تهران- ایرنا- بیشتر دشمنی‌های ضدانقلاب با شهید بهشتی نیز پس از انسجام یافتن حزب جمهوری اسلامی و فعالیت‌های سیاسی تعیین‌کننده این حزب آغاز شد. بطور مشخص سازمان منافقین که در فضای نابسامان پساانقلابی قدرت تشکیلاتی قابل توجهی داشت و وجود این تشکیلات را شرط تحمیل خود به ساختار سیاسی می‌دانست از تماشای تشکل یافتن جریان فقاهتی بشدت هراسان شده بود.

انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در کوران فعالیت‌های تروریستی سازمان منافقین در سال۶۰ یکی از بهترین یاران امام(ره) و انقلاب را از ملتی گرفت که روزهای دشوار پس از انقلاب را با مجموعه‌ای از بحران‌ها و تهدیدها از سر می‌گذارند. آیت‌الله سیدمحمد بهشتی آنچنان که امام امت توصیفش می‌کرد «یک ملت برای ملت ایران بود» و اقدام به ترور او معنایی جز محروم کردن یک انقلاب از ملت خویش نداشت.

شخصیت چندوجهی این شهید از در میان دیگر شهیدان انقلاب اسلامی با صفت «جامعیت» قابل فهم بود. بی‌هیچ اغراقی می‌توان دکتر بهشتی را به‌عنوان یکی از جامع‌ترین شخصیت‌های تاریخ معاصر ایران مورد مطالعه قرار داد. تسلط به مسائل فقهی، آشنایی با مسائل روز، تسلط بر چند زبان بین‌المللی، قدرت ارتباط‌گیری توأمان با توده و نخبگان، توانایی کادرسازی و فعالیت تشکیلاتی، طرح صورت مساله‌های جدید و ده‌ها موضوع دیگر را می‌توان برشمرد که در هرکدام از آنها شخصیت‌های شناخته‌شده زیادی به چشم آید اما کمترین موردی را می‌توان یافت که مرکز تجمع تمام این خصایص درون یک شخصیت سیاسی بوده باشد. بهشتی یقینا در این نقطه قرار داشت و همین جامعیت باعث تمایز آشکار او با دیگر معاصران زمانه خویش بود.

در میان انبوه ویژگی‌های شخصیتی و مدیریتی شهید بهشتی، فهم تشکیلاتی و لزوم فعالیت تشکیلاتی بیش از سایر موارد به چشم می‌آید. تاسیس «اتحادیه دانشجویان مسلمان در اروپا-گروه فارسی‌زبان» در سال۱۳۴۴ و تاسیس «حزب جمهوری اسلامی» پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جمله مواردی بود که نشان از فهم سازوکار تشکیلاتی توسط شهید بهشتی برای جلو بردن نهضت و تثبیت آن داشت. آنچنان که بیشتر دشمنی‌های ضدانقلاب با این شهید نیز پس از انسجام یافتن حزب جمهوری اسلامی و فعالیت‌های سیاسی تعیین‌کننده این حزب آغاز شد. بطور مشخص سازمان منافقین که در فضای نابسامان پساانقلابی قدرت تشکیلاتی قابل توجهی داشت و وجود این تشکیلات را شرط تحمیل خود به ساختار سیاسی می‌دانست از تماشای تشکل یافتن جریان فقاهتی بشدت هراسان شده بود.

سخنرانی مشهور شهید بهشتی در نشست ششم مجمع عمومی اتحادیه دانشجویان مسلمان در اروپا از جمله مشهورترین جلساتی بود که این شهید در آن به تبیین و توصیف جایگاه یک تشکیلات ایده‌آل اسلامی پرداخت. ۸سرفصل مشورتی شهید بهشتی برای رشد کیفی و محتوایی تشکل‌های اسلامی به شرح ذیل است:

