کند و یک وقت جهاد اجتماعی و ورود در فعّالیّت های اجتماعی رجحان پیدا می کند. در همه این موارد، طلّاب جوان ما، فضلای جوان ما باید احساس مسئولیّت بکنند و بدانند که خطاب اوّل، متعلّق به آن ها است؛ برای این که وظیفه اوّلی و اصلی ما جامعه روحانیّت عبارت است از دعوت الیالخیر؛ کاری که انبیا می کردند؛ این وظیفه اوّلیّه ما است و بهترین وسیله دعوت الیالخیر هم عبارت است از عمل؛ عمل در میدان خیر و در میدان دعوت.
بنابراین وارد شدن در میدان مجاهدت، برای عالِم دینی و روحانی یک وظیفه اوّلی و بدیهی و قطعی است؛ در این هیچ تردیدی نیست. آن کسی که از میدان جهاد کناره می گیرد، در واقع بایستی توجّه بکند که میدان جهاد، اساس قضیّه است. آنچه نگاشتیم، برخی از آفت های تهدید کننده روحانیت اصیل و انقلابی است. باید تلاش کنیم که دامان روحانیت به این آفت ها آلوده نشود و عظمت روحانیت و جایگاه آنان در بین مردم، با عمل به تکلیف و حرکت در مسیر الی الله حفظ گردد. دشمن تلاش می کند که ما را گرفتار به این آفت ها سازد. همت جمعی برای شکستن این آفت ها، بزرگ ترین تکلیف جهادی بر دوش روحانیت واقعی است.