ایلام - ایرنا- عملیات آزادسازی شهر راهبردی مهران در ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه دهم تیرماه سال ۱۳۶۵ در منطقه‌ای به گستره ۱۷۵ کیلومتر مربع در دو محور جاده ایلام - مهران و جاده دهلران - مهران آغاز و علاوه بر شهر مهران به آزادسازی ارتفاعات راهبردی منطقه نیز منجر شد.

**روایتگری سردار سلیمانی از کربلای آزادسازی مهران

به گزارش ایرنا؛ سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان یکی از فرماندهان میدانی عملیات کربلای یک این رزم پر فتوح را چنین روایت کرده است:

قبل از این‌که عملیات کربلای یک در منطقه مهران انجام شود؛ ما یک عملیات دیگر به نام والفجر سه را در ارتفاعات قلاویزان انجام دادیم که متأسفانه نتیجه‌ خوبی نداد و در واقع والفجر سه یک عملیات تصادفی و ناخواسته نبود، عملیاتی بود که طراحی شده بود تا در آن ارتفاعات ملک لامبو، رضاآباد، ۴۳ و ... گرفته شود.

بعد از تمام شدن والفجر سه نظر ما معطوف به جنوب شد و عملیات‌های خوبی هم در آن‌جا انجام دادیم، یکی از بزرگ‌ترین و در واقع سنگین‌ترین عملیات‌ها، نبرد والفجر هشت بود که در آن از دست دادن فاو برای عراق خیلی گران تمام شد.

چند ماهی از تصرف فاو نگذشته بود که عراق توانست مهران را بگیرد، البته در این عملیات منافقین نقش گسترده‌ای داشتند؛ بطور کلی ما در جبهه جنوب قوی‌تر بودیم و در جبهه غرب نیروی کمتری متمرکز بود.

از عین‌ خوش تا منطقه سومار که البته منطقه کوچکی بود بین ۲ یگان فاصله ۱۰ تا ۱۵ کیلومتر خالی بود و لذا در این جبهه‌ها عموماً نیروی زیادی نبود، بعد از والفجر هشت عراقی‌ها با راهنمایی منافقین چیزی به ذهنشان آمد که از نظر روانی حرکتی انجام بدهند و جبهه‌های ما را به هم بریزند.

لذا یک طرحی را به مورد اجرا گذاشتند به نام دفاع متحرک، بر مبنای این طرح می‌آمدند حرکت‌هایی را انجام می‌دادند، مهم‌ترین حرکتی که انجام دادند استفاده از همین خلا عدم نیروی قوی در منطقه‌ مهران بود، با توجه به این‌که ارتفاعات در تصرف آنها بود و این ارتفاعات مشرف به دشت مهران بود، مابقی دیگر قابل دفاع نبود، آمدند از این یک نقطه عملیاتی را انجام دادند.

صدام از این خلا جبهه‌ میانی ایران استفاده و مهران را تصرف کرد، یادم هست صدام گفته بود: «دوستان ما گفتند بایستی در استراتژی خود تغییر بدهید و این‌گونه حرکت کنید، حرفشان را پسندیده شمردیم، آنرا پذیرفتیم و خوب عمل کردیم.

این را بگویم مهران در آن زمان خرابه‌ای بیش نبود و در واقع هیچ سکنه‌ای نداشت و اصلاً قابل مقایسه با شهر بزرگ فاو نبود، اما تبلیغات صدام نسبت به گرفتن مهران بسیار گسترده بود، صدام با تبلیغات فراوانی که در زمینه‌ تصرف مهران کرد؛ مهران را برای دنیا همانند «فاو» پراهمیت جلوه داد.

به دستور صدام در رادیو بغداد به تمام دنیا اعلام کردند که ۲۱ تیر توپ به افتخار تصرف مهران در بغداد شلیک شد و به همین میمنت!! به مدت سه روز در عراق استفاده از همه چیز مجانی شد!؟ چند تن از وزرای رژیم عراق در مهران مصاحبه و اعلام کردند فاو در مقابل مهران، ایران اگر از فاو عقب‌نشینی کند ما هم از مهران عقب‌نشینی می کنیم.

آنان تبلیغات دنیا را بکار گرفتند تا بتوانند جبران شکست فاو را از نظر روحی و نظامی برای سربازان عراق بکنند، تبلیغات عراق باعث شد یک حساسیت عجیبی در مرکز کشور بوجود بیاید.

آن زمان ما داشتیم روی یک عملیات دیگر کار می‌کردیم و وقتی آقای هاشمی رفسنجانی آمد منطقه و جلسه‌ اول عملیات برگزار شدْ ایشان آن‌ا مطرح کردند که امام (ره) فرمودند: «مهران را پس بگیرید»، با همین لفظ، ما هم نیروی عمده‌ای نداشتیم، بعد از والفجر هشت بود و ما بچه‌ها را فرستاده بودیم مرخصی و می‌خواستیم نیروی جدید بگیریم.

