به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، اهمیت اشتغال برای توسعه کشور و هدفمندی زندگی مردم ناگفته پیداست. همچنین بخشی از هدف آموزش عالی ارتقای دانش و مهارتهای جوانان جامعه برای یافتن شغل مناسب و متناسب با استعدادها و تواناییهای آنها است اما آمار بیکاری در میان دانشآموختگان آموزش عالی نشان میدهد این هدف به خوبی و تا حد قابل توجهی محقق نشده است.
بررسی نرخ مشارکت اقتصادی (نرخ فعالیت) جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر در چکیده نتایج طرح آمارگیری نیروی کار بهار ۱۴۰۲ که ۱۷ تیر منتشر شد، نشان میدهد نرخ اشتغال جمعیت ۱۵ سال به بالا (از میان کل جمعیت فعال اقتصادی کشور) ۳۷.۸ درصد و بیکاری جمعیت ۱۵ سال به بالا ۸.۲ درصد است.
همچنین سهم جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیل آموزش عالی از کل بیکاران ۴۰.۸ درصد و سهم جمعیت شاغل ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیل آموزش عالی از کل شاغلان ۲۶.۵ درصد است. بر اساس این گزارش، بیکاری جمعیت ۱۵ ساله و بیشتر فارغالتحصیل آموزش عالی ۱۲.۱ درصد است و این آمار وقتی بیشتر اهمیت دارد که نرخ متوسط بیکاری همین جمعیت را با افرادی بسنجیم که فارغالتحصیل آموزش عالی نیستند (نرخ بیکاری ۸.۲). این شاخص نشان میدهد جمعیت دانشآموخته آموزش عالی بیشتر با مشکل بیکاری روبرو است.
افزون بر این، بیکاری میان گروههای مختلف دانش آموخته آموزش عالی نیز قطعا به یک میزان نیست و گزارش نتایج و رصد اشتغال دانش آموختگان آموزش عالی از سال ۹۲ تا ۹۷ نشانمیدهد دانش آموختگان علوم پزشکی با ۶۸.۳ درصد، علوم انسانی ۵۱.۸ درصد، فنی و مهندسی با ۴۹.۸ درصد، علوم پایه با ۴۴.۹ درصد، کشاورزی با ۴۳ درصد و هنر با ۳۶.۶ درصد در رتبه های اول تا آخر اشتغال قرار دارند و به طور متوسط ۵۰ درصد دانشآموختگان این سالها، شغل دارند.
همین آمار از بیکاری دانشآموختگان باعث شده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری راهکارهای مختلفی را برای بهبود این وضع به کار بندد که یکی از آنها با نگاهی به تجربه کشورهای دیگر و بررسی وضعیت بیکاری دانشآموختهها تکرار و تاکید بر آموزش مهارتی و افزودن واحدهای مهارتی به آموزشهای عمومی است. اما با اینکه افزودن آموزشهای مهارتی در بسیاری رشتهها مانند رشتههای فنیمهندسی و علوم پایه، کشاورزی و هنر آسان به نظر میرسد؛ تغییر روال معمول و متداول رشتههای علوم انسانی که بیشتر رشتههای نظری هستند، دشوارتر است.
وزارت علوم همچنین بر اساس سند آمایش آموزش عالی قصد غربالگری رشتهمحلهای موجود را دارد و به گفته معاون آموزشی این وزارتخانه رشتههایی که متقاضی نداشته باشند یا بیکاری دانشآموختههای آنان زیاد باشد، در دفترچه سال جاری کنکور حذف خواهند شد.
همین امر به نوعی زنگ خطر را برای رشتههای علوم انسانی به صدا درآورده است؛ از یک سو افزودن آموزشهای مهارتی در این رشتهها آسان نیست و از سوی دیگر نظری بودن این رشتهها باعث میشود یا بیکاری میان دانشآموختههای آن زیاد باشد یا آنها در مشاغل نامرتبط با تحصیل خود مشغول باشند.
علیباقر طاهرینیا در گفتوگو با خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، در مورد افزودن آموزشهای مهارتی در رشتههای نظری مانند رشتههای علوم انسانی اظهار داشت: این موضوع یک بحث جهانی است اما نباید به همه رشتهها و مقاطع نگاه یکسان داشته باشیم. ماهیت برخی رشتهها مهارتمحور است و مهارت یعنی نیاز بازار کار برای این رشتهها وجود دارد.
وی ادامه داد: باید به طور کلی مهارت را تعریف کنیم، در بحث اشتغال مهارتهایی که ناظر به اشتغال باشد، مهارتهای خاص شغلی است اما مهارتهای ارتباطی، مهارت کنترل هیجان و خشم، ارتباط و تعامل با دیگران جزء مهارتهای نرم هستند که برای زندگی خوب است ولی برای یافتن شغل مفید نیست.
رئیس مجمع پژوهشگاههای کشور افزود: در رشتههای علوم انسانی توسعه مجموعهای از مهارتها را انتظار داریم که برخی از آنها مهارتهای نرم هستند و مهارتهای نرم بیشتر برای بهبود زندگی موثر است و نه یافتن شغل و به طور کلی در حوزه علوم انسانی بیشتر مهارتهایی برای دانشجو توسعه داده میشود که مهارتهای نرم هستند. در مورد برخی مشاغل به جای توجه بازار کار باید از سیاستهای بالادستی حمایتی کمک بگیریم. برخی رشتهها را بازار حمایت میکند زیرا نیروی کار می خواهد مانند رشتههای مهندسی که بازار کار حمایت میکند تا نیرو برای این مهارت تربیت شود.
ولی این سوال مطرح است که چه کسی تربیت فیلسوف را حمایت میکند؟ اگر عقلانیت جامعه را بخواهی بالا ببری چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ این کار وظیفه حاکمیت است.
طاهری نیا نتیجه گرفت: وظیفه حمایت از رشتههای ناظر به تامین نیروی انسانی بازار کار، با دولت است. مسئولیت حمایت از نیروهای فکری در حوزههای نظری با حاکمیت است. یعنی حاکمیت برای درازامدت فکر میکند و اینطور است که اگر دولت امروز برای ایجاد شغل مثلا به علوم پایه و علوم انسانی نیاز ندارد؛ ولی حاکمیت در درازمدت به آنها نیاز دارد.
وی تاکید کرد: درواقع باید فراتر از دولتها از علوم انسانی حمایت کرد؛ به خصوص در کشور ما که کشور ایدئولوژیک است، حمایت از علوم انسانی باید باوری فراتر از دولتها داشته باشد، نه باوری که نیاز بازار کار و انتفاع مادی و محاسبات اشتغال در آن مطرح باشد. حمایت از علوم انسانی برای نظام ما ماموریتی در ذیل حاکمیت است.