۱- تکیه هرچه بیشتر روی ایمان و عمل:
«دوستان عرض کردم اسلام همه‌جانبه؛ مبارزه بدون شک یکی از نقطه‌های برجسته این اسلام همه‌جانبه است. آمادگی دوستان برای شرکت فعال در مبارزات اجتماعی، هم یک وظیفه اسلامی و تشکیلاتی برای خود آنهاست و هم عامل موثری در جذب و جلب نیروهای خارج از تشکیلات شماست. انجمن اسلامی‌ای که کارش فقط قرآن خواندن، نماز و روزه باشد، قدرت جذب نیروهای جدید را در مسیرهای آینده ندارد و انجمن‌های اسلامی هم که فقط کارشان مبارزه باشد اما اعضای انجمن به سلامتی اسلام گاهی پیاله‌ای هم می‌زنند و در مجالس جشن و سرور توام با گناه شرکت می‌کنند... نمی‌تواند نیروهای صحیح را جمع کنند. سازمان شما باید بکوشد هرچه زودتر یک سازمان اسلامی واقعا همه‌جانبه باشد.»
۲- برخورد محبت‌آمیز با دیگران
۳- دوری از خودخواهی و پذیرش انتقاد
۴- اهمیت انضباط تشکیلاتی
۵- تقویت روحیه افراد
۶- تقویت جسم و پرداختن به تفریحات سالم
۷- نظم در زندگی خصوصی
۸- اهمیت به کارهای تعاونی
«دوستان! باید به نقش کارهای تعاونی به چند دلیل اهمیت بدهید. یکی به دلیل اینکه ما انسان‌ها خوش‌مان می‌آید که به ما کمک کنند. کیست از کمک کردن دیگران خوشش نیاید؟ همین‌طور که شما خوش‌تان می‌آید دیگران به شما کمک کنند، دیگران هم خیلی خوش‌شان می‌آید شما به آنها کمک کنید. بنابراین، این تعاون‌ها، همبستگی روحی ما را زیاد می‌کند. این واقعیت است. وقتی در زندگی به درد هم بخوریم خودبه‌خود برادری میان ما تقویت می‌شود. بعد از برشمردن راهکارهای رشد کیفی و محتوایی تشکل‌های اسلامی، شهید بهشتی به تبیین «دگم»‌های تشکیلاتی پرداختند؛ «این دگم‌هایی که رفقا می‌گویند «اینقدر دگم نباش» باید بگویم سازمان و جامعه بی‌دگم معنا ندارد. مقداری دگم باید باشد. اگر قرار شود همه محتوای ایدئولوژیکی و فکری یک جامعه پلاستیکی و الاستیکی باشد، خوب این به کجا بند است؟ نقطه‌های مقاومتی حتما لازم است که باشد و آنها همان دگم‌هاست، چندتا دگم در اسلام است». منش فردی اعضا، آزادی انتقاد از رهبران، مسؤولیت‌پذیری طبقه آگاه‌تر و عدالت نیز مهم‌ترین این دگم‌ها است. به‌رغم تفصیلی بودن مباحث شهید بهشتی پیرامون تشکیلات و کار تشکیلاتی، یکی از مهم‌ترین نکات مطرح شده در مباحث ایشان را می‌توان «تلاش برای استقلال مالی تشکیلات» دانست. «شما شاید غالبا این جمله عربی را شنیده‌اید که اگر خودش روایت نباشد بازگوکننده‌ای از تعالیم اسلام است: «من لا معاش له لا معاد له». هرکس زندگی روبه‌راهی ندارد در خطر این است که آخر عاقبت و آخرت روبه‌راهی هم نداشته باشد. این معنایش این است که وضع زندگی و عوامل مربوط به زندگی حتی در جنبه‌های روحی و معنوی انسان می‌تواند موثر واقع شود. من صریحا می‌گویم ما از این تجربه تاریخ ریشه‌دار پرسابقه‌ای که تاریخ بشریت نشان می‌دهد سابقه‌دار است و در عصر ما به صورت برجسته‌تر به چشم می‌خورد، و آن اینکه عامل اقتصادی در جهت‌گیری و جهت دادن به فعالیت‌های افراد و موسسات تاثیر بسزایی دارد به هیچ‌وجه نباید غفلت کنیم و الا خودمان را گول زده‌ایم.»

باور به تعاون و لزوم حرکت به سمت اقتصاد تعاونی از دیگر خصایصی بود که شهید بهشتی را نسبت به معاصرانش متمایز می‌کرد. پیروزی انقلاب اسلامی در موقعیت زمانی و مکانی خود حامل حساسیت‌های متعددی پیرامون آینده سیاست‌گذاری‌های اقتصادی بود؛ از یک‌سو تاکید انقلابیون بر ارتقای جایگاه محرومان و فراگیری عدالت اجتماعی در چارچوب مفاهیمی قرآنی همچون «مستضعفین» مطرح بود و از سوی دیگر غلبه داشتن فضای فکری «چپ» در میان انقلابیون جهان باعث این شائبه می‌شد که جریانات دینی نیز همراه و همردیف با جو فراگیر جهانی به سمت سیاست‌های کمونیستی حرکت خواهند کرد.

ابهام موجود میان مطلوبیت‌های اسلام برای یک نظام اقتصادی و چگونگی پیاده‌سازی آن از جمله موضوعات مورد جدل در فضای پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب می‌شد. سرگردانی در میان دوگانه‌های کاپیتالیستی و سوسیالیستی باعث آن شده بود تا تبیین راهکاری دینی برای پیاده‌سازی مدل مطلوب اقتصادی از مهم‌ترین پرسش‌های انقلابیون باشد.

