به گزارش ایرنا، تیم ملی والیبال ایران در هفته دوم لیگ ملتها توانست آلمان را شکست دهد؛ اما ۳ بازی بعدی خود را مقابل ایتالیا، آمریکا و هلند واگذار کرد تا از ۸ بازی خود در این رقابتها، تنها ۲ پیروزی کسب کند. در حال حاضر انتقادهای زیادی از سوی افکار عمومی به عملکرد این تیم میشود. اینکه چرا تیم ملی والیبال نتوانست انتظارات را برآورده کند دلایل زیادی دارد. ضمن اینکه این رقابتها دستاوردهایی هم برای این تیم داشت.
در ادامه در خصوص مهمترین اتفاقاتی که برای تیم ملی والیبال در لیگ ملتها رخ داد اشاره شده است.
بازیهای تدارکاتی، معضلی بزرگ برای تیم ملی
تیم ملی والیبال برای آمادهسازی در لیگ ملتها تنها با دو تیم ترکیه و فرانسه بازیهای تدارکاتی انجام داد. این تعداد کم بازیهای تدارکاتی در شرایطی بود که این تیم، بازیکنان جدید و کمتجربهای را در ترکیب خود داشت و باید شرایطی فراهم میشد تا بتواند پیش از لیگ ملتها با تیمهای بزرگ دنیا رودررو میشد.
قطعا چنین بازیهایی میتوانست تجربه بازیکنان جوانی همچون پوریا خانزاده، علی حاجیپور و محمد ولیزاده را دوچندان کند. تعداد زیادی از شکستهایی که ایران در لیگ ملتها متحمل شد را باید در بازیهای تدارکاتی تجربه میکرد و هیچ ایرادی نداشت اگر این شکستها در بازیهای تدارکاتی رقم میخورد.
تغییرات زیاد در ترکیب اصلی
ترکیب اصلی تیم ملی والیبال نسبت به سال گذشته تغییرات زیادی داشت. سید محمد موسوی پس از سالها به این تیم بازگشت و محمد ولیزاده و پوریا خانزاده هم بازیکنان ثابت تیم ملی در لیگ ملتها بودند. مهمترین دلیلی که تیم ملی نمایش خوبی در دو هفته ابتدایی لیگ ملت نداشت، تغییرات ۵۰درصدی ترکیبش بود. هر چند کادرفنی تیم ملی نتوانست به یک ترکیب ایدهآل دست پیدا کند و در این خصوص سردرگم نشان داد. به عنوان مثال عطایی در بازی با ژاپن از جواد کریمی در ترکیب ثابت تیم ملی استفاده کرد؛ اما در ادامه این بازیکن نتوانست انتظارات را برآورده کند و جای خود را به محمدطاهر وادی داد. اینکه چرا کادرفنی تیم ملی در شرایطی که سال گذشته وادی عملکرد خوبی در لیگ ملتها داشت را نیمکتنشین کرد را میتوان یکی از مهمترین اشتباهات فنی آنها در نظر گرفت.
البته اعتماد به بازیکنان جوانی مثل خانزاده، حاجیپور و ولیزاده مهمترین اتفاق مثبتی بود که برای والیبال ایران در لیگ ملتها داشت. نکتهای که کمتر کسی به آن توجه کرد؛
غیبت اجباری و اختیاری ستارهها
میلاد عبادیپور که فصل گذشته عملکرد ناامیدکنندهای در لیگ ایتالیا داشت پیش از لیگ ملتها از بهروز عطایی اجازه گرفت که امسال در این رقابتها شرکت نکند. یکی از مهمترین دلایل این تصمیم، پدر شدن این بازیکن بود. هر چند برخی عنوان کردند که دلیل تصمیم عبادیپور، اختلاف با موسوی بوده و برخی دیگر هم اعتقاد داشتند که این بازیکن برای اینکه همچون سال گذشته مورد انتقاد افکار عمومی قرار نگیرد، ترجیح داد تیم ملی را در این رقابتها همراهی نکند؛ اما به هر دلیل موجه یا ناموجهی، عطایی نباید با این درخواست موافقت میکرد.
قطعا حضور عبادیپور در تیم ملی میتوانست مشکلاتی که این تیم در دریافتها داشت را تا حد زیادی رفع کند. غیبت علی اصغر مجرد که به دلیل مصدومیت کهنه نتوانست به تیم ملی اضافه شود هم از دیگر مشکلات عطایی در لیگ ملتها بود. ولیزاده که به جای مجرد در ترکیب ثابت تیم ملی بازی میکرد عملکرد نسبتا خوبی داشت اما قطعا به لحاظ تجربه قابل قیاس با مجرد نیست.