این فرمایش امام (ره) باعث شد در جلسه تصمیم بگیریم مهران را از دشمن پس بگیریم، عراق تمام اطراف مهران را گرفته بود و جایی را برای شناسایی نگذاشته بود، در واقع تمامی هدف‌های واسطه را که ما می‌بایستی برای باز پس گیری شهر از آنجا حمله را آغاز کنیم، از بین برده بود تا همه‌ خاکریزهای منطقه را پاک کرده بود؛ چه آن‌هایی که خودمان درست کردیم و در والفجر سه استفاده شد و چه آن‌هایی که خودشان قبلاً درست کرده بودند.

عراق پدافند جدیدی در منطقه درست کرده بود و سنگرهای زمینی و زیرزمینی ساخته بود، منطقه طوری شده بود که باید دقیق می‌گشتی تا نیروهای عراقی را پیدا کنی، خودشان می‌گفتند: «ما مهران را همانند یک دژ درست کردیم و ایران باید آزاد کردن مهران را در خواب ببیند".

آن‌ها میدان‌های مین را که با ۱۵ ردیف سیم‌خاردار پوشش داده می‌شد؛ ایجاد کرده بودند و پشت سر تمامی این موانع، ارتفاعات قلاویزان که به تعبیری کوه موانع نامیده می‌شد، عراق یک سپاه و یک لشکر را برای تثبیت مهران و یک لشکر را هم بعنوان احتیاط قرار داده بود.

برای شناسایی از هر طرف وارد می‌شدیم به نوعی در دید دشمن بودیم، بالاخره بعد از یک ماه شناسایی اولیه انجام گرفت.

برای این عملیات لشکرهای ۲۵ کربلا، ۴۱ ثارالله، ۵ نصر، ۱۰ سیدالشهدا و ۲۷ محمدرسول‌الله انتخاب شدند، من و مرتضی قربانی جرأت پیدا کردیم و توانستیم دشمن را از دشت حسین‌آباد عقب بزنیم و ارتفاعات قلاویزان را بگیریم.

علی فضلی و کوثری مأموریت داشتند که در دامنه‌ قلاویزان عمل کنند و قالیباف هم باید به سمت تنگه کنجانچم می‌آمد و ارتفاعات لامبو را می‌گرفت، در حین عملیات عراق خودش عقب‌نشینی کرد و عملاً ارتفاعات رضاآباد آزاد شد.

در این عملیات واقعاً ما از امدادهای غیبی زیادی بهره بردیمْ مثلاً سه روز قبل از عملیات بادی در منطقه وزیدن گرفته که بواسطه‌ طوفان انسان خودش را هم پشت خاکریز نمی‌دید تا برسد به اینکه دشمن او را ببیند.

فکر می‌کردیم عراقی‌ها همه چیز را می‌دانندْ فرمانده‌ تیپ ۵۰۱ عراق که ابتدا جلوی ما بود ولی بعداً صدام او را عوض و بلافاصله سه روز زندانی‌اش کرد؛ چون ۱۰ روز بود ما خاکریز زده بودیم و میدان‌های مین اطراف را خنثی و تصرف کرده بودیم و این فرمانده‌ بی‌سیاست بی‌اطلاع بوده و به رده‌ی بالاتر خود خبر نداده بود.

بعد از ۱۰ روز فرمانده فهمیده بود که ما خاکریز زده‌ایم و فوراً به منطقه‌ی عملیاتی آمده و کل تیپ را جابه‌جا کرد و فرمانده‌ی بیچاره‌اش را در زرباطیه زندانی کرده بود.

شب اول ما آمدیم و با بولدوزر در یک کیلومتری دشمن خاکریز زدیم و نیروها را آن‌جا پیدا کردیم البته دشمن تیراندازی داشت؛ اما ما اعتنا نمی‌کردیم، شب بعدش بولدوزر را حرکت دادیم و روی سنگرهای کمین دشمن خاکریز زدیم، دشمن هم از کمین فرار کرد، در واقع ما خاکریز را چسباندیم به سیم خاردار دشمن، منتها کجا؟ در دامنه قلاویزان.

ما مشغول همین آمادگی‌ها بودیم که آقای هاشمی مجدداً برای بازدید به جبهه آمدند و به ما گفتند که امام (ره) فرموده: «بچه‌ها چرا مهران را پس نگرفتند»، این پیام امام (ره) شوک قوی‌ بود که به ما وارد شد و آنقدر انگیزه‌ بچه‌ها را بالا برد که دیگر منتظر آمدن یگان دیگر از شهرستان نشدند و خودشان وارد عمل شدند، تصمیم گرفتیم به علت اینکه لشکر پنج نصر به فرماندهی آقا باقر نتوانست به کنجانچم برسدْ تصمیم گرفتیم همگی از محور حسین‌آباد عمل کنیم.