سخنرانی آیت‌الله بهشتی در بهار۱۳۵۹ تحت عنوان «برداشت‌های تک‌بعدی از اسلام» نیز به توصیفی پیرامون ارزش‌گذاری فعالیت اقتصادی در جامعه اسلامی می‌پردازد. اشاره به این نکته که «اسلام به نقش اقتصاد و عدالت اقتصادی در زندگی انسان (فردی و اجتماعی) اهمیت فراوان می‌دهد. دین زهد و پارسایی است اما نه زهد مرتاضانه و صوفی‌گرانه؛ زهد انقلابی. زهد علی. چه کار می‌کند؟ کار اقتصادی می‌کند. قنات و چاه آب درست می‌کند و مزرعه به‌وجود می‌آورد و نخلستان می‌سازد و بعد این دستاورد اقتصادی را به جای آنکه صرفاً در مصرف خود و خانواده قرار بدهد، در خدمت محرومان قرار می‌دهد و این را عبادت می‌داند. اسلام به نقش اقتصاد اهمیت می‌دهد اما اقتصادی که زیربنای شخصیت انسان نشود خیلی متزلزل و نازل و فروافتاده و سقوط کرده است؛ انسانی که زیربنای شخصیتش روابط اقتصادی باشد. اقتصاد مهم است ولی زیربنا نیست. زیربنای شخصیت انسان، ساخت معنوی، اخلاقی و روحی است که باید این ساخت بیاید به روابط اقتصادی‌اش شکل بدهد» از مهم‌ترین مباحث طرح شده در سخنرانی مذکور است.

با این همه، آن سخنرانی را تنها می‌توان به‌عنوان مقدمه‌ای برای مباحث عملیاتی اقتصادی دانست که در جریان سخنرانی سی‌ام آذرماه ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران طرح شد. ایده «اقتصاد تعاونی» به‌عنوان مطلوب‌ترین راهکار در جهت افزایش بهره‌وری و رشد اقتصادی و کاهش نابرابری در توزیع درآمد و سرمایه به شکلی توامان عنوان کلی سخنرانی مورد نظر بود. فارغ از عدم توفیق الگوهای تعاونی در دهه‌های بعدی و در اولویت قرار نگرفتن آن، باز هم می‌توان ایده مورد نظر شهید بهشتی را از لازم‌ترین ایده‌های موجود برای اصلاح سیستم اقتصادی کشور دانست. «جانشین کردن همکاری با رقابت»، «کاستن از واسطه‌های غیرضرور بین تولیدکننده و مصرف‌کننده»، «داده شدن رای به انسان‌ها به جای سهام»، «انحصار سهم تنها به کسانی که در واحد تولیدی کار می‌کنند»، «جلوگیری از استثمار نیروی کار به‌وسیله صاحبان سرمایه» و... از عمده‌ترین مباحث طرح شده در سیستم مورد نظر آیت‌الله بهشتی بوده است، مباحثی که به طور اختصاری دال بر اصالت دادن به کار به‌جای سرمایه برای کسب سود بوده است.

در بخشی از آن سخنرانی نیز پیرامون مقوله مالکیت در این بنگاه‌های تعاونی اینگونه توضیح داده می‌شود: «ولی در مالکیت شخصی و خصوصی ۲ حالت وجود دارد؛ یکی مالکیت به صورت فردی و به صورت مفروض، یکی مالکیت به صورت مشاع. یعنی یک وقت است که من مالک این صندلی هستم و شما مالک آن صندلی پهلویی. این صندلی را من تهیه کرده‌ام، آن را شما تهیه‌ کرده‌ای، حالا آنها را پهلوی هم گذاشته‌ایم اما بالاخره معلوم است که صندلی شماره یک مال من است و صندلی شماره ۲ مال شما و یک وقت است هر دومان می‌رویم بازار و دویست تومان پول می‌دهیم و این دو صندلی را با هم می‌خریم، به صورت مشترک، شریکی می‌گیریم می‌آییم با همدیگر استفاده می‌کنیم، در این حالت نه من به تنهایی مالک هر دو صندلی هستم و نه شما، و نه من مالک صندلی شماره یک هستم و نه شما. هر یک از من و شما سهم مشاع یعنی سهم پراکنده‌ای در هر دو صندلی داریم. هر گوشه‌ای از این دو صندلی هم ملک من است و هم ملک شما. مالکیت‌های تعاونی قطعاً از نوع مالکیت‌های مشاع هستند... هدف شرکت تعاونی تولید این است که صاحبان نیروی کار به وسیله سرمایه‌داران استثمار نشوند». مجموعا درسگفتار «اقتصاد تعاونی» را به‌رغم آنکه در قالب یک ایده خام محدود ماند و به شکلی جدی پیگیری نشد، باز هم به‌عنوان کامل‌ترین منشور اقتصادی به‌جا مانده از شهید بهشتی می‌توان مورد مطالعه قرار داد.