میثم صالحی هم مدتهاست که مصدوم است و با وجود اینکه در هفته دوم تیم ملی را همراهی کرد اما نتوانست کار خاصی برای این تیم انجام دهد. امیرحسین توخته هم که بازیکن ثابت تیم ملی بود به دلیل دوپینگ با محرومیت روبرو شد.
کیلوهای اضافی، معضل بزرگ عطایی
تیم ملی والیبال حدود ۲ ماه در اردوی تیم ملی بود و قطعا نمیتوان انتظار داشت در طول این مدت کم بازیکنانی که به لحاظ آمادگی جسمانی شرایط خوبی ندارند و دچار اضافه وزن هستند به وزن ایدهآل خود برسند. مشکلی که در بازیهای تیم ملی دیده شد اضافه وزن برخی بازیکنان بود. بازیکنانی همچون محمدرضا حضرتپور، مرتضی شریفی، جواد کریمی و امیرحسین اسفندیار در بازیهایی که به میدان رفتند، چابکی بازیکنان تیمهای حریف را نداشتند.
لیگی که بلای والیبال ایران است
اکثریت تیمهایی که در لیگ ملتها شرکت کردند، لیگ داخلی منظمی دارند. این موضوع در خصوص تیم ملی والیبال ایران صدق نمیکند. فدراسیون والیبال سالها مشکلات لیگ را پشت تیم ملی پنهان می کرد. لیگ برتر والیبال ایران در برنامهریزی شرایطی همچون لیگ محلات دارد. اط طرفی مسئولان برگزارکننده لیگ به تنها چیزی که اهمیت میدهند پایان هر چه سریعتر لیگ است. فاصلهای که بین پایان لیگ برتر و آغاز اردوی تیم ملی وجود داشت باعث شد ملی پوشان در شرایط ناآماده راهی اردو شوند.
روحیه تیم ملی در حد صفر
به دلیل هجمههای زیادی که علیه بازیکنان و مربیان تیم ملی شکل گرفت این تیم با بحران روحی روبرو شد و این مسئله در برخی بازیها کاملا مشهود بود. کادرفنی تیم ملی میتوانست در این خصوص شرایط بهتری را رقم بزند؛ اما انگار مربیان هم همچون بازیکنان درگیر این هجمهها بودند. بخش زیادی از انتقادها از عملکرد تیم ملی به گونه ای بود که انگار تیم ملی در زمان مربیان خارجی، همیشه روی سکوی لیگ ملتها میرفت؛ اما حالا دچار بحران شده است. هر چند فراموش نشود تیم ملی عملکرد خوبی نداشت و حتی عطایی هم به این نکته اشاره کرد؛ اما حداکثر توقعی که میتوان از تیم ملی داشت صعود به مرحله نهایی لیگ ملتهاست و نه بیشتر.
واقعیتهای والیبال ایران
این روزها همه از نسل طلایی والیبال ایران صحبت میکنند؛ اما آنها از زمانی نتایج تیم ملی را رصد کردند که ولاسکو سرمربیگری این تیم را بر عهده داشت. کسی یادش نمیآید بازیکنانی همچون سعید معروف، عادل غلامی، سید محمد موسوی، و ... سالها در تیم ملی بودند و شکستهای زیادی را تجربه کردند؛ اما وقتی به بلوغ فنی رسیدند توانستند در مسیر برد قرار بگیرند. نمیتوان فراموش کرد تیم ملی با همین بازیکنان و با حضور مربی بزرگی همچون ولاسکو نتوانست در ابتدا سهمیه لیگ جهانی را کسب کند؛ اما با فرصت چند ساله به این تیم، نسل طلایی تیم ملی شکل گرفت.
تصور اینکه یک مربی مجبور شود نسل جدیدی ایجاد کند و از همان نسل جدید هم چندین بازیکن را به دلایل مختلف در اختیار نداشته بود سخت است. حالا هم انتظار میرود همین فرصت به نسل جدید والیبال ایران داده شود. دود اقدامات مربیان خارجی و پیشین تیم ملی که به هیچ نسلی به جز نسل طلایی میدان ندادند به چشم عطایی رفت. در این که این مربی اشتباهاتی داشت شکی وجود ندارد اما دیکته نوشته نشده غلط ندارد و اشتباه هم جزئی از مربیگری است.
در حال حاضر هم بهترین راه حلی که بتواند کمک حال تیم ملی والیبال شود انتقاد منصفانه از این تیم و بیان مشکلات و نقاط ضعف است و در کنار آن هم باید از نسل جدید تیم ملی حمایت شود؛ در غیر این صورت دور باطلی که پس از ولاسکو به وجود آمد ادامهدار خواهد بود.