شب عملیات از ابتدا که ما نیرو را به آن طرف خاکریز فرستادیم و دشمن فهمید شروع به شلیک منور کرد که در هر لحظه حدود ۴۵ منور در هوا روشن بود؛ شما تصورش بکنید که منطقه‌ عملیاتی چون روز روشن می‌شود و بچه‌ها در میدان مین که از قبل خنثی شده بود؛ حرکت می‌کردند.

وضعیت خیلی ناجور بود، عراقی‌ها همین‌طور خمپاره ۶۰ می‌زدند، ما توی سر کانال نشسته بودیم، من بودم، محسن بود، مرتضی بود، ساعت ۱۲ ظهر بود، آفتاب تیرماه مستقیم می‌زد توی سر و جهنمی درست کرده بود، مثل باران از آسمون خمپاره ۶۰ می‌بارید، همه کلافه شده بودیم، یقین پیدا کرده بودیم که همان روز همگی شهید می‌شویم، فقط تو خط ۴۰ نفر آدم مونده بود؛ به هر زحمتی بود می‌خواستیم قرارگاه را بزنیم تا خط سقوط کنه، یادم هست که آن‌جا شهید میثمی هم بودند، عبایش را درآورد و روی کانالی که جلوی عراقی‌ها خالی بود، کشید، گفت: «بیایید زیر عبای من» عبا را برای حرز کشید رو سر ما.

وضعیت قلاویزان از نظر موانع برای ما خیلی دشوار بودْ به طوریکه در کل جنگ هیچ جایی به اندازه‌ قلاویزان موانع نداشت، از خیر گرفتن کل ارتفاعات گذشتیم؛ ولی انگار دست غیبی ما رو جلو می‌برد، بالاخره تونستیم تمام ارتفاعات را تصرف کنیم،

آن شب برای اولین بار در طول جنگ توانستیم گردانی را در طول ۶ کیلومتر در خط دشمن عبور دهیم، لودرها و بولدوزرها و تانک‌هایمان را در همین مسافت حرکت دهیم و در همان شب خاکریزی را در هفت کیلومتری عمق قلب دشمن بزنیم.

متن فوق بر اساس گزارشی از صحبت های شهید سلیمانی در محل ماهنامه فکه در سال ۱۳۸۷ تنظیم شده است.

به گزارش ایرنا، عملیات آزادسازی شهر راهبردی مهران در ساعت ۲۲ و ۳۰ دقیقه دهم تیرماه سال ۱۳۶۵ در منطقه‌ای به گستره ۱۷۵ کیلومتر مربع در ۲ محور جاده ایلام - مهران و جاده دهلران - مهران آغاز شد.

در این عملیات ارتفاعات «حمرین» و جاده‌های مهم مهران به ایلام و مهران به دهلران از تصرف و شعاع تیر رس دشمن خارج و پاسگاه‌های مرزی و شهرهای «بدره»، «زرباطیه» و جاده‌های تدارکاتی عراق نیز برای قوای بعث ناامن شد.

علاوه بر این پاسگاه‌های عراقی «تعان»، «محمد قاسم» و «دراجی» نیز به تصرف رزمندگان اسلام درآمد.

در این عملیات نظامی ۳۹گردان از یگان های عمل‌کننده رزمی، زرهی و مهندسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دلاورانه با دشمن بعثی پیکار کردند.

نیروهای سپاه اسلام در عملیات آزادسازی مهران در مجموع موفق به انهدام دو تیپ ۴ و ۵ گارد ریاست جمهوری عراق شده و تیپ های ۴۳۳ از لشکر ۱۷، ۵۰۷، ۶۶ کماندویی، ۳۵، ۹۳، ۱۱۳، ۷۱، ۷۲ از لشکر ۳۵ و ۲ گروهان پیاده این کشور بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد منهدم شدند.

همچنین در این عملیات تیپ سه گارد زرهی ریاست جمهوری، یک تیپ کماندویی ویژه، تیپ های ۷۰ زرهی، ۵۹، ۵۰۱، ۹۵ و ۲۴ مکانیزه از لشکر ۱۰ و گردان های ۲۲۸، ۵۳، ۴۴۷توپخانه، گردان ۶ زرهی و ... به میزان قابل توجهی منهدم شدند.

در عملیات کربلای یک همچنین بیش از ۹ هزار نفر از قوای بعثی کشته و زخمی شدند و بیش از هزار و ۲۰۰ نفر نیز به اسارت رزمندگان اسلام درآمدند.

در این عملیات در مجموع یک هزار و ۱۷۰ دستگاه انواع تانک، نفربر و خودرو دشمن منهدم و بیش از ۲۰۰ دستگاه از این ادوات و هزاران قبضه سلاح سبک و نیمه سنگین نیز به غنیمت نیروهای خودی درآمد.